شبهه: عزاداری و نوحه خوانی ام کلثوم برای حضرت زهرا سلام الله علیها:
فتال نیشابورى در روضه الواعظین مىنویسد:
هنگامى که فاطمه از دنیا رفت، مردم مدینه یکپارچه صداى ناله سر دادند، زنان بنى هاشم در خانه آن حضرت گردآمدند …..مردم دسته دسته به نزد علی آمده در حالى که حسن و حسین در جلوى آنحضرت نشسته و گریه مى کردند و مردم نیز از گریه آن دو گریان مى شدند.
امّکلثوم در حالى که روبند بر چهره داشت و چادر عربى برسرش افکنده بود، از خانه بیرون آمد و فریاد مىزد: اى جد بزرگوار! و اى رسول خدا! اکنون به حق تو را از دست دادم که هیچگاه دیگر تو را نخواهیم دید، مردم مدینه همه جمع شده بودند و…
در این روایت چند نکته قابل توجه است:
۱٫ تنها نام حسن، حسین و امّکلثوم به عنوان فرزندان و داغدیدگان حضرت زهرا سلام الله علیها ذکر شده و نامى از حضرت زینب سلام الله علیها که به اتفاق همه بزرگتر از امّکلثوم بوده برده نشده است.
۲٫ امّکلثوم در زمان شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، طبق نظر مدعیان وجود امّکلثوم که گفتهاند در واپسین سالهاى عمر پیامبر به دنیا آمده، در خوشیبنانهترین حالت، دو سال داشته است. با توجه به این نکته چگونه مىتوانیم تفاصیل ذکر شده در روایت (از جمله نوحه سرائى و پوشیدن برقع و…) را بر امّکلثوم حمل نماییم. بنابراین تردیدى وجود ندارد که این امّکلثوم همان حضرت زینب سلام الله علیها است.
جواب:
مدعی میگوید: اتفاق همه بر این است که زینب از ام کلثوم بزرگتر بوده است که یاوه ای بیش نیست.زیرا در مورد تولد ام کلثوم تنها یک قول دقیق نقل شده و آن هم اینکه وی در سال ششم هجری تولد یافت۱
ذهبی و ابن کثیر و مولف شیعه موسوعه امام علی با ابیطالب رضی الله عنه به نقل از ذهبی۲ و ابن حجر عسقلانی نیز نزدیک به آنها۳ مینویسد: ام کلثوم دختر علی ، خواهر تنی حسن و حسین در سال ۶ هجری به دنیا آمد.
ولی در مورد تاریخ ولادت حضرت زینب اقوال زیادی مانند پنجم جمادیالاولی در سال پنجم یا ششم، شعبان سال ششم، سال چهارم و اواخر رمضان سال نهم پس از جنگ تبوک هم هست،۴ که معلوم نیست کدام صحیتر است ولی طبق قرائن او از ام کلثوم کوچکتر بوده. قرائنی مانند همین روایتی که مدعی نقل کرده اند!که در آن نامی از زینب نیست و به احتمال او در آن سالها کوچکتر از این بوده که در این ماجراها داخل شود .
و یا روایتی که قبلاً از ابن بابویه نقل کردیم که میگفت:فاطمه رضی الله عنها حسن را در آغوش راستش و حسین را در آغوش چپش حمل کرد و دست چپ امکلثوم را با دست راستش گرفت، سپس به حجره پدرش رفت!!! ۵ (خواستگاری از دخت ابوجهل).. و نامی از زینب به میان نمی آورد!! که احتمالاً در آن سالها نیز او یا به دنیا نیامده بود و یا خیلی کوچک بوده!
و این روایت را که ملا باقر مجلسی از امام صادق علیه السلام روایت میکند که فرمودند:
فاطمه سلام الله علیها در لحظه احتضار به علی علیه السلام فرمود: وقتی از دنیا رفتم، .. سپس فاطمه، امّکلثوم را به خودش چسپاند و فرمود: هنگامى که این دخترم به سن رشد و بلوغ رسید، وسائل منزل مال او است و او را به خدا مىسپارم.۶
پس مشخص است که ام کلثوم بزرگتر از زینب بوده اند که سیده فاطمه، ام کلثوم را بر سیده زینب مقدم میدارند.
و شواهد دیگری مانند خواستگاری حضرت فاروق رضی الله عنه، از او و همنامی او با نام اولین دختر درگذشته رسول خدا صلی الله علیه وسلم (به این معنی که حضرت فاطمه نام خواهرش را روی فرزند خود گذاشته باشد) به سال دوم هجری، به نظر میرسد او به سن از حضرت زینب علیها السلام بزرگتر باشد.
قرینه دیگر این است که حضرت علی علیه السلام در پاسخ به خواستگاری حضرت عمر از ام کلثوم، به کوچک بودن امکلثوم استدلال کرده و حضرت عمر به این استدلال اعتراض نکرده و نگفتهاست که پس دختر دیگرت زینب را به من بده!
اگر زینب بزرگتر میبود، حضرت عمر بایستی از او خواستگاری میکرد نه از امکلثوم. خواستگاری از خواهر کوچکتر با علم به کوچک بودن او، با وجود خواهر بزرگتر، بیمعناست. ضمن اینکه در زمان این خواستگاری هنوز حضرت زینب همسر عبدالله بن جعفر، نبوده است.
همچنین قرائنی وجود دارد، مانند “سمتنی امیحیدره” که حضرت علی علیه السلام در جنگ خیبر فرمود: من همانم که مادرم اسمم را حیدر(شیر) نهاد، که مردان عرب، قبل از اسلام و در صدر اسلام، امر نامگذاری فرزندان را به زنانشان وا میگذاشتند.
نام دو تن از دختران رسول خدا صلی الله علیه وسلم و خواهران به سن بزرگتر از حضرت فاطمه رضی الله عنها امکلثوم و زینب است. گویا آن حضرت برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره خواهرش امکلثوم که همسر حضرت عثمان بود و به سال دوم هجری همزمان با جنگ بدر از دنیا رفت، نام نخستین دخترش را امکلثوم گذاشت. نیز ولادت حضرت زینب، دختر دوم آن حضرت، همزمان با فوت خواهر دیگرش زینب بود و از اینرو نام او را زینب نهاد.۷
پس ثابت شد که ام کلثوم از حضرت زینب رضی الله عنها بزرگتر بوده و یا حداقل اینکه در سال ۱۲ هجری تا به آن حد سن داشته اند که چادر و برقع بپوشد. (با توجه به اقوال علما میتوان سن ۶ سال را عنوان کرد، که به وقت خواستگاری میشود ۱۱ یا ۱۲ سال)
شبهه: امیر مؤمنان در شب ضربت خوردن، مهمان چه کسی بود؟
روایات متعددى وجود دارد که امیر مؤمنان علیه السلام در ماه رمضان، هر شب در خانه یکى از فرزندانش افطار مىکردند. شبى در خانه امام حسن و شبى در خانه امام حسین و شبى در خانه عبد الله بن جعفر (شوهر حضرت زینب). و در شب شهادت نیز طبق تمام نقلها در خانه امّکلثوم بوده است؛ امّکلثوم همسر کدامیک از افراد نام برده شده است؟
چگونه مىتوان بین این روایات جمع کرد؟ یا باید بگوییم برنامه امیرمؤمنان علی علیه السلام این بوده است که یک شب در خانه حسن و یک شب در خانه حسین و یک شب در خانه زینب و یک شب در خانه امّکلثوم سلام الله علیهم باشد، که منافات با نص روایت دارد؛ و یا باید خانه امّکلثوم را یکى از این سه خانه به حساب آوریم، که تنها مىتواند خانه عبد الله بن جعفر باشد. یعنى همسر عبد الله بن جعفر، زینب سلام الله علیها همان امّکلثوم است.
و نکته دیگر این که اگر امّکلثومى وجود داشته است، چرا امیر مؤمنان شبى را به ایشان اختصاص ندادهاند؟
جواب:
در این مورد چند نکته حائض اهمیت است.
۱-این روایت به دو شکل و متن نقل شده که در اکثر آنها به جای عبدالله بن جعفر از عبدالله بن عباس یاد شده!!
تعداد کثیری از علما اینچنین مینویسند:لما دخل شهر رمضان کان امیر المؤمنین علیه السٌلام یتعشى لیله عند الحسن، ولیله عند الحسین، ولیله عند عبد الله بن العباس، وکان لا یزید على ثلاث لقم…۸
چون ماه رمضان فرارسید، امیر مؤمنان علیه السلام شبى را نزد حسن و شبى را نزد حسین و شبى را نزد عبد الله بن عباس (پسر عمویش) مىگذراند و بیش از سه لقمه نمىخورد.!
حال من از ایشان میپرسم: اگر ام کلثوم را خط بزنیم! شما بین این روایت و روایتی که خود از آن یاد میکنید چگونه جمع میکنید؟؟ من میگویم: در این روایت فقط از حسن و حسین اسم به میان آمده در حالی که زینب نیز در آن شهر بود، چرا از او نامی نیست؟؟ پس نتیجه میگیریم که حضرت علی علیه السٌلام اصلاً فرزندی به جز حسن و حسین از فاطمه نداشته! اگر چنین بگویم به من نمیخندید؟
۲-حضرت علی علیه السٌلام در آن وقت ، ۴ همسر در نکاح داشته اند۹، آیا حضرت علی(علیه السٌلام) بعد از خوردن افطاری شب را هم پیش دختر یا پسرش میماند و همانجا میخوابید؟؟( انه کان ظلوما جهولا!!) یعنی در ۳۰ روز رمضان با همسر و منزل خود قطع رابطه میکرد؟
۳-طبق نص تاریخ حضرت علی علیه السلام در نماز صبح ضربت خورد و بعد از ضربت خوردن او را به سوی خانه خودش حمل کردند… و حمل علی الی منزله ۱۰
او را به سوی خانه خودش حمل کردند نه خانه فرزندانش!
