در اینجا مسئلهای است که میبایست ولو اندک، در آن تأمل نمود. و آن این است که، صحابه گرانقدر –رضی الله عنه – علاوه بر برخوردداری از موقعیت ویژه و منحصربفرد در تبیین خطمشی انسانیت، حامل تصویری شفاف از عصر نبوت میباشند که نقش فعال ومهمی در شادابی، نشاط و توسعهی دامنهدار روند تاریخی آن بر عهده دارند. لذا موقعیت و مقام آنان متفاوت از سایر امت است. به طوری که، نه پیشینیان توانایی همسانی در عملکرد، میزان یقین و استقامت و سایر صفات متعالی با آنان را دارند و نه آیندگان را یارای ربودن گوی سبقت از آنان است.
بیگمان، آنان معجزهای از معجزات جاودان اسلام و معیاری سنجیده برای تمام اقشار، طبقهها و سلایق بعدی پس از خود در هر عصر و مکان به شمار میروند.
بر این اساس، جهت اثبات و تایید مطلب فوق روزنههایی به سوی تاریخ اسلام به ویژه عصر نبوت خواهیم گشود، که به نمونههایی از آن اشاره مینمائیم:
زمانی که موسی_علیه السلام_ از قومش خواست تا برای رویارویی و نبرد با متمرّدین آن دوران یعنی عمالقه، او را یاری و همراهی نمایند، بنی اسرائیل در پاسخ به این درخواست او که یکی از پیامبران اولولعزم الهی است، گفتند: « قَالُوا یَا مُوسَی إِنَّ فِیهَا قَوْمًا جَبَّارِینَ وَ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّی یَخْرُجُوا مِنْهَا فَإنْ یَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ. قَالَ رَجُلَانِ مِنْ الَّذِینَ یَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَهُ عَلَیْهِمَا ادْخُلُوا عَلَیْهِمْ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّکُمْ غَالِبُونَ وَ عَلَی اللهِ فَتَوَکَّلُوا إِنْ کُنتُمْ مُؤْمِنِینَ. قَالُوا یَا مُوسَی إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أبَدًا مَا دَامُوا فِیهَا فَاذْهَبْ أنْتَ وَ رَبُّکَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ. قَالَ رَبِّ إِنّی لَا أمْلِکَ إِلَّا نَفْسِی وَ أخِی فَافْرُقْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ »
در این صورت، اگر بخواهیم این سخن قوم موسی-علیه السلام -را با آنچه صحابه پیامبرﷺ پیش از نبرد بدر و در پاسخ به فراخوان آنحضرتﷺ برای رویارویی با دشمن سرسخت و کینه توز مکه به وی گفتند، مقایسه نمائیم هم چنانکه در گفتار یکی از آنها میآید:
(ای رسول خداﷺ به خدا سوگند! ما آنچنان که بنیاسرائیل به پیامبرش موسی گفت: ای موسی، اینک تو و پروردگارت به مقابله دشمن بشتابید، ما در سرزمین خود ماندگاریم) با تو معامله نخواهیم کرد. بلکه در پاسخ به فرمانت می گوییم: ای پیامبر خدا! در معیّت و یاری پروردگارت، به کارزار با دشمن بپرداز. ما نیز دوشادوش و در کنار خدا و رسولش با دشمنان خواهیم جنگید). آن جاست که به وجه تمایز و برتری این نسل از سایر نسلها در طول تاریخ طولانی انبیاء پی خواهیم برد.
نمونهی دیگر این مقایسه، موضعگیری و واکنش پیروان حضرت عیسی- علیه السلام-(حواریون) است. حواریون از وفادارترین گرویدگان عیسی و یار و مددکار وی در طول زندگی به شمار می آمدند. اما با این همه در مسیر دستیابی به معرفت الهی به جزم کامل دست نیافته بودند. بدین خاطر، در پیمودن راه با استواری و ثبات مطلوب به نوعی تردید دچار شده بودند.
خداوند تردید آنان را این گونه بیان میکند. « إذ قال الحواریون یا عیسی ابن مریم هل یستطیع ربک أن ینزل علینا مائده من السماء قال اتقوا الله إن کنتم مؤمنین. قالوا نرید أن نأکل منها و تطمئن قلوبنا و نعلم أن قد صدقتنا و نکون علیها من الشاهدین. قال عیسی ابن مریم اللهم ربنا أنزل علینا مائده منالسماء تکون لنا عیدا لأولنا وآخرنا وآیه منک وارزقنا وأنت خیرالرازقین.»(۶)
لذا اگر این موضعگیری پیروان عیسی-علیه السلام- با موضع پیروان پیامبرﷺ پس از بازگشت آنحضرتﷺ از سفر معراج ـ که باور آن بر عقل دشوار میآمد ـ بسنجیم، چنان که، ابوبکر صدیق-رضی الله عنه- پس از شنیدن خبر معراج پیامبرﷺ در ضمن عبارتی که نشانگر شکوه یقین و ستیغ باور اوست گفت : « فان کان قال، فقد صدق » (اگر پیامبرﷺ آن را گفته است ـ رفتن به بیت المقدس ـ بی گمان راست گفته است) در آن موقع به جایگاه و موقعیت ویژه و حساس این نسل منحصر بفرد در میان تاریخ رسولان واقف خواهیم آمد.
وجود این خصایص فراوان دیگر در زندگی صحابه به ما کمک خواهد کرد، تا به جایگاه این نسل پی برده و از بخشی از ابعاد برتر زندگی آنان، که به گواهی پیامبرﷺ از بهترین فاکتور ها و جنبه های والای زندگی یک انسان به شمار می روند، پرده برداریم.
و از آنجایی که نسل صحابه جایگاهی ممتاز از شاخصه های برتر و وجه تمایزی به خصوص در طول تاریخ بشریت به طور عام و تاریخ پیامبران به طور اخص، را از آن خود ساخته اند، اهداف و مقاصد نبوت به نمودی عینی و واقعی در زندگی آنها تبدیل شده بود و نیز به عنوان نسلی که قادر است همواره نقش الگویی جامع وسرمشق پذیر را ایفا نماید، به تصریح قرآن به رضایت و خشنودی خداوند متعال نائل آمدند: «رَضِیَ اللهُ عَنْهُمْ». و نیز با پشت سرنهادن مرحله ی رضا و خشنودی و التزام بر دستورات شرع و نظم و انضباط در اجرای آن و پیشتازی و سبق در اذعان به فرامین دین و گردن نهادن به آن و حصول یقین در درستی راهی که برگزیده بودند توانستند به آنچه که از صفات نیک پسندیده است، دست یابند. از اینرو خداوند، آنان را ستود «وَ رَضُوا عَنْهُ».