هرگاه حدیثِ حسن لذاته، دارای طرقهای روایت متعدد باشد، صحیح لغیره خواهد شد.[۱]
مثال برای حدیث صحیح لغیره: حدیث عبد الله بن عمرو بن عاصب که پیامبرج وی را امر نمود تا لشکری را تجهیز نماید، به اندازهی کافی شتر وجود نداشت، و پیامبر ج به وی فرمود: «ابتع علینا إبلاً بقلائص من قلائص الصدقه إلى محلها».[۲] یعنی: برو و شتری را به قرضِ ماده شترهای جوانی که از محل زکات گرفته میشوند برای ما بگیر. پس او نیز شتری را با دو یا سه شتر به قرض میآورد.[۳]
این حدیث را امام احمد از طریق محمد بن اسحاق، و بیهقی نیز از طریق عمرو بن شعیب روایت کردهاند، و هریک از این دو طریق به تنهایی رتبهی حسن را دارند، اما به مجموع دو طریق، حدیث به رتبهی صحیح لغیره ارتقاء مییابد.
و از این جهت به آن صحیح لغیره میگویند، زیرا اگر به تنهایی به هریک از دو طریق روایت نظر بیاندازیم متوجه خواهیم شد که هیچکدام به رتبهی صحیح نمیرسند، اما اگر به مجموع آنها نظر کنیم، حدیث قوی میشود تا جائی که میتوان به آنها صحیح (لغیره) گفت.[۴]
[۱]– بعبارتی صحیح لغیره در حقیقت، حدیث حسن لذاته است، ولی به سبب وجود روایت حدیث از طرقهای دیگر که در قوت هم سطح آن یا قویتر از آن هستند، صحیح لغیره گفته میشود، زیرا در این حالت صحیح بودن حدیث از ذات سند آن نیست، بلکه به سبب وجود روایتهای دیگری است که موجب تقویت آن حدیث میگردد. (تیسیر مصطلح الحدیث، دکتر محمود طحان ص ۴۳).
[۲]– روایت امام احمد (۲/۱۷۱/۶۵۹۳) و(۲/۲۱۶/۷۰۲۵). وبیهقی در کتاب بیوع، باب فروش حیوان وغیرآن که معاوضهی بعضی با بعضی ربای نسیه وجود ندارد. ومتابعت عمرو بن شعیب نزد بیهقی (۵/۲۸۸) . ونگاه گنید به تخریج شیخ أحمد شاکر بر «المسند» (۶۵۹۳). و«سنن أبی داود» (۳۳۵۷) کتاب بیوع، ۱۶- باب رخصت در آن (فروش حیوان بصورت نسیه).
[۳]– حدیث اینگونه است: عبد الله بن عمرو بن عاصب میگوید: أمرنی رسول الله صلى الله علیه وسلم أن أجهز جیشا، فنفدت الإبل، فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم: «ابتع علینا إبلا بقلائص من إبل الصدقه » قال: وکنت أبتاع البعیر بقلوصین أو ثلاث قلائص من إبل الصدقه إلى محلها، فلما جاءت إبل الصدقه اداها رسول الله صلى الله علیه وسلم. روایت ابوداود.
یعنی: پیامبر ج به من امر فرمود تا لشکری را آماده و تجهیز کنم، ولی شتر به اندازهی کافی نمانده بود، پیامبر ج فرمود: برو و شتری را به قرضِ ماده شترهای جوانی که از محل زکات گرفته میشوند بگیر، من هم رفتم و یک شتر را با دو یا سه شتری که از زکات گرفته میشوند به قرض (تا زمانی که وقت گرفتن زکات میرسد) آوردم، بعدا پیامبر ج خود از میان شترهایی که از محل زکات گرفته شدند قرض را ادا نمودند.
[۴]– بنابراین، چون به درجهی صحیح لغیره ارتقاء مییابد، پس درجه و رتبهی آن از حسن لذاته بالاتر است ولی باز به رتبهی صحیح لذاته نمیرسد، زیرا در حقیقت حدیث صحیح لذاته به طور کامل مشتمل بر صفات قبول است ولی صحیح لغیره به واسطهی علتی غیر از خودش صحیح است و بطور کلی صفات قابل قبول را بصورت عالی دارا نیست. (نگاه کنید به: علوم الحدیث دکتر صبحی صالح، قسمت حدیث صحیح).