و اینکه در روایت آن خانه را خانه ای گفته اند که ام کلثوم در آن حضور داشته چیزی خلاف حقیقت نیست ،چونکه :در سال ۴۰ هجری که حضرت علی(علیه السٌلام) در آن سال شهید شد محمد بن جعفر همسر دوم ام کلثوم شهید شده بود (در صفین۱۱) . و به علت اینکه سال ازدواج عون بن جعفر با ام کلثوم(علیها السٌلام) مشخص نیست، میتوان گفت در آن سال ام کلثوم(رضی الله عنهما) شوهری نداشته و در خانه پدرشان ساکن بوده اند.
(همانطور که بعد از شهادت حضرت فاروق(رضی الله عنه)، حضرت علی(رضی الله عنه) دخترش را به خانه خودش آورد ، میتوان گفت:بعد از شهادت محمد بن جعفر نیز همین کار را کرده اند.)
۴- مدعی ذکر کرده اند: حضرت علی رضی الله عنه روزی در خانه حسن علیه السلام و روزی نزد حسین علیه السلام و روزی نزد عبدالله بن جعفر رضی الله عنه و زینب علیها السلام افطاری میکرده اند.
به جرات میتوان گفت:ام کلثوم در خانه خود حضرت علی علیه السلام زندگی میکرده که ذکری از خانه مستقلی برای او نیست تا حضرت علی رضی الله عنه مهمان خانه او شده باشند!!
۵-به فرض که ام کلثوم خانه ای برای خود داشته باشند، آن وقت نیز نمیتوان گفت که او با همسر زندگی میکرده!
شیخ مفید و طوسی در کتب خود و مجلسی در بحارالانوار۱۲ و محدث قمی در منتهی الآمال ص ۱۷۰ إلی ص ۱۸۵ از حضرت اُم کلثوم (علیها السلام) روایتی را نقل می کنند که ایشان میفرمایند :
چون شب نوزدهم ماه رمضان شد حضرت علی (علیه السلام) به خانه آمدند و به نماز ایستادند ، یک طبق غذا (افطاری) شامل دو قرص نان جو و یک کاسه شیر و مقداری نمک جهت افطار ایشان آماده کردم چون ایشان از نماز فارغ شدند چشمشان بر طبق افتاد ، گریستـند و گفتـند آیا نمی دانی من از پسر عمم متابعـت می کنم و فرمودند : ای دختر ! هرکس خوراک و پوشاکش در این دنیا نیکوتر ، توقفش در روز قیامت بیشتر است ،………… و فرمودند :ای فرزندم به خدا قسم چیزی نمیخورم تا یکی از دو خورشت را برداری . (یا بنیه والله لا آکل شیئاً حتی ترفعین احد الادامین)
همانطور که ملاحظه کردید، دو قرص نان و دو خورشت سر سفره بوده، ولی چرا فقط دو خورشت و دوقرص نان ؟؟ اگر حضرت ام کلثوم در خانه همسر بودند بدون شک همسرشان نیز بر سر سفره میبود، و به جای دو خورشت سه خورشت و به جای دو قرص نان سه قرص لازم بود، پس این موضوع نیز دلیلی دیگر است که ثابت میکند ، ام کلثوم در آن وقت همسری نداشته اند تا با آنان سر یک سفره بنشیند.
و مجلسی در چند صفحه بعد نیز چنین روایتی را نقل میکند که:حضرت علی(علیه السلام) بعد از ضربت خوردن امام حسن (علیه السلام) را به جای خود گذاشت تا با مردم نماز گذارد .
امام حسن (علیه السلام) وقتی از نماز فارغ شدند بالای سر حضرت آمدند و گریستند … و آن حضرت را در حجره نزدیک مصلای خود خوابانیدند حضرت زینب (علیها السلام) و حضرت اُم کلثوم (علیها السلام) آمدند و در پیش آن حضرت نشستند و نوحه و زاری برای آن حضرت می کردند حضرت علی فرمود:ای دخترانم…..(ثم ادخل علیه السلام إلى حجرته وجلس فی محرابه. قال الراوی: واقبلت زینب وام کلثوم حتى جلستا معه على فراشه، وأقبلتا تند بانه وتقولان: یا أبتاه)۱۳
خوب خواندید؟؟ حضرت زینب و ام کلثوم، یعنی دو دختر حضرت فاطمه علیها السلام که به وقت ضربت خوردن نزد پدرشان آمدند . شاید شبهه ساز این روایت را ندیده اند و یا دیده و توان خواندن آن را نداشته اند!!
مجلسی در چند صفحه بعد مینویسد:فعند ذلک صرخت زینب بنت علی علیه السلام وام کلثوم وجمیع نسائه ۱۴!!!
