جواب دندان شکن دربارۀ ترسو بودن سیدنا عمر رضی الله عنه(۱)

نویسنده: مجاهد دین

شبهه ی روافض:

برخی ادعا می‌کنند که قبل از اسلام آوردن عمر، کسی جرأت نمی‌کرد در خانه کعبه علنی نماز بخواند و مسلمانان مخفیانه به عبادت می‌پرداختند، با اسلام آ‌وردن عمر مسلمانان شجاع شدند و …

این مسأله با روایتی که در صحیح‌ترین کتاب اهل سنت بعد از قرآن نقل شده است،‌ کاملا در تعارض است ؛ بلکه به شدت از مسلمان شدن می‌ترسید و از ترس این که توسط مشرکان کشته نشود، در خانه خود مخفی شده بود؛ اما با تضمینی که عاص بن وائل به او داد، علنا اسلام را پذیرفت . محمد بن اسماعیل بخاری در صحیح خود می‌نویسد:

حدثنا یحیى بن سُلَیْمَانَ قال حدثنی بن وَهْبٍ قال حدثنی عُمَرُ بن مُحَمَّدٍ قال فَأَخْبَرَنِی جَدِّی زَیْدُ بن عبد اللَّهِ بن عُمَرَ عن أبیه قال بَیْنَمَا هو فی الدَّارِ خَائِفًا إِذْ جَاءَهُ الْعَاصِ بن وَائِلٍ السَّهْمِیُّ أبو عَمْرٍو علیه حُلَّهُ حِبَرَهٍ وَقَمِیصٌ مَکْفُوفٌ بِحَرِیرٍ وهو من بَنِی سَهْمٍ وَهُمْ حُلَفَاؤُنَا فی الْجَاهِلِیَّهِ فقال له ما بَالُکَ قال زَعَمَ قَوْمُکَ أَنَّهُمْ سیقتلوننی إن أَسْلَمْتُ قال لَا سَبِیلَ إِلَیْکَ بَعْدَ أَنْ قَالَهَا أَمِنْتُ فَخَرَجَ الْعَاصِ فَلَقِیَ الناس قد سأل بِهِمْ الْوَادِی فقال أَیْنَ تُرِیدُونَ فَقَالُوا نُرِیدُ هذا بن الْخَطَّابِ الذی صبأ قال لَا سَبِیلَ إلیه فَکَرَّ الناس .

عبد اللّه بن عمر مى‏گوید: عمر ، در حالى که ترسیده بود، در خانه مانده بود که عاص بن وائل آمد و به او گفت: تو را چه مى‏شود؟ گفت: قوم تو مى‏گویند که اگر اسلام بیاورم مرا مى‏کشند. گفت: بعد از آنکه من تو را امان دادم کسى با تو کارى ندارد. عاص خارج شد مردم را دید که به سوئى مى‏روند گفت: کجا مى‏روید؟ گفتند: این پسر خطاب را که اسلام آورده مى‏جوئیم گفت: کارى به او نداشته باشید؛ پس مردم بازگشتند.

البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى۲۵۶هـ)، صحیح البخاری، ج ۳   ص ۱۴۰۳، ح۳۶۵۱، بَاب إِسْلَامُ عُمَرَ بن الْخَطَّابِ رضی الله عنه ، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامه – بیروت، الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷٫

اگر عمر بن خطاب آنطور بود که عمریان میگن که نبی ص ومومنان تا عمر مسلمان نشده بود نمیتوانستن برن کعبه نماز بخوانند تا انکه عمرگفت پاشید بریم توکعبه نماز بخوانیم و با کافران جنگید و همه را کشت وشجاعت بسیار داشت آیا عاص بن وائل که قران میکه شانع نبی بود و نبی را مسخره می نمود، احمق بود که یک کسیکه بسیار وجیه وشجاع هست و اجازه بده که بله برو مسلمان شو نمیزارم کسی تو رو بکشه؟
نتیجه میگیریم عمر نه شجاعتی داشته و نه اهمیتی!
یک شخصی بود که نه کفرش بدرد کافران میخورده و نه مسلمان شدنش به کافران آسیب میزد گفتن حالا مسلمان شدی هم شدی
پــــاســــخ:

اولا: پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم می‌فرماید:

« اللَّهمَّ أعزَّ الإسلامَ بأحبِّ هذینِ الرَّجُلَیْنِ إلیکَ بأبی جَهْلٍ أو بعُمرَ بنِ الخطَّابِ قالَ: وَکانَ أحبَّهما إلیهِ عمرُ ».

