الحمدلله،
آیه ی تطهیر این فرمودهی خداوند متعال است که میفرماید:
{إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا} (احزاب/۳۳).
خداوند قطعاً میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت (پیغمبر) دور کند و شما را کاملاً پاک سازد.
این آیه همانگونه که معلوم و روشن است
و همانگونه که واضح است بخشی از این دو آیه است که موضوعات آن به هم مرتبط است و میفرماید:
{یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا (۳۲) وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَی وَأَقِمْنَ الصَّلَاهَ وَآَتِینَ الزَّکَاهَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا } (احزاب / ۳۲-۳۳).
یعنی: ای همسران پیغمبر! شما (در فضل و شرف) مثل هیچ یک از زنان (عادی مردم) نیستید. اگر میخواهید پرهیزگار باشید (به گونه هوسانگیز) صدا را نرم و نازک نکنید (و با اداء و اطواری بیان ننمائید) که بیمار دلان چشم طمع به شما بدوزند. و بلکه به صورت شایسته و برازنده سخن بگوئید. (بدان گونه که مورد رضای خدا و پیغمبر او است). و در خانههای خود بمانید (و جز برای کارهائی که خدا بیرون رفتن برای انجام آنها را اجازه داده است، از خانهها بیرون نروید) و همچون جاهلیّت پیشین در میان مردم ظاهر نشوید و خودنمائی نکنید (واندام و وسائل زینت خود را در معرض تماشای دیگران قرار ندهید) و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و از خدا و پیغمبرش اطاعت نمائید. خداوند قطعاً میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت (پیغمبر) دور کند و شما را کاملاً پاک سازد.
شیعه عمداً آیه ی تطهیر را از سیاق و روند قرآنی بریدهاند، چون خداوند متعال در این آیه زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم را مورد خطاب قرار داده است، آنها روند قرآنی را قطع کرده و خطاب خطاب خدا به زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم را کنار گذاشتهاند، سپس حدیث (کساء) که در صحیح مسلم از عایشه روایت شده را به آن ضمیمه کردهاند. عایشه فرمود: یک روز صبح پیامبر صلی الله علیه وسلم در حالی که جامهی راه راهی از موی سیاه بر تن داشت، بیرون شد، آنگاه حسن بن علی آمد، ایشان وی را وارد کرد، پس حسین آمد، او هم همراه با او وارد شد، سپس فاطمه آمد، پیامبر صلی الله علیه وسلم او را هم وارد کرد، سپس علی آمد، و او را هم وارد کرد، سپس فرمود: « خداوند متعال فقط میخواهد که پلیدی و رِجس را از شما اهل بیت دور کند. و شما را کاملاً پاک نماید).( این همان عایشهای است که مدعی هستند علی را مورد بغض و غرضورزی قرار میداده است و حال این فضیلت را برای علی و فاطمه روایت میکند.)
و نیز حدیث ام المؤمنین ام سلمه – رضی الله عنها – را هم بدان افزودهاند که میگوید: وقتی این آیه بر پیامبر صلی الله علیه وسلم نازل شد: (خدا فقط میخواهد پلیدی و رجس را از شما اهل بیت دور نماید و شما را کاملاً پاک نماید)، گفتم: ای رسول خدا آیا من هم با آنها هستم؟!
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «تو دارای مقام و جایگاه خود هستی، و تو بر خیر و نیکی میباشی» آنها این ضمیمهها را بدین خاطر انجام دادهاند تا معنایی را که از استدلال بهاین آیه میخواهند، به اثبات برسانند. دیدگاه علمای شیعه ی امّامیه بر این است که در آیه ی تطهیر بر عصمت اصحاب کساء، یعنی علی و فاطمه و حسن و حسین رضی الله عنه از گناهان و لغزشهای صغیره و کبیره و حتی از خطا و سهو انسانی دلالت میکند.