و در صفحه بعدش ضمن روایتی مینویسد:ثم نادى الحسن علیه السلام باخته زینب وام کلثوم وقال: یا اختاه.. ۱۵ = سپس سیدنا حسن علیه السلام خواهرش زینب و ام کلثوم را صدا زد و گفت:ای خواهرانم…!!
و ما علینا الالبلاغ، و ما علی الکاذب الاخجل
نتیجه:ام کلثوم در آن تاریخ بیوه و ساکن خانه پدرشان بوده اند،و بعد از شهادت پدر و سرپرستشان، پسر عموی ایشان با وی ازدواج میکند.(والله اعلم)
شبهه: معاویه، از دختر چه کسی خواستگاری کرد؟
طبق نظر اهل سنت، معاویه بن ابوسفیان، از دختر عبد الله بن جعفر براى پسرش یزید خواستگارى کرد؛ اما با دخالت امام حسین علیه السلام نقشه معاویه خنثى شد و امام حسین علیه السلام او را به ازدواج قاسم بن محمد بن جعفر درآورد.
این که این دختر چه کسى است، به دو صورت نقل شده است: ۱٫ امّکلثوم دختر حضرت زینب دختر حضرت زهرا سلام الله علیها؛ ۲٫ زینب دختر امّکلثوم دختر حضرت زهرا سلام الله علیها.
بلاذرى و حموى اعتقاد دارند که این دختر، فرزند حضرت زینب سلام الله علیها از عبد الله بن جعفر بوده: معاویه، در نامهاى به مروان که از طرف او والى مدینه بود، نوشت تا از امّکلثوم دختر عبد الله بن جعفر که مادرش زینب دختر علی و مادرش فاطمه دختر رسول خدا است، براى پسرش یزید خواستگارى نماید.
اما برخى دیگر از عالمان اهل سنت، آن را دختر امّکلثوم از عبد الله بن جعفر دانستهاند.
أبو الفرج نهروانى و ابن عساکر از علمای اهل سنت مىنویسد:دختر مسور بن مخرمه از پدرش نقل کرده است که گفت: معاویه به مروان والى مدینه نامهاى نوشت تا از دختر عبد الله بن جعفر به نام زینب که مادرش امّکلثوم دختر علی و فاطمه دخت گرامى رسول خدا بود، خواستگارى نماید.
جواب
۱-در سلسه راویان روایت دوم(روایت ابن عساکر ) دو شخص دروغگو دیده میشوند اولی، ابو العز ابن کادش است، که ابن نجار در موردش میگوید:در نقل روایت ضعیف،مخلط،دروغگو است و احتیاجی به او نیست.عبد الوهاب الأنماطی گوید:مخلط است. إبراهیم بن سلیمان میگفت:شنیدم از ابالعز ابن کادش که میگفت:بر حضرت رسول صلی الله علیه وسلم حدیث وضع کرده ام! ابی القاسم، علی بن حسین حافظ گوید: این دلیلی بر جهل ابن کادش است چون او افتخار میکند که حدیث دروغ به پیامبرصلی الله علیه و سلم نسبت میدهد.!۱۶
و دومین شخص، محمد بن عمر واقدی است که بخاری میگوید:او متروک الحدیث است و احمد و ابن مبارک و ابن نمیر و اسماعیل بن زکریا او را ترک کرده اند. و در جایی دیگر امام احمد او را دروغگو و یحیی بن معین او را ضعیف و امام مسلم و نسائی او را متروک و غیر ثقه میدانند. ۱۷ و همینطور روایت اول از(بلاذری و حموی) نیز کذب است چون در آن روایت نیز واقدی وجود دارد که شرح حالش گذشت.
پس در درجه اول چنین روایاتی که سندشان تا به این حد مجروح است غیر قابل استناد هستند، ولی جدای از سند متن آن نیز پر از اشکال است. چون همینطور که مدعی نقل کرده اند این روایت به دو شکل زیر نقل شده : در نقل اول دختری که از او خواستگاری شده: ام کلثوم بنت زینب است و در نقل دوم زینب بنت ام کلثوم!
مشخص است که روایت دوم دروغ محض است (البته اگه هر دو دروغ نباشند!) چونکه:
اولاً: حضرت عبدالله بن جعفر از سیده زینب دختری به اسم زینب نداشته است!! و این بدون بحث و جدل ثابت است.
چنانچه قبلاً گفته شد ، علما در ذکر فرزندان زینب اختلافها کرده اند ولی خوشبینانه ترین موضع آن است که حضرت زینب دو دختر داشته به نامهای ام کلثوم و ام عبدالله۱۸ و حضرت عبدالله بن جعفر نه تنها از زینب کبری بلکه از هیچ کدام از همسرانش فرزندی به نام زینب نداشته اند. ۱۹پس این زینب از کجا آمد که معاویه بخواهد به خواستگاری او بیاید؟
گذشته از آن باز هم میگویم که: اگر شما به همین راحتی با این دو روایت منکر ام کلثوم میشوید ما هم میتوانیم منکر زنیب شویم! آن هم به وسیله روایاتی که ام کلثوم را نیز در ردیف همسران عبدالله بن جعفر قرار داده اند!!!
