توسّل چیزی است، و کمک خواستن از خلق و دعای آن‌ها چیز دیگر (۱)

خیلی از ماها مرتکب خطاهای بزرگى می‌شویم ولی اگر از ما سؤال شود، دنبال بهانه خواهیم بود تا این اشتباهات را از خود درو کنیم.

بیشتر ما عاطفی هستیم و این نیاز به دلیل و برهان ندارد و عاطفه شخص فکر معینی را القا می‌کند که آن را دوست دارد، با آن انس می‌گیرد و بر مخالف آن حمله می‌برد.

بعضی تصور می‌کنند که انتقاد من نسبت به کمک خواستن از پیامبر صل الله علیه و سلم و ائمه آل بیت و یا صحابه گرامی و سایر اولیاء و صالحین، بخاطر بد سرشتی و کم لطفی من نسبت به آن بزرگان است. ولی هیهات و هرگز که اینگونه باشد در حالیکه ما جان و خون خود را در راه دفاع از آن‌ها و نزدیکی به آن‌ها و دوستی و محبّت آن‌ها از دست می‌دهیم ولی من یقین دارم که هر زنده دلی، خدا و رسولش صل الله علیه و سلم و آل بیت و صحابه گرامی را دوست دارد. پس بدون شک در خواهد یافت که این دوستى به معنای پرستش نیست و دوست داشتن رسول الله صل الله علیه و سلم و آل بیت و اصحاب وی به معنای پرستش آن‌ها نیست.

شخص مسلمان حقیقتاً مسیحیانی را که از عیسی یا مریم طلب کمک می‌کنند، رد می‌کند. و همچنین دعا و گریه و زاری به درگاه آن‌ها را قبول نمی‌کند و به ذهن کسی هم خطور نمی‌کند که این شخص نسبت به عیسی و مریم  بغض و کینه دارد. و آنچه که در مورد عیسی و مادرش گفته شد در مورد ائمه آل بیت از باب اولی جایز نمی‌باشد.

این موضوعی را که یادآوری کردم میان من و دوست مادرم اتفاق افتاد. ولی موضوع در مورد توکل بود. وقتی که داشتم سوار ماشین می‌شدم، او گفت: «توکَّلتُ علی الله ومـحمد» به او گفتم؛ مادرم بگو: «توکلت علی الله» محمد صل الله علیه و سلم پیامبر ما و حبیب ماست ولی او نیز مخلوق است و جایز نیست که به او توکّل کنیم و توکّل بایستی فقط بر خداوند باشد.

او گفت: ما بر خدا توکّل می‌کنیم آنگاه بر محمّد صل الله علیه و سلم توکل می‌کنیم. با یک لبخند گفتم: آیا درست است که بر خدا و بر مسیح توکّل کنی یا اول بر خدا و سپس بر مسیح توکّل کنی؟ گفت: نه، گفتم: پس فرق میان این دو چیست؟ از این جواب من تعجب کرد.

گفتم: آیا مسیح علیه السلام نبی نیست؟ گفت: بله، ولی با این حال جایز نیست که این سخن در مورد او گفته شود.

به او گفتم: مادرم، محمّد صل الله علیه و سلم رسول الله است و مسیح علیه السلام رسول الله است و سخنان انبیاء الله در قرآن آمده است. ﴿قَالَتۡ لَهُمۡ رُسُلُهُمۡ إِن نَّحۡنُ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یَمُنُّ عَلَىٰ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۖ وَمَا کَانَ لَنَآ أَن نَّأۡتِیَکُم بِسُلۡطَٰنٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١١ وَمَا لَنَآ أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى ٱللَّهِ وَقَدۡ هَدَىٰنَا سُبُلَنَاۚ وَلَنَصۡبِرَنَّ عَلَىٰ مَآ ءَاذَیۡتُمُونَاۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُتَوَکِّلُونَ١٢﴾ [إبراهیم: ۱۱-۱۲]. «پیامبرانشان به آن‌ها گفتند: «درست است که ما بشرى همانند شما هستیم، ولى خداوند بر هر کس از بندگانش بخواهد (و شایسته بداند)، نعمت مى‏بخشد (و مقام رسالت عطا مى‏کند)! و ما هرگز نمى‏توانیم معجزه‏اى جز بفرمان خدا بیاوریم! (و از تهدیدهاى شما نمى‏هراسیم) افراد با ایمان باید تنها بر خدا توکل کنند! و چرا بر خدا توکل نکنیم، با این‌که ما را به راه‏هاى (سعادت) رهبرى کرده است؟! و ما بطور مسلم در برابر آزارهاى شما صبر خواهیم کرد (و دست از رسالت خویش بر نمى‏داریم)! و توکل‏کنندگان، باید فقط بر خدا توکل کنند!».

