توسل غیر مشروع [ناجایز]

توسل به مردگان بوسیله سوال کردن و شفاعت از آنان، و توسل به جاه پیامبر صلی الله علیه و سلم و ذات مخلوقات یا حق آنان که شرح هر کدام به ترتیب می‌‌آید، جایز نیست.

  • طلب دعا از مردگان، حرام است:

چون مردگان برخلاف زمانی که زنده بودند، توانایی دعا کردن را ندارند. طلب شفاعت از آنان نیز حرام است، چون عمر بن خطاب، معاویه بن ابی ‌سفیان و کسانی که در حضور آن دو بودند، مانند اصحاب و پیروان نیکویشان، وقتی دچار خشکسالی می‌شدند از کسی طلب دعا برای باران می‌‌کردند که زنده بود، مانند عباس و یزید ابن اسود رضی الله عنه  و پس از وفات پیامبر از او درخواست دعا برای باران نمی‌‌کردند و به پیامبر متوسل نمی‌‌شدند و واسطه‌اش قرار نمی‌دادند و سر قبر او یا کسی دیگر نمی‌‌رفتند. بلکه به جای او از عباس و یزید که زنده بودند، طلب دعا می‌کردند. عمر رضی الله عنه گفت: «اللهم انا کنا نتوسل الیک بنبینا فتسقینا وانا نتوسل بعم نبینا فاسقنا» «خدایا! تا پیامبرت زنده بود به او متوسل می‌‌شدیم تو بر ما باران می‌فرستادی، و الان به عموی پیامبرمان توسل می‌کنیم، پس برای ما باران بفرست». لذا آنان عموی پیامبر را به جای پیامبر قرار دادند چون مشروع نبود توسلی که به عباس و یزید می‌کردند، به او بکنند. در حالی که برای آنان ممکن بود -در صورت جایز بودن- نزد قبر پیامبر صلی الله علیه و سلم بروند و به او توسل کنند[۱]. بنابراین ترک این کار از طرف آنان دلیلی است بر عدم جواز توسل به مردگان نه با دعا و نه با شفاعت، پس اگر طلب دعا و شفاعت در زمان حیات و وفات او مثل هم بود به جای پیامبر از کسانی دیگر طلب دعا و شفاعت نمی‌کردند.

  • توسل به جاه و مقام پیامبر یا دیگران حرام است و حدیثی که در این باره آمده: «اذا سالتم الله فاسالوه بجاهی، فان جاهی عند الله عظیم». «هر گاه از خدا [کمکی] خواستید، به جاه من توسل جویید چون جاه و مقام من نزد خدا بزرگ است». موضوع و دروغ است. چون این حدیث در هیچ کتابی از کتاب‌های معتبر و مورد اعتماد اهل سنت وجود ندارد.

و هیچکدام از علمای معتبر حدیث آن را ذکر نکرده‌اند[۲] و تا زمانی که با دلیلی صحیح ثابت نشود، حرام است. چون عبادات فقط با دلیل صریح و صحیح ثابت می‌‌شود.

  • توسل به ذات مخلوقات حرام است چون:

وقتی گفته شود: «اللهم انی اسالک بفلان» اگر «ب» در «بفلان» به معنی قسم باشد سوگند یاد کردن به مخلوق برای خدا است که معنی جمله «اللهم انی اسالک بفلان» یعنی: خدایا تو را سوگند می‌‌دهم به فلان شخص که مثلاً این کار را برایم انجام دهی. بنابراین وقتی سوگند یاد کردن به مخلوق، برای مخلوق جایز نباشد – چون در حدیث آمده، شرک است – چگونه سوگند به مخلوق برای خالق جل جلاله جایز است؟! اما اگر «ب» در این جمله برای سببیت باشد[۳] در این صورت خدای بلند مرتبه دعای به سبب مخلوق را شرط اجابت دعا قرار نداده و شرعاً این نوع دعا را مشروع قرار نداده است.

  • توسل به حق مخلوق حرام است چون:

اولاً هیچ کس نمی‌‌تواند بر خداوند سبحان هیچگونه حقی را واجب کند. و فقط خدا است که از فضل خود به برخی از مخلوقات ارزش و برتری می‌دهد. خداوند می‌‌فرماید:

﴿وَکَانَ حَقًّا عَلَیۡنَا نَصۡرُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ﴾ [الروم: ۴۷].

«یاری دادن مومنین بر ما حق بوده».

