توسل

(سوال) اگر توسل و واسطه به اولیا صحیح نیست پس چرا حاجات ما با توسل بدانها اجابت می شود؟!

(جواب) قبل از هر چیزی باید گفت که توسل به اولیاء و واسطه کردن آنها شرک اکبر و سبب خروج انسان از دایره اسلام می گردد .

و اما در ارتباط با سوال از چند جهت می توان به این سوال پاسخ داد:

اول اینکه همه ی ما می دانیم که همه چیز به مشیت و اراده ی الله تعالی صورت می گیرد، لذا برآورده شدن حاجات و شفای مریضان بنابر تقدیر الله تعالی قبلا در لوح محفوظ کتابت شده است. لذا می توان از این زاویه به این سوال پاسخ داد که شفای مریض یا برآورده شدن حاجت شخص قبلا مورد تقدیر الهی قرار گرفته و ربطی به پناه بردن شخص به این و آن ندارد یعنی حتی اگر شخص مریض برای شفای خود به بارگاه و قبور اولیا و یا بت خانه ها نیز نمی رفت شفای او قبلا مسجل شده بود.

به عبارتی الله متعال از قبل چنین مقرر کرده بود که فلان بنده در فلان لحظه به حاجت خود برسد حال آن بنده در آن لحظه در بارگاه قبر کسی بوده است و لذا فکر می کند که آن ولی حاجت او را برآورده کرده است در حالیکه چنین نیست و این الله متعال است که حاجات انسان را براورده می کند .

الله متعال در سوره ی یونس آیه ۱۰۷ می فرماید :

و اگر الله به تو گزندی برساند هیچ کس جز او آن را برطرف نخواهد کرد و اگر برای تو خیری بخواهد هیچ کس نمی تواند بخشش او را باز دارد .

بنابراین رفتن به زیارتگاه ها و توسل کردن به صاحبان قبور تاثیری ندارد زیرا اگر خداوند نخواسته باشد توسل آنها هیچ سودی برای شان نخواهد کرد .

دوما می توان گفت که پناه بردن شخص به غیر خدا و معتقد شدن شخص به آن غیر خدا – حال چه بت باشد یا یکی از اولیا الله – نوعی استدراج است. و استدراج یکی از سنن الهی است؛ که بر اساس این سنت خداوند کسانی را که از راه هدایت و توحید به بیراهه رفته اند و نصایح و اندرزها در آنها تاثیر نکرده، خداوند نیز از آنها قطع امید می کند و اندک اندک و به‌ تدریج‌ آنهارا به‌سوی‌ عذاب‌ می کشاند، بدین گونه‌ که‌خداوند به‌ آنان‌ با وجود گناه‌ و نافرمانی‌شان‌ نعمت‌ می‌بخشد تا به‌ آن‌ سرمست‌ و فریفته شوند و از حقیقت و توبه‌ غافل‌ گردند. پس‌ استدراج‌ درواقع، گرفتن‌ هدایت الهی‌ به‌طور آهسته‌ و به‌ شیوه‌ای‌ است‌ که‌ گمانش‌ را نمی‌برند تا در قیامت بیشتر در عذاب قرار گیرند زیرا آنان استحقاق هدایت را از خود سلب کرده اند و خداوند آنا را به حال خود رها نموده است.

و این معنای سنت استدراج بود چنانکه می توان از آیات قرآنی نیز به این سنت پی برد:

«فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَاهُم بَغْتَهً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ» (انعام ۴۴)

یعنی: هنگامى که (اندرزها سودى نبخشید، و) آنچه را به آنها یادآورى شده بود فراموش کردند، درهاى همه چیز (از نعمتها) را به روى آنها گشودیم؛ تا (کاملا)ً خوشحال شدند (و دل به آن خوش کنند)؛ ناگهان آنها را گرفتیم (و سخت مجازات کردیم)؛ در این هنگام، همگى مأیوس شدند؛ (و درهاى امید به روى آنها بسته شد).

و نیز می فرماید :« فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً »(بقره ۱۰) یعنی: در دلهایشان‌ بیماریی‌ است‌، پس خدا نیز بیماریشان‌ را افزایش‌ بخشید.

و بدون شک طلب کردن شفا و حاجت از غیر خدا بیماریی است که اگر این بیماری برطرف نشود خداوند نیز آنها را بیمارتر می کند. و برای همین است که می بینیم بسیاری از مشرکان زمان ما به شرک خود دلخوشند.

و در حدیث‌ شریف‌ آمده‌ است‌ که‌ رسول‌ خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: «آن‌گاه‌ که‌ دیدی ‌خداوند دنیای‌ دلخواه‌ بنده‌ را به‌ او می‌دهد در حالی‌که‌ او بر گناهان‌ خویش ‌پایدار است‌، بدان‌ که‌ این‌ از سوی‌ باری‌تعالی‌ برایش‌ استدراج‌ است‌».(تفسیر انوار)

بر این اساس کسانی که با جود آیات و نشانه های الله تعالی و نیز مبعوث شدن پیامبران و نازل شدن کتاب های آسمانی و پند و اندرزهای بیشمار برای ترک شرک و گمراهی و دوری از شیطان، باز متذکر نمی شوند و همچنان بر شرک و ضلالت خود اصرار می ورزند و حاضر نیستند تا عقل و قلب های خود را باز کنند تا از هدایت خداوندی برخوردار شوند، در عوض الله تعالی نیز آنها را به حال خد رها کرده و آنها قطع امید می کند و برای این کج روی و پشت کردن به هدایت عذاب آنها را دو چندان می نماید بدین طریق که آنها را بر گمراهی خویش ثابت و استوار می گرداند و آنها را به شرک و معصیتشان دلخوش می کند تا همچنان بر آن گمراهی بمانند و به عبارتی توفیق هدایت را از آنها صلب می کند و آنها نیز از توبه غافل می مانند و بدین ترتیب عذاب خداوندی را بر خود واجب می کنند.

و لذا می بینیم که عده ای با رفتن به بتکده ها و قبور و بارگاه اولیاءالله و توسل کردن به آنها، بعد از آنکه به حاجات خویش رسیدند گمان می برند که این نعمت به سبب وجود آنهاست! و لذا بر عمل خود دلخوش و مطمئن می شوند و آنرا نشانه ی حقانیت آن بتها یا اولیاء می دانند! غافل از اینکه همه چیز تحت اراده ی الله تعالی و بر اساس تقدیر اوست و چنانچه بر چیزی اراده فرموده باشد حتما آن چیز اتفاق می افتد حال چه به آن مکانها می رفتند یا نمی رفتند. و غافل از اینکه نزدیک است مشمول استدراج خداوندی قرار گیرند.

والله اعلم

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …