دهریان همانطور که گفتیم معاد را انکار میکنند و قرآن کریم حجت آنان را ذکر کرده و فرموده است:
﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتُنَا بَیِّنَٰتٖ مَّا کَانَ حُجَّتَهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ ٱئۡتُواْ بَِٔابَآئِنَآ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٢۵ قُلِ ٱللَّهُ یُحۡیِیکُمۡ ثُمَّ یُمِیتُکُمۡ ثُمَّ یَجۡمَعُکُمۡ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَهِ لَا رَیۡبَ فِیهِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ ٢۶﴾ [الجاثیه: ۲۵-۲۶].
«زمانی که آیات روشن ما (که دلالت میکنند بر اینکه خداوند بندگان خود را در قیامت زنده میکند) بر آنان خوانده میشود، دلیلی جز این ندارند که میگویند: اگر راست میگویید پدران ما را (زنده کنید و) بیاورید. (سپس خداوند به پیامبر صلی الله علیه و سلم دستور میدهد در مقابل انکار معاد به آنان) بگو: خداوند شما را (در دنیا) زنده میکند سپس (بعد از فرا رسیدن اجلتان) شما را میمیراند. سپس بدون تردید شما را در روز قیامت گرد میآورد (چون کسی که قادر بوده است برای نخستین بار انسان را بیافریند، میتواند دوباره او را برگرداند. و حکمت خداوند نیز مقتضی این گردآوری است تا به هر کس جزای اعمالش را بدهد) ولی بیشتر مردم نمیدانند».
خداوند سخن مشرکان را حجت نامیده اگرچه حجت نبوده است، چرا که آنان سخن خود را همچون کسی که حجت خود را اظهار و به آن استدلال میکند ابراز داشتهاند. و یا اینکه اطلاق حجت بر سخن آنان مجاز و از روی تهکم و استهزاء بوده است گویا گفته شده است که آنان حجتی جز آنچه که حجت نیست ندارند یعنی آنان اصلاً هیچ حجتی ندارند[۱].
[۱]– تفسیر زمخشری: ج ۴، ص ۲۹۲-۲۹۱٫ تفسیر فتح البیان: ج ۱۲، ص ۴۳۲-۴۳۰٫ تفسیر قاسمی: ج ۱۴، ص ۲۹۵٫