علمای شیعه در حق ملت ایران جنایات بیشماری را مرتکب شده اند یکی از عجیب ترین این جنایات عوض کردن سمت و سوی قبله بود! شرح این واقعه تاسف آور را بخوانید:
وقتی که این مجرمان در زمان صفویه توانستند بر جان و مال ملت ایران مسلط شوند ،محرابهای مساجد ایران را خراب کرده و دوباره در جهت شرق بنا نمودند و بهانه آنها این بود که ایرانیان تا قبل از حکومت صفوی، قبله درستی نداشتند!!! و مدعی بودند،سنی ها عمدا جهت قبله را عوض کرده بودند تا که مسلمانها عبادتشان خراب شود!! لذا براساس این اندیشه، محقق کرکی از شاه تهماسب اول پول هنگفتی گرفت و بعد با عمله و بنا دست بکار شد و جهت قبله ها را تقریبا در سراسر ایران عوض کرد.
فرمانهایی که محقق کرکی به سراسر مملکت ابلاغ کرد، متنش این بود که جهت قبله مساجد و محرابها، باید از جنوب غربی به جنوب تغییر داده شود، یعنی جهت قبله در ایران به فرمان این مجرم، ۴۰ درجه انحراف یافت و عوض اینکه بسوی قبله نماز بخوانند تقریبا در جهت یمن نماز خوانده میشد و این همان آرزوی ابرهه فیل سوار بود!
این فرمان بقدری مسخره بود که شیعه های دیگر با آن مخالفت کردند البته این مخالفت بعد از مرگ محقق کرکی (و بعد از اینکه نقشه اش را عملی کرد) شروع شد ولی در زمان خودش هیچکس جرات مخالفت نداشت زیرا او فرمانی از شاه تهماسب در دست داشت که هرکس با نایب امام زمان (یعنی محقق کرکی) مخالفت کند، مرتد و ملعون و مردود و محکوم به مرگ است!!!.
اجرای فرمان این جنایتکار باعث خرابی بسیاری از مساجد قدیمی ایران شد که توسط معماران متخصص بنا شده بود.
تنها کسی که جرات کرد در زمان خود کرکی با او مخالفت کند یک عالم بزرگ هم سطح با او بود که در درباره شاه تهماسب آبرویی داشت آن مرد شیخ الاسلام غیاث دین منصور نام داشت که بر منصب صدرات دینی تکیه زده بود! غیاث دین منصور میگفت تعیین قبله کار مهندسین است نه کار علماء،اما کرکی جنایت کار میگفت من نایب امام زمانم و هرچه بگویم حق است!! (خمینی هم در باره رمضان فتوای مثل فتوای کرکی دارد اینجا بخش آخر مقاله را بخوانید:http://www.islamtxt.net/content/question/463)
یعنی کرکی تبهکار برای فرمان خود دلیل علمی هم نداشت!! و شاه تهماسب جنایتکار (همیشه مست) نیز همواره طرفدار محقق کرکی بود.
روزی که در مجلس شاه بحث تغییر قبله مطرح شد غیاث الدین صاحب مقام صدارت دینی، گفت: «تغییر قبله مساجد بر وجه صحت، بی رسم دایره هندسی و دانستن بعضی از مسائل هیئت و هندسه صورت نبندد و شیخ کرکی را بر آن اطلاعی نیست »
شیخ کرکی عصبانی شد و کار اختلاف بالا گرفت. در مجلس دیگر، شیخ کرکی متعرض نظر غیاث الدین شده، و این آیه را تلاوت کرد: (سَیقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کَانُوا عَلَیهَا قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ یهْدِی مَنْ یشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ)(البقره/۱۴۲)
به زودی سبکمغزان از مردم میگویند: «چه چیز آنها را، از قبلهای که بر آن بودند، بازگردانید؟!» بگو: «مشرق و مغرب، از آن خداست؛ خدا هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت میکند.»
و در ضمن این آیه، با کنایه، غیاث الدین منصور را به جهل و سفاهت موصوف ساخت; این خبر به غیاث الدین رسید و او در جواب شیخ این آیه را نوشت: ( وَلَئِنْ أَتَیتَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ بِکُلِّ آیهٍ مَا تَبِعُوا قِبْلَتَکَ وَمَا أَنْتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُمْ بِتَابِعٍ قِبْلَهَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّکَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِینَ)(البقره/۱۴۵)
سوگند که اگر برای اهل کتاب، هرگونه و نشانه و دلیلی بیاوری، از قبله تو پیروی نخواهند کرد؛ و تو نیز، هیچگاه از قبله آنان، پیروی نخواهی نمود. و حتی هیچیک از آنها، پیروی از قبله دیگری نخواهد کرد! و اگر تو، پس از این آگاهی، متابعت هوسهای آنها کنی، مسلما از ستمگران خواهی بود!
