جمود و ناتوانی منهج استدلالی قدیم و نیاز به منهج جدید (۲)

اما راجع به نظر ابن عباس، از ظاهر کلامش بر می‌آید که پیامبر، خدا را با قلبش دیده است، آن‌گونه که در صحیح مسلم آمده است.

پس کسی که «ادراک» را به «رؤیت» معنی کرده، این مسئله برای وی مشکل و مبهم بوده، زیرا دو آیه‌ای که «ادراک و نظر» در آن آمده با هم متعارض‌اند؛ چون هر دو کلمه به معنای رؤیت است، اما یکی، رؤیت را اثبات می‌کند و دیگری آن را نفی می‌نماید. پس به خاطر رفع تعارض و حل مشکل، به ناچار باید به تأویل روی آورد.

در این قضیه، آرای مسلمانان به تبع اختلاف افکار و اندیشه‌ها و شناخت‌هایشان، مختلف است؛ عده‌ای از آنان، آیه ﴿لَا تُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ…﴾ و فرموده خداوند به حضرت موسی ﴿لَنْ تَرَانِی﴾ [الأعراف: ۱۴۳]. «هرگز مرا نخواهی دید». را اصل قرار داده‌اند که باید سایر آیات و نصوص متعارض با آن را بر همین اساس تأویل و تفسیر نمود، اگر چه‌ تأویل مشکلی نیز باشد؛ تا تمامی احادیث متعارض، با آن سازگار شوند و براساس آن تأویل و تفسیر شوند. و از آنجایی که این احادیث، همگی صحیح‌اند و هیچ شک و شبهه‌ای در صحت آن‌ها نیست، در نتیجه این عده به قضیه «متواتر و آحاد» روی آورده و ادعا می‌کنند که این احادیث، آحاد و مفید ظن هستند و ظن در اینجا معتبر نیست.

دسته‌ی دیگر، بر عکس دسته‌ی نخست آیه‌ی ﴿وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَهٌ٢٢ إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَهٌ٢٣﴾ را اصل قرار داده که باید نصوص متعارض را بدان ارجاع داد و براساس آن تفسیر نمود، در نتیجه رؤیت خدا را اثبات می‌کنند.

گروهی از دسته اخیر هم می‌گویند: همانا نصوصی که رؤیت خدا را نفی می‌کنند، فقط مخصوص دنیا هستند و ربطی به آخرت ندارند. و بعضی از اینان میان «رؤیت» و «ادراک» فرق گذاشته و می‌گویند: میان عدم ادراک و عدم رؤیت هیچ ملازمتی نیست و اینان ادراک را به «احاطه» معنی کرده‌اند. به عنوان مثال، تو این شهر را می‌بینی ولی آن را درک نمی‌کنی؛ یعنی بینائی تو از همه جهات بر آن احاطه ندارد و تو نمی‌توانی تمام این شهر و جوانب آن را ببینی اگر چه قسمتی از آن را می‌بینی. پس فرموده خداوند متعال: ﴿لَا تُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ…﴾؛ یعنی دیدگان بر خداوند احاطه ندارند گرچه او را می‌بینند. این گروه رأی خویش را به وسیله‌ی احادیث صحیحی که در این باره آمده، تأیید و تقویت می‌کنند و قائل به متواتر بودن آن احادیث‌اند، یا برای این، قضیه تواتر را شرط نمی‌دانند، چون از نظر آنان، احادیث آحاد ذاتاً حجت هستند. فرموده خداوند متعال به حضرت موسی÷ که می‌فرماید: ﴿لَنْ تَرَانِی﴾ «هرگز مرا نخواهی دید»، مربوط به این دنیاست که حضرت موسی÷ در این دنیا با آن وضعیت و خلقتی که دارد نمی‌تواند خدا را ببیند. اما در آخرت، خداوند متعال موسی÷ را به گونه‌ دیگری در می‌آورد که می‌تواند خدا را ببیند.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …