یک شگرد عجیب علمای شیعه این است که برروی یک حقیقت درج شده در کتب اهل سنت، یک داستان خیالی و بی سند را میسازند و بعد میگویند که ادعا های ما در کتب اهل سنت نیز درج است رجوع کنید به فلان کتاب !!!برای مثال به موضوع مهدی در کتب ما نگاهی افکندند و برروی آن یک مهدی خیالی و عجیب ساختند و بعد هرجا که حرف از مهدی شود شتابان میگویند سنی ها هم به مهدی عقیده دارند!!در ماجرای ترور حضرت رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز همین شیوه را بکار برده اند.
داستان در کتب ما، به این صورت است که در راه باز گشت از جنگ تبوک در یک راه کوهستانی و سرگردنه ای ،منافقان که صورت خود را پوشانده بودند سعی کردندحضرت محمد را ترور کنند و ایشان را بدرون دره پرت نمایند.در آن لحظه، فقط با ایشان عمار بودند و حذیفه.
و حذیفه با گرز به دفاع از رسول الله پرداخت و الله در دل منافقان ترس انداخت و آنها فرار کردند. و حضرت محمد بکمک وحی آنها را شناخت.اما چون بدون بینه و دلیل مادی نمیشود کسی را مجازات کنیم لذا رسول چیزی نگفتند و فقط اسامی منافقان را برای حضرت حذیفه فاش ساختند امابه ایشان گفتند که به کسی نام آنها را نگوید و حذیفه شد امین راز رسول الله. و این لقب ایشان است.
در دنباله این ماجرا در کتب ما نوشته شده که حضرت عمر در زمان خلافت خود چند بار به روش های مختلف میخواستند به این رازدست یابند. یکبار پرسیدند ای حذیفه ایا در بین کارمندان دستگاه خلافت، منافقی هست؟حذیفه گفت بله یک نفر! فرمود :کیست؟ حذیفه نگفت.
و عمر سعی کرد خودش پیدا کند و آخر کسی را که حدس میزد منافق همان است را از کار بیکار کردیکبار عمر پرسید: ای حذیفه آیا در این لیست، نام من هم هست؟!!!!حضرت حذیفه گفت : ای امیر مومنین تو از آنها نیستیاما والله بعد از این دیگر در این باره چیزی نخواهم گفت.لکن عمر نا امید نشد و روش دیگری را به کار بست!پس هر وقت کسی میمرد دستور میداد که بروند و حذیفه را بگویند فلان آدم مرد.اگر حذیفه بر آن مرده نماز جنازه نمیخواند عمر نیز نمیخواند زیرا میدانست که محال است حذیفه بر منافق نماز بخواند زیرا قران منع کرده دعا برای منافق را.حالا ببینیم سوء استفاده شیعه از این داستان را و ببینیم شیعه در این ماجرا چه دروغ های از خود داخل کرده:
۱ – میگوید این حادثه در راه تبوک نبوده! در راه مکه و مدینه بوده.
۲ – میگوید این در وقت جنگ تبوک نبوده بلکه در بعد از واقعه غدیر خم بوده و منافقان از عمل رسول الله که علی را جانشین خود کرده بود ناراضی بودند و سعی کردند ایشان را بکشند تا قدرت به علی نرسد.
۳ – میگویند در بین شرکت کنندگان در ترور و حمله به رسول الله ابوبکر و عمر و دیگر صحابه نامدار بودند.
۴ – میگویند هدف آنها کنار زدن علی و رسیدن به حکومت بود.
وقتی از شیعه میپرسیم که این داستان عجیب را از کجا آورده اید ؟!
میگویند :در بحار الانوار از قول امام نوشته شده و سنی ها هم حرف ما را تایید میکنند و ترور را قبول دارند.
حالا دلایل ما در رد ادعای شیعه و دلایل ما در رسوا کردن شیعه:
۱ – در راه مکه و مدینه ما با رها رفتیم و جاده کوهستانی و پرت گاه و دره ندیدیم هرچه دیدیم صحرا بود و بیابان! این بهترین دلیل که علامه ملا محمد باقر مجلسی دروغگو بوده و دانا به علم جغرافیا نبوده و دروغ همه جانبه نگفته.
۲ – شما که میگویید فقط ۳ یا ۷ صحابی منافق نبودند پس وقتی منافقان زیاد بودند چه دلیلی داشت که روی خود را بپوشانند و مخفیانه به رسول الله حمله کنند؟!! پس معلوم میشود که منافقین اندک بودند و از انبوه مسلمانان میترسیدند.
چون همیشه اندک بی قدرت، صورت خود را میپوشاند در زمان ما بوش و اوباما صورت خود را با پارچه سیاه نمیپوشانند و مخفی نیستند بلکه مخالفین آنها چون که کمند و کم زور ! لذا صورت خود را جلوی دوربین ها میپوشانند پس یا قبول کنید منافقین کم بودند و صحابه مومن زیاد . و یا اگر قبول ندارید سوال ما را جواب دهید.
۳ – ترور رسول الله صلی الله علیه وسلم (در فرض شما) در این لحظه ،بنفع علی بود نه بضررش.
چون منافقین اگر در راه برگشت از غدیر خم رسول الله صلی الله علیه وسلم را ترور میکردند با توجه به اعلان جانشینی علی در دو روز قبلش، علی خود بخود میشد امیر لشکر.
۴ – سوال میکنیم آیا توطئه ترور ناکام ماند یا نه؟
پس وقتی تروریست ها موفق نشدند پس این یعنی چه؟ یعنی اینکه مملکت اسلامی از آسیب مصون ماند یعنی اینکه ۶۰ روز بعد که رسول الله وفات کردند باید حکومت به حضرت علی میرسید پس چرا نرسید؟؟!!
این که نمیشود هم کودتا شکست بخورد! هم کودتا چیان فرار کنند!! و هم لشگر اسامه در خدمت علی باشد!!! و هم منافقان که از یک حذیفه که غافلگیر شده بود ترسیدند و موش وار فرار کردند باز بشنینند بر سر تخت قدرت!!!!
این داستان که عجیب است! ترور ناکام شد و تروریست ها موفق؟!!
نا ممکن است این حرف! نا معقول است این حرف !!
این حرف نشانه این است که محمد باقر مجلسی در حین این داستان سرایی مواد مصرف کرده بوده و حالت عادی نداشته،
ولی عوام شیعه چرا در سکرات و مستی دایمی هستند؟!!
آخر چرا اندیشه نمیکنند؟!!