نقد این استدلال از چند وجه است:
الف- حدیث مزبورام سلمه با چند صیغه وارد شده است:
از ام سلمه رضی الله عنها روایت شده که گفت: پیامبر صلی الله علیه وسلم ، علی، فاطمه، حسن و حسین در کنار من بودند، من شوربای آرد و روغن برای آنها تهیه کردم و آن را جلوی آنها گذاشتم، سپس آن را خوردند و خوابیدند، پیامبر صلی الله علیه وسلم یک عبا یا پارچهی کتانی بر روی آنها انداخت و گفت: «خدایا، اینان اهل بیت من هستند، پلیدی را از آنها دور بدار و آنها را کاملاً پاک ساز! ». در روایت دیگر آن حضرت آنها را روی جامهای نشاند، سپس چهارگوشهی آن را با دست چپش گرفت و آن را بالای سر آنهاانداخت، و با دست راستش به پروردگارش اشاره کرد و گفت: خدایا اینها اهل بیت من هستند، پس پلیدی را از آنها دور بدار و آنها را کاملاً پاک ساز. این دو روایت، با روایت مسلم از عایشه رضی الله عنها در این نکته متفق است که آن پنج نفر تحتالشعاع آن آیه قرار گرفتهاند. امّا این واجب نمیسازد که دیگران شامل آن نشده باشند، البته روایتهایی ازام سلمه وارد شده که در آنها اضافاتی وجود دارد که بهاین اشاره میکنند که ام سلمه همراه با آنان
در آنجا روایت بسیار مهمیوجود دارد که با (سند حسن)روایت شده کهاشاره دارد بهاین که ام سلمه بعد از آنکه اهل کساء از آن خارج شدند به زیر آن جامه وارد شد.
شاید علّت اینکه در وهله اوّل ام سلمه با آنها زیر آن پارچهیا جامه نرفت این باشد که صحیح نیست ام سلمه با علی رضی الله عنه زیر یک جامه برود. به همین خاطر پیامبر صلی الله علیه وسلم بعد از خروج اهل کساء، او را هم به زیر آن وارد کرد. از (شهر) نقل است که گفت: وقتی که خبر شهادت حسین بن علی آمد، ازام سلمه رضی الله عنها شنیدم که اهل عراق را لعن کرد و گفت: او را کشتند، خدا آنها را بکشد! او را فریب دادند و ذلیل ساختند، خدا آنها را لعنت کند، من رسول خدا را دیدم که بامدادی فاطمه، مقداری فرنی که خودش آن را پخته بود آورد، و آن را در مقابلش قرار داد، آنگاه پیامبر صلی الله علیه وسلم به او گفت: «پس عمویت کجاست؟» گفت: در منزل است، فرمود: «برو، او را صدا کن، و دو پسرت را هم بیاور» (شهر) گوید: فاطمه آمد در حالیکه دو پسرش را به پیش میراند آمد و علی هم پیاده دنبال آنها میآمد، تا اینکه بر رسول خدا صلی الله علیه وسلم وارد شدند، آنگاه آن پیامبر صلی الله علیه وسلم آن دو را در آغوش پرمهرش نشاند، علی در طرف راستش، و فاطمه در سمت چپش نشست.ام سلمه گوید: آنگاه پیامبر صلی الله علیه وسلم کساء را که ما آن را در مدینه به عنوان فرش در اتاق خواب پهن میکردیم، را کشید و پیامبر صلی الله علیه وسلم همه آن را در هم پیچید، با دست چپش دو گوشهی آن جامه را گرفت و با دست راستش به سوی پروردگار متعال اشاره کرد و گفت: «خدایا اینها اهل بیت من هستند، پس پلیدی و رجس را از آنها دور بدار و آنها را کاملاً پاک کن».
گفتم: ای رسول خدا صلی الله علیه وسلم آیا من از اهل تو نیستم؟! فرمود آری، پس وارد این جامه شو! من هم بعد از آنکه پیامبر صلی الله علیه وسلم دعایش را برای پسرعمویش علی و دو نوهاش و دخترش فاطمه به پایان رساند، به زیر آن جامه رفتم.