و یعقوب علیه السلام به فرزندانش می‌‌گوید: ﴿وَمَآ أُغۡنِی عَنکُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن شَیۡءٍۖ إِنِ ٱلۡحُکۡمُ إِلَّا لِلَّهِۖ عَلَیۡهِ تَوَکَّلۡتُۖ وَعَلَیۡهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُتَوَکِّلُونَ﴾ [یوسف: ۶۷]. «و (من با این دستور،) نمى‏توانم حادثه‏اى را که از سوى خدا حتمى است، از شما دفع کنم! حکم و فرمان، تنها از آن خداست! بر او توکل کرده‏ام، و همه متوکلان باید بر او توکل کنند!».

آیا این آیه به طور واضح و کافی، دلیل بر این نیست که جز بر خداوند متعال نمی‌توان توکّل کرد؟

تمامی انبیاء علیه السلام قدرت را از خود نمی‌دانستند و به صراحت اعلام می‌کردند که مؤمن بایستی فقط بر خداوند توکّل کند و نه غیر.

بحمد الله این کلمات مثل مرهمی بر قلب آن زن بود و بعد از آن روز هر گاه که می‌آمد جز از خداوند چیزی را نمی‌خواست و کمک نمی‌گرفت و تنها بر او توکّل می‌کرد.

کسانی که از انبیاء و ائمه و انسان‌های صالح کمک و مدد می‌خواهند، خودشان را در اشتباه انداخته‌اند بلکه خود را فریب داده‌اند وقتی که تصور می‌کنند که دعا خواستن از مخلوق و کمک جستن از وی مثل توسّل به مقام پیامبر یا انسان‌های نیکوکار است!.

باوجود این‌که ما حدیثی را که در این موضوع صراحت داشت، بیان کردیم. از کسانی که عبارت (ادرکنی یا علی) و یا (ادرکنی یا مهدی) را تکرار می‌کنند سؤالی داریم، آیا هنگامی که آن عبارت را تکرار می‌کنند در مورد خداوند فکر می‌کنند یا این‌که در مورد امام علی فکر می‌کنند و از او می‌خواهند که آن‌ها را درک کند؟ ﴿مَّا جَعَلَ ٱللَّهُ لِرَجُلٖ مِّن قَلۡبَیۡنِ فِی جَوۡفِهِ﴾ [الأحزاب: ۴]. «خداوند براى هیچ کس دو دل در درونش نیافریده».

میان توسّل و انواع دیگر فرق آشکاری وجود دارد، توسّل مثل (بار الها بخاطر مقام محمّد صل الله علیه و سلم از تو می‌خواهم …) یا (بارالها بخاطر مقام و جلال محمّد صل الله علیه و سلم سختی و بلا را از من دور کن) یا (بارالها به حق محمّد و آل محمّد مرا بیامرز) و انواع مشابه آن. ولی انواع دیگر مثل (ادرکنی یا علی) یا (الغوث یا رسول الله) یا (ای پیامبر سختی‌های مرا بزدای) یا (یا کاظم مرا شفا ده) است که تفاوت‌های آشکاری میان این‌ها وجود دارد.

در نوع اوّل خطاب فقط خداوند متعال می‌باشد. بنابراین شخص دعاگو از خداوند می‌خواهد که : (بارالها فلان چیز را از من دور کن). یا (بارالها از تو فلان چیز را می‌خواهم). و سپس این دعا را به مقام و جاه محمّد صل الله علیه و سلم یا مقام انبیاء و صالحین ملحق می‌کند[۱].

اما نوع دوّم، کمک خواستن از مخلوق در کارهایی است که جز پروردگار انسان‌ها کسی قادر به انجام آن نیست. و این همان صیغه‌هایی است که ما را دچار شک می‌کنند با وجود این‌که با قرآن و سنّت و روایات ائمه آل بیت موافقت ندارد.

برخی که می‌خواهند مردم عوام را فریب دهند می‌گویند: مگر ما در زندگی روز مره از دیگران کمک نمی‌خواهیم؟! و به اتفاق همه این نوع کمک‌ها جایز است! حالا که ما از کسانی که از این مردم بهتر هستند کمک می‌خواهیم می‌گویید: ناجایز است!.

این مقایسه صحیح نیست و فقط برای فریب مردم این‌طور سخن می‌گویند: ما می‌گوییم درخواست چیزی یا کاری که از دست مردگان بر نمی‌آید و قدرت و توانایی آن را ندارند، ضمن این‌که مقایسه بین مرده و زنده جایز نیست، زیرا شخصی که از این دنیا رفت دیگر خودش نیاز به دعای زندگان دارد نه برعکس!.

واسطه‌ای میان بنده و خالقش وجود نداردبا دقّت در قرآن، آیات زیادی را مشاهده می‌کنیم که مردم درباره آن سوال‌هایی را مطرح کرده‌اند و خداوند به آن‌ها پاسخ داده است.