شبهه: در شام چه کسی دفن شده است:
در رحله ابن بطوطه (متوفای۷۷۹هـ) در هنگام سفر به شام به جاى زیارت قبر زینب بنت علی مىگوید قبر امّکلثوم دختر علی در نزدیکى دمشق و…
ابن بطوطه:در نزدیکى شهر و یک فرسخ مانده به آن، بارگاه امّکلثوم دختر علی بن أبى طالب از فاطمه علیهم السلام قرار دارد، برخى گفتهاند که اسم او زینب بوده و چون شباهت به خاله آن حضرت داشته، رسول خدا کنیه او را امّکلثوم نهاده است.
از سخن ابن بطوطه به این نتیجه مىرسیم که این مدفن متعلق به امّکلثوم است و امّکلثوم همان حضرت زینب سلام الله علیها است که رسول خدا این کنیه را به خاطر شباهت به دخترش به او داده است. و نمىتواند امّکلثوم دختر حضرت زهرا باشد؛ چرا که طبق نظر افرادى که امّکلثوم را غیر از حضرت زینب مىدانند، امّکلثوم در مدینه دفن شده نه در شام.
حموى در معجم البلدان نیز این بارگاه را متعلق به امّکلثوم مىداند:قبر امّکلثوم در راویه دمشق است.
ابن جبیر اندلسى نیز در سفرنامه خود، آن را مدفن امّکلثوم مىداند:
از زیارتگاههاى اهل بیت (ع) محل دفن امّکلثوم دختر علی علیه السلام است که بر او زینب صغرى مىگویند و امّکلثوم کنیهاى است که رسول خدا به او داده است؛ چون به دخترش امّکلثوم شباهت داشته است. این زیارتگاه در روستاى یک فرسخى دمشق است که مسجدى بزرگ و موقوفاتى دارد، من آن جا را زیارت کرده و شبى آن جا ماندم.
و عبد الرزاق بیطار، از عالمان قرن چهاردهم، تصریح مىکند که امّکلثوم همان حضرت زینب و این مدفن مربوط به آن حضرت است.
در تاریخ مدینه دمشق نیز وى را امّکلثوم مىخواند؛ اما مىگوید نمىدانم این دختر کدام امّکلثوم است؛ زیرا امّکلثوم دختر علی همسر عمر در مدینه مرده است:
ابن عساکر:مسجد راویه، مسجدى است تازه تأسیس و تجدید بنا شده بر قبر امّکلثوم، و این امّکلثوم دختر رسول خدا (صلی الله علیه وسلم که همسر عثمان بوده نیست؛ چون او در زمانى زندگى پیامبر از دنیا رفت و در مدینه دفن شد، و نیز دختر علی از فاطمه که همسر عمر بود نیز نیست؛ زیرا او با فرزندش زید در یک روز از دنیا رفتند که در بقیع دفن شدهاند.
بهترین راه حل این است که امّکلثوم همان حضرت زینب باشد.
جواب:
همه اقوالی که نقل کردند به جز قول ابن عساکر و عبدالرزاق بیطار(متوفی ۱۳۳۵)صریحاً از ام کلثوم کبری صحبت میکنند نه زینب کبری ولی چگونه مدعی نتیجه گرفته اند که این قبر زینب همسر عبدالله بن جعفر است، نمیدانم!!
اولاً:ابن بطوطه و ابن جبیر میگویند:این قبر ، قبر زینب صغری است که کنیه اش ام کلثوم بود.
و میرزا علی خان امیر الدوله نیز متنی که بر سنگ نوشتهاى که از آن مقبره استخراج شده است را اینگونه مینویسد:”هذا قبر زینب الصغرى المکناه بام کلثوم ابنت على بن ابوطالب امها فاطمه البتول سیده نساء العالمین ابنتسید المرسلین محمد خاتم النبیین صلى الله علیه و سلم.” ۲۰
این قبر زینب صغری! است که کنیه او ام کلثوم و دختر علی رضی الله عنه از فاطمه رضی الله عنها ،سرور زنان دو جهان و دختر سرور پیامبران و آخرین پیامبر، محمد صلی الله علیه وسلم است.
و امروزه نیز، قبل از ورود به مرقد ، تابلویی نصب است که روی آن نوشته:
هذا ضریح سیده زینب الصغری الملقبه بام کلثوم بنت الامام علی ابن ابیطالب علیهما السلام.
همانطور که ملاحظه کردید نام صاحب مرقد را زینب صغری نوشته اند و نه زینب کبری! و تا به حال کسی زینب کبری را زینب صغری نخوانده!(الا اهالی کارخانه شبهه سازی قم!) و همانطور که قبلاً طبق گفته علمای اهل تشیع گذشت ، اسم سیده ام کلثوم، زینب صغری بوده است.که از جمله آنها شیخ مفید و طبرسی هستند، که ایشان زینب صغری(همسر حضرت عمر) را مکنی به ام کلثوم میدانند نه زینب کبری را!۲۱
شیخ مفید نام فرزندان امیرالمؤمنین علیه السلام را این گونه برمىشمرد: “الحسن و الحسین و زینب الکبرى و زینب الصغرى المکنّاه امکلثوم أمّهم فاطمه البتول سیده نساء العالمین . “۲۲
پس به هیچ وجه نمیتوان آن قبر را قبر زینب کبری همسر عبدالله بن جعفر دانست مگر اینکه نام او را از زینب کبری به زینب صغری تغییر دهیم!(که از امثال شبهه ساز بعید نیست!)
دوماً:در هیچ روایتی ذکر نشده که حضرت زینب کبری از مدینه خارج و به شام رفته باشند.
چنانکه سید محسن امین، صاحب “اعیان الشیعه” میگوید: اما قبرى که در دهستان راویه در نزدیک دمشق وجود دارد،منسوب به زینب صغری مکنى به ام کلثوم است.چنان که من خود نیز آن را بر سنگى که بر قبر این زن بود مشاهده کردم و نیز ابن جبیر بدان اشارت کرده است.اگر چنین باشد این زینب خواهر امام حسین علیه السلام است(منظور :زینب کبری است).اما چگونه او به شام رفته و در آنجا وفات یافته و دفن شده،خداوند بر صحت این قول داناتر است!در تاریخ و آثار باقى مانده در نزد ما،هیچ گونه اشارهاى بر این واقعه دیده نمىشود.۲۳
و در جایی دیگر میگوید: و عادت عده زیادی از مردم این است ،در صورتی که علم ندارند چیزی را اختراع میکنند که این اختراعات چندین صورت است: بعضی آن را به صورت ظاهری و بعضی به صورت خرافه و بعضی بیشتر از خرافات، چنانکه بعضی از مردم می پندارند ، قبری که منسوب به سیده زینب در روستای راویه نزدیک دمشق است،آن زینب را زینب عقیله(دختر فاطمه) میدانند و این را اختراع کرده و چندین شکل از تاویلات باطل در این مورد ذکر کرده اند!!۲۴
خلاصه اینکه مدعی برای بررسی این مورد به کتاب اعیان الشیعه سید محسن امین مراجعه کنند تا با سر و کله زدن با ادله های هم مذهبشان، یک راهی برای خودشان باز کنند! تا مشخص شود که جناب شبهه ساز مخترع هستند و جزء همان عده کثیری از مردم بی علم به حساب می آیند و یا اینکه این صفات به محسن امین(صاحب اعیان الشیعه)برمیگردد!!
سوماً: همانطور که قبلاً نیز اشاره شد در اینکه قبر زینب کبری در چه شهری است بین علمای اهل تشیع درگیری! هایی وجود دارد که عده ای آن را در مدینه و بعضی در مصر و بعضی در شام میدانند!
در مورد مقبره شام شکی نیست که آن قبر ، قبر زینب کبری نیست. ولی قبر ام کلثوم هم نیست ، همانطور که ابن عساکر میگوید:
“مسجد راویه بر قبر امکلثوم است. این امکلثوم دختر رسول خدا صلی الله علیه وسلم نیست که همسر عثمان بود؛ زیرا او در زمان حیات پیامبرصلی الله علیه وسلم از دنیا رفت و در مدینه دفن گردید. همچنین دختر علی رضی الله عنه از فاطمه نیست که عمر بن خطاب رضی الله عنه با او ازدواج کرد؛ زیرا او و پسرش زید بن عمر در مدینه و در یک روز درگذشتند و در بقیع مدفون گردیدند.این شخص زنی از اهل بیت به نام امکلثوم است که نسبش حفظ نشده است”.۲۵
چهارماً:قدیمیترین منبعی که در مورد این قبر سخن گفته ابن عساکر است و ما قبل او کسی به آن قبر اشاره ای نداشته است که به احتمال قوی قبل از آن تاریخ کسی ادعایی نکرده که آن قبر از آن اهل بیت است.و همینطور تا قبل از قرن نه”۹” هیچ شخصی ادعا نکرده که این مقبره بر قبر حضرت زینب کبری همسر عبدالله بن جعفر بنا شده است. و ادعاهایی که در این مورد شده همه مربوط به قرن ۹ به بعد است که طبق ادله های موجود ادعای ایشان پوچ است.
نتیجه:همانطور که در محل قبر زینب کبری اختلاف هست در مورد قبر ام کلثوم نیز اختلافی مشاهده میشود و این چیز بسیار عادی است چونکه میبینیم در مورد محل دفن سر سیدنا حسین علیه السلام شش قول!! وجود دارد.و برای ما ثابت است که قبر ام کلثوم علیها السلام در بقیع است همانطور که ابن عساکر فرمودند: ام کلثوم دختر علی علیه السلام از فاطمه که عمر بن خطاب رضی الله عنه با او ازدواج کرد؛ او و پسرش زید بن عمر در مدینه و در یک روز درگذشتند و در بقیع مدفون گردیدند.۲۶
خلاصه اینکه آن قبر یا ساختگیست و نیت سازنده هم(احتمالاً )خالی کردن جیب زائرین از همه جا بی خبر بوده است. و یا همانطور که ابن عساکر فرمودند: قبر یکی از اهل بیت است که نسبش ثبت نشده، ولی به احتمال قوی این قبر از آن ام کلثوم صغری دختر حضرت علی علیه السلام می باشد که در کربلا نیز حضور داشته و به همین دلیل نیز کنار قبر سیده سکینه دختر سیدنا حسین علیه السلام که از حاضرین در واقعه ی کربلا بوده دفن شده اند.
شبهه: چه کسانی از زنان اهل بیت، در کربلا اسیر شدند:
قاضى نعمان مغربى در شرح الأخبار، نام تمام اسیران کربلا را نقل مىکند؛ اما در میان آنها نامى از حضرت زینب سلام الله علیها نمىبرد:
افرادى که در روز عاشورا به اسارت گرفته شدند،…از زنان امّکلثوم دختر علی بن أبى طالب است و امّحسن دختر علی بن ابوطالب و فاطمه و سکینه دختران حسین بن علی علیه السالم بودهاند.
با توجه به کنیه حضرت زینب که امّکلثوم بوده، به احتمال زیاد، مقصود از امّکلثوم همان حضرت زینب باشد؛ چرا که به اتفاق همگان حضرت زینب در کربلا حضور داشته است و وجود امّکلثوم دختر دیگر امیر مؤمنان علیه السلام جاى تردید دارد.
جواب:
در متنی که نقل کرده اند اسم دو تن از فرزندان حضرت علی(علیه السلام) به نامهای ام کلثوم و ام الحسن آمده است.
در مورد ام کلثوم ، قبلاً در جواب شبهه یک خطبه به نام دو نفر توضیح دادیم که او ام کلثوم دختر فاطمه نیست.
و اما اینکه چرا نام زینب در میان اسرا ذکر نشده؟
محض اطلاع مدعی!!! معروفترین و بی شبهه ترین کنیه حضرت زینب(ع) ام الحسن است.
در انساب الطالبیین میخوانیم:” زینب کبری دختر امیرمومنان (ع) که کنیهاش “ام الحسن” بود، از مادرش زهرا (ع) روایت میکرد .
سیدجعفر آل بحر العلوم در تحفه العالم میگوید: زینب الکبرى زوجه عبد الله بن جعفر تکنى “أم الحسن”۲۷
و تقریباً در اکثر کتبی که از اسرای کربلا نام برده اند،نام سه دختر حضرت علی علیه السلام آمده است: زینب همسر عبدالله بن جعفر، ام کلثوم، و فاطمه۲۸ پس منظور قاضی نعمان از ام الحسن بنت علی علیه السلام همان حضرت زینب هستند.
نویسنده: ابوبکر بن حسین (رحمه الله)
———————————————————————————————————
۱ – موسوعه الامام علیبن ابیطالب، ج۱، ص۱۲۶؛ اعلام النساء ص۲۳۸؛ سیر اعلام النبلاء الذهبی ج۳ ص۵۰۰
۲ – سیر اعلام النبلاء الذهبی ج۳, ص۵۰۰ ؛ بدایه و النهایه ابن کثیر ج۵ص ۳۳۰ ؛ موسوعه الامام علیبن ابیطالب، ج۱، ص۱۲۶
۳ – الإیثار بمعرفه رواه الآثار ابن حجر عسقلانی ج ۱ ص ۲۱۱، دار الکتب العلمیه ، بیروت
۴ – الرحمانی الهمدانی, احمد, فاطمه زهراء شادمانی دل پیامبر، ترجمه سیدحسین افتخارزاده, بیتا, بیجا, ۱۳۷۳ش, ص۹۱۸؛ القزوینی, السیدمحمدکاظم, فاطمه الزهراء من المهد الی اللحد، دارالانصار, بیجا, ۱۴۲۲ق, ص۱۶۹ـ۱۷۰
۵ – علل الشرایع، إبنبابویه، ص۱۸۶-۱۸۵، چاپ نجف – همین روایت را شیخ مجلسى نیز در کتابش جلاءالعیون آورده است.
۶ – بحار الأنوار مجلسی، ج ۷۹ ص ۲۷
۷ – السیده زینب فی تاریخ الاسلام الغروی, الشیخ محمدهادی شیعی(معاصر) ، ص۱۸٫
۸ – مناقب الإمام أمیر المؤمنین ج ۲ ص ۷۱؛ شرح الأخبار قاضی نعمان مغربی ج۲ ص ۲۹۱ و ص۴۳۰؛ و روضه الواعظین فتال نیشابوری ص ۱۳۵ ؛تاریخ دمشق ابن عساکر ج ۴۲ ص ۵۵۵ ؛ کشف الغمه ج۲ ص ۶۲؛الأنوار البهیه ، عباس قمی ص ۷۵ (موسسه نشر اسلامی)؛الدرجات الرفیعه فی طبقات الشیعه، سید علی خان مدنی ص ۱۱۸ ؛شرح احقاق الحق مرعشی ج ۱۸ ص ۲۴۹ ؛نهج السعاده شیخ محمودی ج ۷ ص ۱۰۰ ؛ کنز العمال متقی هندی ج ۱۳ ص۱۹۵ ح۳۶۵۸۳ ؛نظم درر السمطین الزرندی الحنفی ص ۱۳۷ و…
۹ -امامه بنت ابی العاص و لیلی بنت مسعود و اسما بنت عمیس و ام البنین .. نگا: الفصول المهمه فی معرفه الأئمه ابن صباغ ج۱ ص ۶۴۸ _ دار الحدیث للطباعه والنشر
۱۰ -بدایه و النهایه ج۷ ص ۳۲۷ و ۳۲۸ و الوجیز المفید ص ۷۰ و تراجم الشهدا ص ۲۶ و جزء حدیثی ص۱۲۵
۱۱ – انساب الاشراف ج۲، ص۲۹۹ـ۳۰۰ و ج۳، ص۹۸ ؛ الإصابه ج۶ ص ۷ رقم ۷۷۸۰؛ اعلام الزرکلی ج۶ ص ۶۹٫٫ در مورد شهادت محمد بن جعفر و عون بن جعفر، همسر دوم و سوم ام کلثوم در بحث “ام کلثوم پس از عمر با چه کسی ازدواج کرد”مفصلاً صحبت خواهد شد.
۱۲ -بحار الانوار مجلسی ج ۴۲ ص ۲۷۶ به اختصار
۱۳ -بحارالانوار مجلسی ج۴۲ ص۲۸۹
۱۴ -بحارالانوار ج۴۲ ص۲۹۳
۱۵ -بحارالانوارج۴۲ ص ۲۹۴
۱۶ -سیر اعلام النبلاء ج ۳۸ ص ۲۰ ؛لسان المیزان ابن حجر ج۱ ص ۲۱۸ ، بیروت ، لبنان،۱۹۷۱م
۱۷ -تهذیب التهذیب ابن حجر عسقلانی ج۹ ص ۳۲۴ رقم ۶۰۶ ؛ تهذیب الکمال المزی ج ۲۶ ص ۱۸۰-۱۸۱
۱۸ – مصعب بن عبدالله الزبیرى, نسب قریش ص ۸۲٫ دارالمعارف للطباعه و النشر
۱۹ -رجوع شود به : تهذیب الاسماء امام نووی ج۱ ص۳۶۲ /انساب الاشراف ج۱ ص ۶۷ و ۶۸ و همچنین جمهره أنساب العرب ابن حزم ؛ نسب قریش مصعب زبیری در باب ولد جعفر بن ابی طالب
۲۰ – سفرنامه حج، میرزا علىخان امین الدوله صدراعظم، مقدمه کتاب، ص ۳٫
۲۱ – الامالی شیخ المفید، ج۱، ص۳۵۴؛ اعلام الوری طبرسی, ص۲۰۳ ؛العمده ابن البطریق ص ۳۰ – ۳۱ ؛کشف الغمه،ج۲ ص۶۷ ؛بحارالانوارمجلسی، ج۴۲، ص۷۴ و۸۹ ؛عمده الطالب، ص۲۹ ؛المستجاد من الإرشاد ، حلی ص ۱۳۹ _ قم
۲۲- ـ ؛ الامالی شیخ مفید،حاشیه ص ۳۲۲
۲۳ -اعیان الشیعه ج۱ ص ۳۲۷
۲۴ – أعیان الشیعه ج ۵ ص ۱۷
۲۵ – تاریخ مدینه دمشق، ج۲، ص۳۰۹ ـ ۳۱۰٫
۲۶ – تاریخ مدینه دمشق، ج۲، ص۳۰۹ ـ ۳۱۰٫
۲۷ -به نقل از زینب الکبرى، للنقدی ص۲۲ و۲۹٫ و از قول شیخ نقدی ص ۱۶-۱۷ و مراجعه شود به فضائل زینب. سید احمد موسوی
۲۸ – تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۴ و۷۲ و ۷۹ و ج۳ ص ۷۲؛نفس المهموم، ص ۴۵۶؛ العقدالفریه، ج ۴، ص ۱۷۱ ؛ریاحین الشریعه، ج ۳،ص۱۵ و ۳۰۷و ۳۰۸ و ۳۱۷ و ج۴ص ۲۲۵ و ۲۵۵