در این جواب آشکارا غیاث الدین، محقق کرکی را متهم میکند که از اهل کتاب است و این سخن را نمیتوان بی پایه دانست. بدون تردید این مرد با این کارهایش ثابت کرد که از اهل کتاب و احتمالا از یهودان اهل کتاب است.
در ضمن خوب است بدانید، کرکی جهودی مذهب، که امروز نورچشم علمای قم و نجف است و علمای شیعه به او لقب محقق ثانی را داده اند، همان کسیست که دستور سجده بر تربت حسین، را بمردم داد و اینکار پیش از او مروج نبود، یعنی با این کار عبادت سجده شیعه ها را فاسد کرد!!، و آنها را مشرک در مشرک کرد همانطور که قبلا گند زده بود به جهت قبله شیعه ها !!
این مرد بی اصل و نسب و از لبنان آمده را در موطن جدیدش( ایران ) هیچکس نمیشناخت که آیا او از کدام فرقه است؟!
شیعه های بحرین و عراق او را مخترع مذهب میدانستند!! این لقب او در نزد مخالفانش بود
در بحثی که بین غیاث الدین و محقق ثانی (کرکی) ، در گرفت شاه نیز به حمایت از محقق کرکی برآمد و در نتیجه غیاث الدین منصور در سال ۹۳۸ هجری در سن ۷۲ سالگی از مقام صدارت استعفا داد و با آزردگی تمام تبریز را ترک گفت و به شیراز بازگشت
این اختلاف و کناره گیری از دربار، سبب انزوای روزافزون غیاث الدین شد. وی نه تنها خود، دیگر گرایش و تمایلی به دستگاه صفویه نشان نداد، حتی فرزند ارشدش، شرف الدین علی را به علت نزدیکی به دستگاه، مورد انتقاد قرار داد و این بیت را در وصف او سرود:
هرکجا بی هنری هست بدو می بخشند بیشتر ز آنچه کز ایام تمنا دارد !!
و کرکی گناه این مخالفت را به شیخ نبخشید هر چند که خود غیاث الدین چون پیر بود ؛ بخاطر مرگ زود هنگام؛ از انتقام محقق کرکی جان بدر برد ولی خاندانش کشته و فراری شدند
کناره گیری غیاث الدین از سیاست و دربار، خشم شاه را نیز برانگیخت و این خشم متوجه فرزندش صدرالدین محمد نیز گشت; تا جایی که تصمیم به قتل او گرفت و سبب شد وی در سال ۹۶۱ مدرسه منصوریه شیراز را ترک کرده به گیلان بگریزد و به خان احمد گیلانی پناه آورد ۴۰ سال بعد احمد خان گیلانی خودش نیز از دست شاه صفویی فراری شد و به درباره شاهان عثمانی پناه برد و احتمالا پسر غیاث الدین هم اگر تا آنوقت زنده باقی مانده بود نیز باید همراه شاه گیلان فرار کرده باشد.
اکثر دانشمندان خاندان دشتکی ( خاندان غیاث الدین ) نیز جلای وطن کرده به حجاز و هند رفتند. بسیاری از شاگردان غیاث الدین نیز مورد بی مهری و تهمت تسنن و مخالفت با محقق کرکی قرار گرفتند. و به یقین میتوان گفت که آنها دوباره سنی شدند والا نباید که به شهرهای سنی نشین میرفتند
اما بعدها و بعد از مردن محقق ثانی، برخی از علمای شیعه، این فتوای جنایتکارانه او را رد کردند از جمله شیخ حسین عاملی ( پدر شیخ بهایی معروف ) که تحفه اهل الایمان فی قبله عراق عجم و خراسان در رد عقاید محقق کرکی درباره تغییر محراب نماز نوشت
آری نوشت!! اما ما در تاریخ گزارشی سراغ نداریم که خبر از این داده باشد که عملا فسادی را که محقق کرکی به ایران هدیه کرده بود را مخالفانش پاک کرده باشند، حداکثر کار آنها این بود که اجازه ندادند مساجد جدید انحراف قبله داشته باشند! یعنی تاریخ بما میگوید در یک برهه از زمان محقق کرکی با بودجه دولتی جهت قبله ها و جهت محراب های مساجد را۴۰ درجه از جهت اصلی به سمت شرق تغییر داد
و تاریخ بما میگوید که بعد ها (پس از مرگش) با این دستور او زبانی مخالفت های اندکی صورت گرفت اما تاریخ نمیگوید که عملا دوباره محراب ها به سمت اصلی برگردانده شده باشند پس نتیجه اینکه هنوز خیلی از مساجد شیعه ها در جهت قبله مسلمانها نیست که در جهت قبله ابرهه است.
سالها پیش کتابی را خواندم بنام زندگی نامه سردارکابلی که شرح حال آیت الله قزلباش (علامه حیدرقلی فرزند سردار نور محمد خان) بود او خاندانش در کابل بودند و بعد به هند رفت و بعد در آخر عمر آمد به کرمانشاه و در این شهر مرد. او در علم هندسه و ریاضیات و جغرافیا تبحر داشت،
روزی که آیت الله عباس قمی نویسنده کتاب دعای معروف مفاتیح الجنان در سفر خود از عراق به تهران در کرمانشاه بود و نماز جماعت در مسجد شهر به امامت او برگزار شد همین سردار قزلباش در صف اول پشت سر او نماز خواند اما در وقت سجده به عادت همیشگی، طرف غرب متمایل میشد مردم این را از او قبلا دیده بودند چون او میگفت جهت قبله این مسجد غلط است و من ستاره شناسم (و این همان مسجدی است که محقق کرکی قبله اش را عوض کرده بود) بعد از نماز، این حرکت او را به اطلاع آیت الله قمی رساندند و قمی او را به اتاقی برد و ساعتی از او استفسار کرد تا بیشتر بداند البته قمی هم جرات نکرد به مردم دستور دهد کار خراب کرکی را اصلاح کنند هرکس که جرات کرکی را ندارد!!
حالا مناسب است که شرح مختصری از زندگانی محقق کرکی را از زیان طرفدارانش بخوانید:
شیخ نورالدین علی بن عبدالعال عاملی کرکی معروف به محقق ثانی و یا محقق کرکی (متوفی۹۴۰هـ.ق) از علمای قرن دهم هجری از قریه کرک در ناحیه جبل عامل شام و معاصر با شاه طهماسب اول و استاد زین الدین عاملی شهید ثانی از شاگردان احمدبن فهد حلی بود. وی از علمای شام بود که مدتی را نیز در عراق عرب به تحصیل علم پرداخت و سپس به ایران آمد و در ترویج مذهب جعفری کوشید و سرانجام منصب شیخ الاسلامی یافت. نفوذ وی در دربار صفوی به حدی رسید که دربار صفوی در حقیقت از وی دستور می گرفت و در واقع عملاً سلطنت در دست وی بود. فرامین و دستورات شاهانه با تأیید وی رسمیت یافت و حتی فرمان همایونی به کلیه نقاط کشور رسید که بر تمامی «امتثال امر شیخ» لازم می باشد، زیرا که نایب حضرت ولی عصر بوده و سلطنت حقه حق اوست؛ و شاه خود را یکی از عمال وی معرفی کرد. فرامین مربوط به اخذ مالیات و تعیین مقدار آن و بسیاری از احکام دربار از طریق وی صادر می شد. حتی به امر وی برخی از علمای مذهبی مخالف او نیز از ایران اخراج شدند. وی در اجرای دستورات مذهبی تعصب فراوان داشت تا به حدی که وی را «مخترع مذهب شیعه» لقب دادند؛ همچنین مشهور است که به توصیه وی به کار بردن مهر (تربت) در نماز توسط شیعیان متداول شد. وی حتی محراب نماز را در ولایات خراسان و عراق عجم تغییر داده بود که شیخ حسین عاملی در رد آن کتابی نوشت. محقق کرکی در نجف اشرف وفات یافت و شیخ علی منشار (پدر زن شیخ بهایی) جانشین وی و شیخ الاسلام اصفهان شد. برخی از تألیفاتمحقق کرکی عبارتند از: ۱- اثبات الرجعه ۲- جامع المقاصد فی شرح القواعد (شرح قواعد علامه حلی) ۳- حاشیه ارشاد علامه حلی
۴-رساله جمعه ۵- حاشیه بر سجود بر تربت ۶- حاشیه شرایع الاسلام ۷- شرح الفیه شهید اول و چند اثر دیگر.
منبع: اسلام تکس