وقتی که مردم از هلال و بدر ماه سوال می‌کنند خداوند متعال پاسخ می‌دهد: ﴿یَسۡ‍َٔلُونَکَ عَنِ ٱلۡأَهِلَّهِۖ قُلۡ هِیَ مَوَٰقِیتُ لِلنَّاسِ وَٱلۡحَجِّۗ وَلَیۡسَ ٱلۡبِرُّ بِأَن تَأۡتُواْ ٱلۡبُیُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَٰکِنَّ ٱلۡبِرَّ مَنِ ٱتَّقَىٰۗ وَأۡتُواْ ٱلۡبُیُوتَ مِنۡ أَبۡوَٰبِهَاۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ١٨٩﴾ [البقره: ۱۸۹]. «درباره «هلال‌هاى ماه‏» از تو سؤال مى‏کنند، بگو: «آن‌ها، بیان اوقات (و تقویم طبیعى) براى (نظام زندگى) مردم و (تعیین وقت) حج است‏». و (آن چنان که در جاهلیت مرسوم بود که به هنگام حج، که جامه احرام مى‏پوشیدند، از در خانه وارد نمى‏شدند، و از درب پشت خانه وارد مى‏شدند، در حالى که آن را تقرب به خدا مى‏دانستید نکنید!) کار نیک، آن نیست که از پشت خانه‏ها وارد شوید، بلکه نیکى این است که پرهیزگار باشید! و از در خانه‏ها وارد شوید و تقوا پیشه کنید، تا رستگار گردید».

و هنگامی که از انفاق سؤال می‌کنند خداوند عزوجل می‌فرماید: ﴿یَسۡ‍َٔلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَۖ قُلۡ مَآ أَنفَقۡتُم مِّنۡ خَیۡرٖ فَلِلۡوَٰلِدَیۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِینَ وَٱلۡیَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِۗ وَمَا تَفۡعَلُواْ مِنۡ خَیۡرٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِهِۦ عَلِیمٞ٢١۵﴾ [البقره: ۲۱۵]. «از تو سؤال مى‏کنند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: «هر خیر و نیکى (و سرمایه سودمند مادى و معنوى) که انفاق مى‏کنید، باید براى پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و درماندگانِ راه باشد. و هر کار خیرى که انجام دهید، خداوند از آن آگاه است».

و آنگاه که از جنگ کردن در ماه‌های حرام می‌پرسند خداوند می‌فرماید: ﴿یَسۡ‍َٔلُونَکَ عَنِ ٱلشَّهۡرِ ٱلۡحَرَامِ قِتَالٖ فِیهِۖ قُلۡ قِتَالٞ فِیهِ کَبِیرٞۚ وَصَدٌّ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ وَکُفۡرُۢ بِهِۦ وَٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ وَإِخۡرَاجُ أَهۡلِهِۦ مِنۡهُ أَکۡبَرُ عِندَ ٱللَّهِۚ وَٱلۡفِتۡنَهُ أَکۡبَرُ مِنَ ٱلۡقَتۡلِۗ وَلَا یَزَالُونَ یُقَٰتِلُونَکُمۡ حَتَّىٰ یَرُدُّوکُمۡ عَن دِینِکُمۡ إِنِ ٱسۡتَطَٰعُواْۚ وَمَن یَرۡتَدِدۡ مِنکُمۡ عَن دِینِهِۦ فَیَمُتۡ وَهُوَ کَافِرٞ فَأُوْلَٰٓئِکَ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَهِۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ٢١٧﴾ [البقره: ۲۱۷]. «از تو، در باره جنگ کردن در ماه حرام، سؤال مى‏کنند، بگو: «جنگ در آن، (گناهى) بزرگ است، ولى جلوگیرى از راه خدا (و گرایش مردم به آیین حق) و کفر ورزیدن نسبت به او و هتک حرمت مسجد الحرام، و اخراج ساکنان آن، نزد خداوند مهم‌تر از آن است، و ایجاد فتنه، (و محیط نامساعد، که مردم را به کفر تشویق و از ایمان باز مى‏دارد) حتى از قتل بالاتر است. و مشرکان، پیوسته با شما مى‏جنگند، تا شاید بتوانند شما را از آیینتان برگردانند; ولى کسى که از آیینش برگردد، و در حال کفر بمیرد، تمام اعمال نیک (گذشته) او، در دنیا و آخرت، برباد مى‏رود، و آنان اهل دوزخند، و همیشه در آن خواهند بود».

 

[۱]– توسّل به ذات مثل (اللهم انی اتوسل الیک بمحمّد) یا توسّل به جاه مانند (اللهم انی اتوسل الیک بجاه محمد) میان علمای جدید و قدیم در این مورد اختلاف است و نهایتاً گفته‌اند که بدعت است و نگفته‌اند که شرک می‌باشد و اصل در عبادات توقیفی بودن آن‌هاست یعنی شخص مسلمان با وجود نص نمی‌تواند چیزی بگوید. و نمی‌تواند جز به دلیل قرآن و سنت صحیح از چیز دیگری پیروی کند.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …