توحید و مفهوم شهادت بر لا إله ‌إلا الله (۲)

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَإِلَٰهُکُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِیمُ١۶٣﴾ [البقره: ۱۶۳]. «و معبودتان، یگانه معبودی است که هیچ معبود برحقی جز او وجود ندارد؛(پروردگار) بخشنده و مهربان». و خداوند به حکایت از مؤمن آل‌یاسین می‌فرماید:

﴿وَمَا لِیَ لَآ أَعۡبُدُ ٱلَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ٢٢ ءَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَهً إِن یُرِدۡنِ ٱلرَّحۡمَٰنُ بِضُرّٖ لَّا تُغۡنِ عَنِّی شَفَٰعَتُهُمۡ شَیۡ‍ٔٗا وَلَا یُنقِذُونِ٢٣ إِنِّیٓ إِذٗا لَّفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ٢۴﴾ [یس: ۲۲-۲۴]. [یس:٢٢-٢۴] «و مرا چه شده که ذاتی را عبادت و پرستش نکنم که مرا آفریده است و به سوی او بازگردانیده می‌شوید؟ آیا جز او معبودانی برگزینم که اگر پروردگار رحمان بخواهد به من زیانی برساند، شفاعتشان هیچ سودی به من نمی‌بخشد و نمی‌توانند مرا نجات دهند؟ در این صورت من در گمراهی آشکاری خواهم بود». و همچنین می‌فرماید:

﴿قُلۡ إِنِّیٓ أُمِرۡتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّینَ١١ وَأُمِرۡتُ لِأَنۡ أَکُونَ أَوَّلَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ١٢ قُلۡ إِنِّیٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَیۡتُ رَبِّی عَذَابَ یَوۡمٍ عَظِیمٖ١٣ قُلِ ٱللَّهَ أَعۡبُدُ مُخۡلِصٗا لَّهُۥ دِینِی١۴﴾ [الزمر: ۱۱-۱۴]. «بگو: من دستور یافته‌‌ام که الله را مخلصانه و در حالی عبادت کنم که دین و عبادت را ویژه‌ی او می‌دانم.  و فرمان یافته‌ام که نخستین مسلمانِ(این امت) باشم.  بگو: اگر از پروردگارم نافرمانی کنم، از عذاب روزی بزرگ می‌ترسم. بگو: الله را مخلصانه ودرحالی پرستش می‌کنم که عبادتم راخاص او می‌گردانم». و به حکایت از مؤمن آل فرعون می‌فرماید:

﴿۞وَیَٰقَوۡمِ مَا لِیٓ أَدۡعُوکُمۡ إِلَى ٱلنَّجَوٰهِ وَتَدۡعُونَنِیٓ إِلَى ٱلنَّارِ۴١ تَدۡعُونَنِی لِأَکۡفُرَ بِٱللَّهِ وَأُشۡرِکَ بِهِۦ مَا لَیۡسَ لِی بِهِۦ عِلۡمٞ وَأَنَا۠ أَدۡعُوکُمۡ إِلَى ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡغَفَّٰرِ۴٢ لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدۡعُونَنِیٓ إِلَیۡهِ لَیۡسَ لَهُۥ دَعۡوَهٞ فِی ٱلدُّنۡیَا وَلَا فِی ٱلۡأٓخِرَهِ﴾ [غافر: ۴۱-۴۳]. «و ای قوم من! شما را چه شده که من، شما را به سوی نجات فرا می‌خوانم و شما مرا به سوی دوزخ دعوت می‌کنید؟ مرا فرا می‌خوانید که به الله کافر شوم و چیزی را که به آن دانشی ندارم، شریکش سازم؛ حال آنکه من، شما را به سوی پروردگار توانا و آمرزنده فرا می‌خوانم. بی‌گمان چیزی که مرا به سوی آن می‌خوانید، در دنیا و آخرت(توانایی پذیرفتن) هیچ دعایی را ندارد». و آیات بسیاری در این مورد آمده است که بیان می‌دارند لا إله ‌إلا الله یعنی بیزاری جستن از عبادت میانجی‌ها و همتایانی که علاوه از خداوند پرستش می‌شوند؛ یعنی عبادت را فقط و تنها برای خدا انجام دادن، پس هدایت و دین راستینی که خداوند پیامبران را با آن فرستاد و کتاب‌ها را با آن نازل فرموده همین است.