و بندگان مطیع و فرمانبردار از فضل و نعمت خداوند، مستحق پاداش و جزا هستند این همانند حق مخلوق بر مخلوق نیست و حقی نیست که خداوند در برابر چیزی به او می‌دهد.

ثانیاً: این حقی است که خداوند از فضل خود بر بندگان عنایت می‌‌کند و مختص او است و هیچ ربطی به غیر الله ندارد. لذا اگر توسل به چیزی کند که مستحق آن نیست، توسل به امری خارجی [حق مخلوق] کرده که این حق هیچ ربطی به او ندارد و در نتیجه هیچ نفعی به او نمی‌رساند. اما روایت: «اسالک بحق السائلین» «به حق نیازمندان، از تو می‌‌خواهم»، ثابت و صحیح نیست چون اولاً در سند آن عطیه عوفی است و علمای حدیث بر ضعف او اجماع کرده‌اند، برخی از علمای حدیث گفته‌‌اند: حدیثی که به این صورت در سند آن فردی ضعیف باشد در مسایل مهم عقیدتی مورد قبول نیست. دوم این که در این حدیث توسل به شخص معینی نشده. و بطور عام توسل به حق سائلین است و حق سائلین اجابت دعای آنان است همانطور که خداوند وعده داده، حقی است که خود خداوند برای آنان منظور کرده است، و کسی آن را بر خدا واجب نکرده و این توسل، توسل به وعده خدا است نه توسل به حق مخلوقات.

ج- حکم استعانه و استغاثه از مخلوق:

استعانه: یار خواستن، کمک خواستن، یاری جستن و یاری گفتن.

استغاثه: طلب فریادرسی و درخواست حل مشکلات.

استعانه و استغاثه از مخلوق دو نوع است:

۱- استعانه و استغاثه از مخلوق در حد توانایی آنان، جایز است، خداوند می‌فرماید:

﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰ﴾ [المائده: ۲].

«و بر نیکی و تقوی همکاری کنید».

و می‌فرماید:

﴿فَٱسۡتَغَٰثَهُ ٱلَّذِی مِن شِیعَتِهِۦ عَلَى ٱلَّذِی مِنۡ عَدُوِّهِۦ﴾ [القصص: ۱۵].

«پس کسی که از قوم او [موسی] بود [از موسی] خواست که او را علیه دشمنش یاری دهد».

۲- استعانه و استغاثه از مخلوق در مواردی که فقط خدا توانایی انجام آن را داد، مانند طلب کمک از مردگان، طلب فریادرسی از کسانی که در قید حیات‌اند، و طلب کمک از آنها در مواردی مانند: شفای بیمار، حل مشکلات و گرفتاری‌ها، دفع بلا و ضرر که فقط در حیطه‌ی قدرت خداوند است. این نوع حرام و شرک اکبر است.

در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم منافقی مومنان را اذیت می‌کرد، برخی گفتند: برویم از شر این منافق از پیامبر صلی الله علیه و سلم استعانه کنیم، پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «إنه لا یستغاث بی إنما یستغاث بالله»[۴]. «از من استغاثه نمی‌‌شود، فقط از الله استغاثه می‌‌شود».

پیامبر صلی الله علیه و سلم به کار بردن این لفظ را در حیات خود مکروه دانست هر چند از مواردی بود که در حیاتش بر انجام آن توانایی داشت، اما به خاطر حمایت از توحید، قطع وسیله شرک، ادب و تواضع نسبت به پروردگارش و هشدار به امت در خصوص مقدمات شرک در اقوال و افعال، از به کار بردن این لفظ نهی فرمودند، وقتی پیامبر صلی الله علیه و سلم علیرغم توانایی کاری در زندگی‌اش از آن نهی می‌‌کرد، چگونه بعد از فوتش که چنین توانایی ندارد از او استغاثه می‌‌شود. و از او کارهایی می‌‌خواهند که فقط خداوند بر انجام آن قادر است[۵]؟! … و وقتی استغاثه از پیامبر صلی الله علیه و سلم جایز نباشد از غیر او، به طریق اولی ناروا و شرک است.

 

[۱]– مجموع الفتاوی (۱/۳۱۸).

[۲]– مجموع الفتاوی (۱۰/۳۱۹).

[۳]– اگر به معنی سببیت باشد معنی جمله این است: خدایا به سبب فلان شخص از تو فلان کار را می‌خواهم.

[۴]– طبرانی، ضعیف.

[۵]– فتح المجید (۱۹۷-۱۹۶).

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …