جایگاه صحابه در میان امت

کتاب­ ها و صفحات تاریخ بر فهم و شناخت کامل صحابه از تمامی اصول دین خبر می­ دهد و این به سبب توجه و اطاعت آنها از آیاتی است که به غور و تدبر تشویق می­کند، مانند این کلام الله متعال که می­ فرماید: «کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِّیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ»: «کتاب پر خیر و برکتی است و آن­ را برای تو فرو فرستاده­ایم تا درباره آیه ­هایش بیندیشند.» (ص: ۲۹)

و بالعکس وصف کافران و منافقان این­گونه است که از تدبر در آیات الله اعراض می­کنند؛ به طور مثال الله متعال می­فرماید: «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»: « آیا در قرآن تدبّر نمی‌کنند یا بر دل‌های­شان  قفل‌هاست؟!» (محمد: ۲۴)

الله متعال می­فرماید: «أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفاً کَثِیراً»: «آیا در قرآن نمی‌اندیشند؟ که اگر از سوی غیر الله بود، قطعاً اختلاف بسیار در آن می‌یافتند.» (نساء: ۸۲)

این آیات بر این دلالت دارد که ممکن است فهم و شناخت معانی قرآن نزد کفار و منافقان همان­گونه باشد که نزد مومنان است و بر این نیز دلالت دارد که معانی آن نزد آنها واضح و روشن است. همچنین الله متعال بیان نموده که قرآن را با زبان عربی نازل کرده است تا در آن غور و اندیشه کنند: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِیّاً لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»: «همانا ما آن را قرآن عربی نازل کردیم، شاید شما دریابید.» (یوسف: ۲)

و تا زمانی که به معانی آن علم نداشته باشیم، عقل کارایی ندارد. و الله متعال کسی را که در قرآن اندیشه و تفقه نمی­کند، نکوهش کرده است: «فَمَا لِهَؤُلاء الْقَوْمِ لاَ یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ حَدِیثاً»: «پس چرا این قوم حاضر نیستند سخنی را درک کنند؟!» (نساء: ۷۸)

و اگر مومنان نیز در آن تفقه و اندیشه نمی ­کردند، با کفار و منافقین در صفی واحد قرار می­گرفتند. کفاری که الله متعال اینگونه درباره آنها مثال می­زند: «وَمَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُواْ کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لاَ یَسْمَعُ إِلاَّ دُعَاء وَنِدَاء صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ»: «مثل (دعوت‌کننده‌ی) کسانی‌که کافر شدند، همچون مثل کسی است که چیزی را که جز صدا و ندایی نمی‌شنود، بانگ می‌زند، (این کافران) کر، گنگ و نابینا هستند و از این­رو نمی‌اندیشند.» (بقره: ۱۷۱)

پس چگونه ممکن است و می­ توان سابقین اولین، مهاجرین و انصار را به منزله و در جایگاه کافرانی دانست که الله متعال در موارد متعددی نکوهش نموده است؟! آنها را نکوهش کرده است چون از تدبر در قرآن اعراض نموده و پیرو هوای نفس شده­اند. الله متعال در وصف آنها می­فرماید: «وَمِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتَّى إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِندِکَ قَالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفاً أُوْلَئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ»: «(ای پیامبر) گروهی از آن‌ها(= منافقان) به تو گوش فرا می‌دهند، تا وقتی که از نزدت بیرون رفتند، به کسانی‌که به آنان علم عطا کرده شده، (از روی استهزاء) می‌گویند: «الآن (محمد) چه گفت؟!» آن‌ها کسانی هستند که الله بر دل‌های­شان مهر نهاده و از هواهای (نفسانی) خود پیروی کرده‌اند.» (محمد: ۱۶)

شیخ الاسلام ابن تیمیه علاوه بر این دلایل تفاسیری را از اصحاب ابن مسعود و ابن عباس ثابت شده است که از آنها نقل کرده ­اند و مقدار آنها را جز الله متعال نمی­داند، ذکر می ­کند. ابن مسعود می­گوید: «اگر بدانم کسی نسبت به کتاب الله از من آگاه­تر است نزد او می­روم.»

پس از صحابه تابعین آمده و تفسیر را از صحابه آموختند. مجاهد می­گوید: «قرآن را از ابتدا تا انتها به ابن عباس عرضه کردم و در هر آیه می­ ایستادم و از او سوال می­ کردم.» به همین سبب سفیان ثوری می ­گوید: «هرگاه تفسیری از مجاهد به تو رسید، تو را کافی است.»[۱]

اصل این است که رسول الله رسالت را چنانکه به او امر شده بود، ابلاغ نمود و در راستای اجرای رهنمود الهی چیزی از آن­را کتمان نکرد، آنجا که خداوند متعال می­فرماید: «وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»: «و (ما این) قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم روشن سازی، آنچه را که به سوی آن‌ها نازل شده است.» (نحل: ۴۴)

و اینکه می­ فرماید: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»: «ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است،  (به مردم) برسان و اگر (این کار) نکنی، رسالت او را نرسانده‌ا و الله تو را از (شر) مردم حفظ می‌کند.» (مائده: ۶۷)

و الله متعال خبر داده که رسول او دین را کامل کرد. و رسول الله می ­فرماید: «ما ترکت من شیء یقربکم الی الجنه الا و قد حدثکم به، و ما من شیء یبعدکم عن النار الا وقد حدثکم به»: «چیزی که سبب نزدیکی شما به بهشت شود رها نکردم مگر اینکه شما را از آن آگاه نمودم و چیزی که سبب دوری شما از آتش شود باقی نگذاشتم مگر اینکه شما را از آن آگاه نمودم.»

بنا بر این اصل، رسول خدا تمام اصول اسلامی را که الله متعال از آن خبر داده است از اسماء و صفات او تعالی که در قرآن آمده است برای صحابه و یارانش به بهترین شکل شرح و تبیین نمود.

ابوذر می­گوید: «رسول الله درحالی وفات نمودند که هیچ پرنده­ای در آسمان نبود که بال زند مگر اینکه چون از وی یادی می­شد در مورد وی علم و اگاهی داشتیم.»

صحابه بر درک و فهم دقیق و کامل هرچه از قرآن و حدیث فرا می ­گرفتند، بسیار حریص بودند به ­گونه­ای که اشخاصی چون عثمان بن عفان، عبدالله بن مسعود و … هرگاه از پیامبر ۱۰ آیه فرا می ­گرفتند، از این مقدار فراتر نمی ­رفتند تا اینکه علم و عمل نهفته در این آیات را فراگیرند. «می­گفتند: ما قرآن، علم و عمل را با هم فرا گرفتیم.»

شخصیتی مانند عبدالله بن عمر آنچنان در شناخت، معرفت و فهم غرق بود که سوره­ی بقره را در ۸ سال حفظ کرد.[۲]

ام درداء همسرش را اینگونه وصف می­کند که بهترین عمل ابودرداء، تفکر بود.[۳] اما عکس این حقیقت یعنی این ادعا که صحابه مشغول به جهاد بودند، چنانکه برخی متکلمان ذکر کرده­ اند، ذم و نکوهش یاران رسول است حتی مذهب سلف امت را اینگونه می­دانند که رسول الله در حالی که معنی قرآن را نمی ­فهمید، آن­را ابلاغ کرد و در­حالی­که معنای احادیث صفات را نمی ­دانست از آن سخن گفت و جبرئیل نیز همین طور و به دنبال آنها صحابه و تابعین نیز به همین صورت عمل نمودند و این دیدگاه به قول علامه ابن تیمیه، گمراهی بزرگی است.[۴]

 

[۱] – ابن تیمیه، الفتادی الکبری، ج ۵، ص ۱۵۷و۱۵۹ چاپ ریاض.

[۲] – الفتاوی الکبری، ج ۵، ص ۱۵۵، ۱۵۶٫

[۳] – نقص المنطق، ص ۸۷٫

[۴] – شرح اسباب النزول واحدی، ص ۶۵٫

مقاله پیشنهادی

به صبر کنندگان مژده بده

ما از آنِ الله هستیم و به سوی او برمی‌گردیم تا به هرکس هر عملی …