بنابراین پیامبر صلی الله علیه وسلم برای ام سلمه شهادت و گواهی داد که وی از اهل بیتش است، و بعد از آنکه برای آنها دعا کرد، وی را هم به زیر آن جامه کشاند.
ب- خطاب در این آیه برای زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم است:
و نیز دلیل بر اینکه این آیه بر عصمت و امامت دلالت نمیکند، این است که خطاب در تمامیآن، متوجه همسران پیامبر صلی الله علیه وسلم میباشد، چرا که آیه را خطاب با آنها آغاز کرده و با آنها خاتمه داده است، خداوند متعال فرموده است:
{یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحًا جَمِیلًا (۲۸) وَإِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآَخِرَهَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْکُنَّ أَجْرًا عَظِیمًا (۲۹) یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفَاحِشَهٍ مُبَیِّنَهٍ یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ وَکَانَ ذَلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرًا (۳۰) وَمَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَیْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا کَرِیمًا (۳۱) یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا (۳۲) وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَی وَأَقِمْنَ الصَّلَاهَ وَآَتِینَ الزَّکَاهَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا }(احزاب/۲۸-۳۳).
یعنی: ای پیغمبر! به همسران خود بگو: اگر شما زندگی دنیا و زرق و برق آن را میخواهید، بیائید تا به شما هدیّهای مناسب بدهم و شما را به طرز نیکوئی رها سازم و امّا اگر شما خدا و پیغمبرش و سرای آخرت را میخواهید (و به زندگی ساده از نظر مادی، و احیاناً محرومیّتها قانع هستید) خداوند برای نیکو
بنابراین کل خطاب و روی سخن در آیهی فوق متوجه زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم است، و آن امر و نهی، و وعده و وعید با آنهاست. امّا چون معلوم شد که در آن منفعت و سود هم آنها را در بر میگیرد و هم غیر آنها را، «تطهیر» با ضمیر جمع مذکر(ک) آمده است، زیرا اگر مذکر و مؤنث با هم جمع شوند، مذکر غلبه مییابد، چون با این صیغهی جمع مذکر، همه اهل بیت را شامل شده و در بر میگیر و علی، فاطمه، حسن و حسین رضی الله عنه از دیگران به آن خاصتر میباشند، به همین خاطر پیامبر صلی الله علیه وسلم خصوصاً برای آنها دعا کرد، همانگونه که همسر مرد، جزو اهل بیت او میباشد، این در لغت (عرب) شایع است. به همانصورت که شخصی به رفیق و دوستش میگوید: اهلت چطور است؟! یعنی همسرت چطور است؟! او هم میگوید: خوب هستند، و خداوند متعال فرموده است :
{قَالُوا أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَهُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ} (هود / ۷۳).
گفتند: آیا از کار خدا شگفت میکنی؟ ای اهل بیت (نبوّت)! رحمت و برکات خدا شامل شما است (پس جای تعجّب نیست اگر به شما چیزی عطاء کند که به دیگران عطاء نفرموده باشد). بیگمان خداوند ستوده (در همه افعال و) بزرگوار (در همه احوال) است.
به اتفاق آراء، کسی که در این آیه مورد خطاب قرار گرفته است، همان سارا، همسر حضرت ابراهیم علیه السلام است و این نشان میدهد که همسر مرد، جزو خانواده او میباشد.
و نیز میفرماید:
{فَلَمَّا قَضَی مُوسَی الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آَنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آَنَسْتُ نَارًا لَعَلِّی آَتِیکُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَهٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ} (قصص/ ۲۹).
هنگامی که موسی مدّت را به پایان رسانید و همراه خانوادهاش (از مدین به سوی مصر) حرکت کرد، در جانب کوه طور آتشی را دید به خانوادهاش گفت: بایستید. من آتشی میبینم. شاید از آنجا خبری (از راه) یا شعلهای از آتش برای شما بیاورم تا خویشتن را بدان گرم کنید.
اینجا هم خطاب به زن موسی علیه السلام است.
همچنین در این آیه که خداوند میفرماید:
{وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَکَانَ رَسُولًا نَبِیًّا (۵۴) وَکَانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاهِ وَالزَّکَاهِ وَکَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا} (مریم / ۵۴-۵۵).
و در این کتاب (آسمانی) از اسماعیل (نیز) یاد کن که او در وعدههایش صادق، و رسول و پیامبری (بزرگ) بود. او همواره خانوادهاش را به نماز و زکات فرمان میداد، و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.
پس اهل و خانوادهی او چه کسانی هستند که به آنها دستور نماز میدهد؟! چون این شبیه به همین آیه است که خداوند متعال خطاب به پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید :
{وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاهِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا} (طه / ۱۳۲).
(و خانوادهات را به نماز دستور بده، و بر آن صبر کن! ).
بدون تردید این آیه همسران رسول خدا صلی الله علیه وسلم ، یا حداقل خدیجه – اگر آیه مکّی باشد – را شامل میشود.
و خداوند متعال فرموده است :
{وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِیصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَیَا سَیِّدَهَا لَدَی الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِکَ سُوءًا إِلَّا أَنْ یُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِیم» (یوسف / ۲۵).
زدیک دریافتند. آن زن گفت: کیفر کسی که بخواهد نسبت به خانوادهی تو خیانت کند، جز زندان و یا عذاب دردناک چه خواهد بود؟.
شخص مورد خطاب در اینجا عزیز مصر است. و خدا فرمود، :
همسرت، و این آشکار و روشن است.
ج- دور کردن پلیدی در لغت عربی، و در قرآن معنای عصمت را نمیرساند:
راغب اصفهانی درکتاب (مفردات الفاظ القرآن)، مادهی رجس میگوید: «رِجس» یعنی چیز کثیف، گفته: رجل رجسی یعنی: مردی کثیف، و رجال ارجاسٌ یعنی: مردانی کثیف و ناپاک. خداوند متعال فرموده:
{یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ} (مائده/۹۰).
یعنی: ای مؤمنان! میخوارگی و قماربازی و بتان (سنگیی که در کنار آنها قربانی میکنید) و تیرها (و سنگها و اوراقی که برای بختآزمائی و غیبگوئی به کار میبرید، همه و همه از لحاظ معنوی) پلیدند و (ناشی از تزیین و تلقین) عمل شیطان میباشند. پس از (این کارهای) پلید دوری کنید تا این که رستگار شوید.
این رجس به لحاظ شرع: یعنی شراب و قمار. و چون شرک ورزیدن به خداوند متعال در معیار عقل و خرد زشت ترین است کافران کثیف و پلید هستند، خداوند متعال فرموده است :
{وَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَی رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ کَافِرُونَ} (توبه / ۱۲۵).
و امّا کسانی که در دلهایشان بیماری (نفاق) است، (نزول سورهای از سورههای قرآن، به جای این که روح تازهای به کالبدشان دمد و مایه تربیت جدیدی شود)، خباثتی بر خباثتشان میافزاید (و کفر و عنادشان را بیشتر مینماید و پلیدیهایشان هر روز فزونی میگیرد، و تاریکیهای جان و دلشان دائماً تراکم میپذیرد، و) در حال کفر میمیرند.