ترجمه: از عبد الله بن عمر روایت است که رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: خداوندا اسلام را با یکی از این دو مرد که در نزد تو محبوب تر است عزت بده، ابو جهل یا عمر بن خطاب. گفت: و محبوب‌ترینشان نزد او عمر بود».

البانی در ترمزی ۳۶۸۱ می‌گوید صحیح است و احمد شاکر در مسند احمد جلد ۸ صفحه ۶۰  می‌گوید اسناد آن صحیح است.

دوما: اگر حدیث را می‌فهمیدی علت این واکنش عمر بن خطاب را هم نوشته بود: « فَخَرَجَ الْعَاصِ فَلَقِیَ الناس قد سأل بِهِمْ الْوَادِی » عاص خارج شد مردم را دید که به سوئى مى‏روند.

مردم زیادی برای کشتن عمر بن خطاب رضی الله عنه آمده اند، آیا در چنین موقعیتی انسان را ترس بر می‌دارد یا بر نمی‌دارد؟

سوما: موسی علیه السلام نیز چنین اتفاقی برای وی رخ می‌دهد.

خداوند می‌فرماید:‏« وَجَاء رَجُلٌ مِّنْ أَقْصَى الْمَدِینَهِ یَسْعَى قَالَ یَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِحِینَ (۲۰) فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفاً یَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (۲۱) » ‏[قصص:۲۰]

ترجمه: «  و(در این هنگام) مردی از دورترین نقطه ی شهر شتابان آمد (و) گفت : «ای موسی ! همانا بزرگان (و اشراف قوم) درباره ی تو مشورت می کنند؛ تا تو را بکشند، پس بی درنگ (از شهر) بیرون شو، بی تردید من از خیر خواهان تو هستم (۲۰) پس ترسان و چشم به راه حادثه، از شهر بیرون شد، گفت : « پروردگارا ! مرا از قوم ستمکار نجات بده (۲۱) ».

حال از شما روافض که قصد طعنه زدن به عمر بن خطاب رضی الله عنه و اینکه ترسیده است را دارید و می‌خواهید از این جهت او را مورد نکوهش قرار دهید، سوالاتی می‌پرسیم:

آیا ایمان به سیدنا موسی علیه اسلام دارید؟

اگر گفتید: بله!

پس می‌گوییم: آیا موسی ترسو، جبان و دیگر تهمت‌هایی که به عمر می‌زنید را داشت؟

اگر گفتید بله: پس کافر شدید.

اگر گفتید خیر: پس هر توضیح و جوابی برای عمل سیدنا موسی آوردید، همان جواب را برای شما می آوریم.

پس یا باید تهمت سیدنا عمر را همزمان به سیدنا موسی هم بزنید، یا عملی که صد در صد مشابه هم بوده بین عمر و موسی علیهما السلام را توجیه به احسن کنید و ندانسته تهمت به انبیا نزنید.

خلاصه یا شما اصرار به ترسوئی عمر می‌کنید و کافر می‌شوید، یا توضیح برای عمل موسی می‌آورید و نتیجتاً ایمان به حقانیت عمر می‌آورید.

مقاله پیشنهادی

شبهه مخالفان حدیث و آیه «در کتاب هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم»

یکی دیگر از شبه‌هایی که مطرح می‌کنند فهم آن‌ها از فرموده‌‌ی خداوند و این آیه …