و نیز خداوند متعال میفرماید:
گفته شده: رجس در اینجا یعنی پوسیده و گندیده و گفته شده: یعنی عذاب و این همانند فرمودهی خداوند است که میفرماید:
فرموده: لَحْمَ خِنْزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ ٌ »(انعام/۱۴۵): (یا گوشت خوک، که آن کثیف و پلشت است). خلاصه اینکه واژه ی «الرجس» در اصل به معنی کثافت و آلودگی میباشد، زمانی که مطلق و بدون قید گفته میشود مراد و منظور از آن شرک است، همانگونه که در این آیه خداوند فرموده:
{فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ} (حج/۳۰): (از بتهای پلید اجتناب کنید! و از سخن باطل بپرهیزید)
و نیز برای خوراکیها و مشروبات حرام بکار برده میشود، و منظور و مقصود از آنها را میرساند مانند این فرمودهی خداوند متعال :
ای پیغمبر! ) بگو: در آنچه به من وحی شده است، چیزی را بر خورندهای حرام نمییابم، مگر (چهار چیز و آنها عبارتند از:) مردار، (همچون حیوان خفه شده، پرتگشته، شاخزده، درنده خورنده، ذبح شرعی نشده.) و خون روان (نه بسته همچون جگر و سپرز و خون مانده در میان عروق، که مباح است) و گوشت خوک که همه اینها ناپاک (و مضرّ برای بدن) هستند و گوشت حیوانی که (در وقت ذبح به نام خدا سربریده نشده باشد و بلکه) به نام (بتی یا معبودی) جز خدا سربریده شده باشد.
مانند این آیه که میفرماید: {یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ}(مائده/۹۰).
یعنی: ای کسانی که ایمان آوردهاید، شراب و قمار و بتها و ازلام (نوعی بختآزمایی) پلید و از عمل شیطان است، از آنها دوری کنید، تا رستگار شوید.
بنابراین قرآن واژه «رجس» را به مفهوم و معنای مطلق «گناه» به کار گرفته باشد، به طوری که در دور ساختن پلیدی از کسی، بتوان عصمت وی را ثابت کرد.
د- پاکسازی از پلیدی به معنای اثبات عصمت برای کسی نیست:
همانگونه که کلمهی «رجس» به معنای گناه و خطا در اجتهاد نیست، بلکه منظور از آنها صرفاً پلیدی و کثافت معنوی و حسی است، در واقع کلمه «تطهیر و پاکسازی هم معنای عصمت را نمیرساند. چرا که خداوند متعال تطهیر و پاکسازی همه مؤمنان را میخواهد، نه فقط اهل بیت. گرچه اهل بییت سزاوارترین و لایقترین مردمان به پاکی و پاک شدن میباشند. در حقیقت خداوند متعال در رآن کریم درباره صحابهی بزرگوار رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرموده است:
خداوند نمیخواهد مشکلی را برای شما ایجاد کند، بلکه میخواهد شما را پاک سازد، و نعمتش را بر شما تمام نماید…
و خداوند عزتمند خطاب به رسولالله فرمود :
{خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا} (توبه/۱۰۳).
از اموال آنها صدقه (زکات)ی را بگیر که به وسیله آن، آنها را پاک ساز و تزکیه بده.
و فرموده: {إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ} (بقره/۲۲۲).
خداوند متعال توبهکاران را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست میدارد.
پس همانگونه که خداوند متعال خبر داده میخواهد اهل بیت را پاک نماید، بدینسان خبر داده که میخواهد مؤمنان را پاک نماید. بنابراین اگر در ارادهی تطهیر و پاکسازی عصمتی حاصل میشد این عصمت برای صحابه و عموم مؤمنان هم حاصل میشد، همان مؤمنانی که آیات فوق تصریح کردند بهاینکه خداوند متعال ارادهی پاکسازی آنها نموده است و این در حالی است که خداوند متعال در رابطه با آن دسته از صحابههایی که زیاد به مسجد قباء سر میزدند فرمود :
{فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ} (توبه/۱۰۸).
در آن مردانی وجود دارند که دوست دارند پاک شوند، و خداوند پاکیزگان را دوست میدارد.
به اتفاق آراء اینها از گناهان معصوم نبودهاند.
خداوند متعال درباره اهل بدر که (۳۱۳) نفر بودند، فرمود:
{إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعَاسَ أَمَنَهً مِنْهُ وَیُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَیُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطَانِ وَلِیَرْبِطَ عَلَی قُلُوبِکُمْ وَیُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ} (انفال/۱۱).
(ای مؤمنان! به یاد آورید) زمانی را که (از دشمنان و کمآبی به هراس افتادید و خداوند) خواب سبکی بر شما افگند تا مایه آرامش و امنیّت (روح و جسم شما) از ناحیه خدا گردد و از آسمان آب بر شما باراند تا بدان شما را (از پلیدی جسمانی) پاکیزه دارد و کثافت (وسوسههای) شیطانی را از شما به دور سازد.
اینجا بحثی از اثبات عصمت برای آنها نیست، حالیکه این الفاظ وکلمات با آنچه در آیهی آمده تفاوتی ندارند که خداوند دربارهی اهل بیت فرموده:
{إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا} (احزاب/۳۳).
خداوند قطعاً میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت (پیغمبر) دور کند و شما را کاملاً پاک سازد.
و نیز با فرمودهی خداوند درباره اهل بدر تفاوت قابل ملاحظهای مشاهده نمیشود، بنابراین رجس و رجز (به لحاظ معنایی) هم خانواده هستند و ک: (شما را پاک نماید) در هر دو آیه، یکی است، امّا با هوای نفس و آرزوی شخصی آیه اوّل را دلیل عصمت(اهل بیت) قرار داده است، عجیب است که میبینیم علمای شیعه، به آیه فوق تمسک کرده و آن را به اصحاب کساء ارجاع میدهند و معنای آن را از ارادهی تطهیر و پاکسازی، به اثبات عصمت برای اصحاب کساء (یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین) انتقال میدهند، ولی آیات دیگر را که در همان زمان دربارهی ارادهی خداوند متعال برای پاکسازی صحابه نازل شدهاند، عمداً به طاق نسیان و فراموشی میسپارند، بلکه به جای آن به بدگویی پرداخته و میگویند: اصحاب دگرگون و مرتد شدند، در حالیکه خداوند متعال با نص صریح بر ارادهی تطهیر و پاکسازی آنها خاطر نشان ساخته است،
{وَمَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ} (نور /۴۰).
(و کسی که خدا نوری بهره او نکرده باشد، او نوری ندارد).
ه- منظور از اراده در آیه مزبور ارادهی شرعی است:
ارادهی شرعی با ارادهی قدری تفاوت دارد، یعنی خداوند متعال دوست دارد که پلیدی را از شما دور سازد. علمای اهل سنّت، در ارتباط با هر دو اراده یعنی ارادهی شرعی و ارادهی قدری و (کونی) و وجودی بحث کردهاند و گفتهاند:
ارادهی شرعی و دینی همان ارادهای است که معنای محبت و خشنودی را در بر میگیرد. مانند این فرمود: خداوند متعال:
{یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ} (بقره / ۱۸۵).
خداوند آسایش شما را میخواهد و خواهان زحمت شما نیست.
و این فرموده ی خداوند متعال:
{وَاللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَیُرِیدُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِیلُوا مَیْلًا عَظِیمًا (۲۷) یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِیفًا} (نساء / ۲۷-۲۸).
خداوند میخواهد توبه شما را بپذیرد (و به سوی طاعت و عبادت برگردید و از لوث گناهان پاک و پاکیزه
گردید) و کسانی که به دنبال شهوات راه میافتند، میخواهند که (از حق دور شوید و به سوی باطل بگرائید و از راه راست) خیلی منحرف
گردید (تا همچون ایشان شوید). خداوند میخواهد (با وضع احکام سهل و ساده) کار را بر شما آسان کند (چرا که او میداند که انسان در برابر غرائز و امیال خود ناتوان است) و انسان ضعیف آفریده شده است (و در امر گرایش به زنان تاب مقاومت ندارد).
و ارادهی قدری (کونی) وجودی و آفرینشی، همانی است که به معنای مشیئت و ارادهی شامل برای همه موجودات میباشد، مانند آنچه در این آیه ذکر شده است:
{وَلَکِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ} (بقره/۲۵۳).
(ولی خداوند آنچه را میخواهد (از روی حکمتی که خود میداند) انجام میدهد.)
همچنین آنچه در این فرمودهی الهی ذکر شده:
{إِنْ کَانَ اللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یُغْوِیَکُمْ هُوَ رَبُّکُمْ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ} (هود / ۳۴).
هرگاه خدا بخواهد شما را (به خاطر فساد درون و گناهان فراوان) گمراه و هلاک کند، هرچند که بخواهم شما را اندرز دهم، اندرز من سودی به شما نمیرساند (و پندهایم در شما نمیگیرد). خدا پروردگار شما است و به سوی او برگردانده میشوید (و به مجازات خود میرسید).
بنابراین گناه و معصیتها ارادهی (کونی) قدری هستند که خداوند متعال آنها را نه دوست دارد و نه میپسندد و بدانها دستوری نمیدهد، بلکه آنها را مبغوض میدارد و از آنها بیزار است و از آنها نهی میکند، این سخن مجموع گذشتگان و ائمهی سلف است؛ چون آنها میان ارادهای که شامل محبّت و رضایت خداست، با اراده و مشیت (کونی)- قدری که مستوجب محبت و خشنودی نیست، تفاوت قائل هستند.
بدون تردید خداوند متعال پلیدی و ناپاکی را از حسین، علی و همسران پیامبر صلی الله علیه وسلم دور ساخته، امّا اراده در این آیه، یک ارادهی شرعی است و به همین خاطر در حدیث آمده است: پیامبر صلی الله علیه وسلم وقتی آنها را با آن جامه پوشاندند اینگونه دعا کرد: «خدایا، اینان اهل بیت من میباشند، پلیدی را از آنها دور بدار». [سنن ترمذی].
و- دعای پیامبر صلی الله علیه وسلم این مسأله را پایان میدهد:
اگر در آیهی تطهیر چیزی میبود که بر وقوع عملی تطهیر و پاکسازی اهل کساء دلالت میکرد، پیامبر صلی الله علیه وسلم هیچگاه بر نمیخاست و آنها را با آن کساء نمیپوشاند و اینگونه برای آنها دعا نمیکرد:«خدایا اینان اهل بیت من هستند، پلیدی را از آنها دور بدار!». بلکهاین به وضوح نشان میدهد کهاین آیه در رابطه با زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم نازل شد و پیامبر صلی الله علیه وسلم خواست که اصحاب کساء از این بیانیهی الهی دربارهی تطهیر، آگاه شوند و از آن بهرهای داشته باشند، به همین خاطر آنها را جمع کرد و با آن کساء (جامه) پوشاند و برایشان دعا کرد، خداوند، دعایش را در رابطه با آنها قبول کرد. خداوند متعال همانگونه که با نص قرآن زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم را پاک ساخت، آنها را هم پاک نمود.
ز- این آیه به هیچ وجه بر امامت و عصمت دلالت نمیکند :
ازجمله پاسخهای رد به ادعای شیعه این است کهاین آیه بر امامت و عصمت دلالت نمیکند. به زعم و ادعای شیعه آنچه که در آیهی فوق به حضرت علی، حسن و حسین رضی الله عنه اختصاص یافت، برای حضرت فاطمه هم ثابت شده، در حالی است که ویژگیهای امامت به زنان اختصاص نمییابد.
بنابراین اگر مقولهی عصمت و امامت برای آنها ثابت شده، پس فاطمه هم از آن مستثنی نیست و این نشان میدهد که منظور از این آیه امامت و عصمت نیست، و گذشته از این، نُه نفر ائمه از آن خارج نمیشود، چون آیهی مزبور آنها را تحتالشعاع بیان خود قرا نمیدهد، چون فقط سه نفر را مورد اختصاص قرار داده است.
والله اعلم