اما اینکه انسان بگوید: «لا إله ‌إلا الله» بدون آن که معنای آن را بداند یا به آن عمل کند، ادعا کند که از اهل توحید است حال آن که او توحید را نمی‌داند و ممکن است در عبادت خود چیزهایی از قبیل دعا، خوف، ذبح، نذر، توبه و انابت و غیره را برای غیر از الله انجام دهد، باید دانست که چنین به زبان آوردنی در یکتاپرستی کافی نیست و کسی که اینگونه باشد قطعا مشرک است، همان طور که در قبرپرستان‌ها این مسایل به کثرت دیده می‌شود.

سپس مؤلف ( رحمه الله) آیاتی را ذکر نمود که بیانگر همین می‌باشند:

می‌گوید: و فرموده‌ی خداوند:

﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ یَبۡتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ ٱلۡوَسِیلَهَ أَیُّهُمۡ أَقۡرَبُ وَیَرۡجُونَ رَحۡمَتَهُۥ وَیَخَافُونَ عَذَابَهُۥٓۚ﴾ [الإسراء: ۵۷]. «آن کسانی را که به فریاد می‌خوانند (و خداگونه‌هایشان می‌دانند) آنان که از همه مقرّبترند (به درگاه الله، همچون عیسی و عُزَیر و فرشتگان) برای تقرّب به پروردگارشان وسیله می‌جویند (که طاعات و عبادات است) و به رحمت خدا امیدوار و از عذاب او هراسناکند».

 می‌گویم: معنای این آیه با ذکر آیه‌ای که پیش از آن هست روشن می‌گردد پیش از این آیه خداوند متعال می‌فرماید:

﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِینَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِهِۦ فَلَا یَمۡلِکُونَ کَشۡفَ ٱلضُّرِّ عَنکُمۡ وَلَا تَحۡوِیلًا۵۶ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ﴾ [الإسراء: ۵۶-۵۷]. «بگو: کسانی را که جز الله(معبود خویش) پنداشته‌اید، بخوانید؛ آنها نمی‌توانند آسیب و مشکلی را از شما برطرف نمایند یا تغییری ایجاد کنند. کسانی که مشرکان آنها را می‌خوانند».

 حافظ ابن کثیر می‌گوید: خداوند متعال می‌فرماید: ﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِینَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِهِۦ فَلَا یَمۡلِکُونَ کَشۡفَ ٱلضُّرِّ عَنکُمۡ﴾ یعنی آنها نمی‌توانند اصلا زیان را از شما دور کنند، ﴿لَا تَحۡوِیلًا﴾ یعنی: آن را از شما به دیگری منتقل کنند. و فقط خداوند یگانه است که توانایی این کار را دارد. عوفی در مورد این آیه از ابن عباس روایت می‌کند که گفت: «مشرکین می‌گفتند: ما ملائکه، مسیح و عزیر را می‌پرستیم و (الذین یدعون) کسانی هستند که آنها به فریاد می‌خوانند یعنی ملائکه، مسیح و عزیر.»[۱]

و گفته‌اش: (أولئکَ الذین یدعون) امام بخاری در تفسیر آیه از ابن مسعود  رضی الله عنه روایت می‌کند که می‌گفت: «افرادی از جن‌ها را می‌پرستیدند و آن افراد مسلمان شدند[۲]». و در روایتی دیگر آمده است: «بعضی از مردمان افرادی از جن‌ها را می‌پرستیدند، آنگاه جن‌ها مسلمان شدند و اینان به دین آنها تمسّک جستند[۳]».

سُدی از أبی‌صالح از ابن عباس روایت می‌کند که گفت: «أولئک الذین» «عیسی، مادرش و عزیر هستند[۴]».

مغیره از ابراهیم روایت می‌کند که گفت: ابن عباس در تفسیر این آیه می‌گفت: «آنها عیسی، عزیر، خورشید و ماه هستند[۵]». و مجاهد می‌گوید: «عیسی، عزیر و ملائکه منظور هستند[۶]».

و گفته‌اش: (ویرجون رحمته ویخافون عذابه) یعنی عبادت جز با خوف و امید کامل نمی‌شود[۷].

در تفسیر منسوب به طبری حنفی آمده است: «قل» به مشرکین بگو بت‌هایشان را که به کمک می‌خوانند (فلا) بت‌ها نمی‌توانند (کشف الضر) زیان را از آنها دور نمایند و  (ولا تحویلاً) نمی‌توانند آن را به جایی دیگر ببرند، (أولئک الذین یدعون) یعنی: ملائکه و فرشتگانی که مشرکین آنها را پرستش می‌نمایند، خودشان شتابان به دنبال طلب قربت و نزدیکی به خدا هستند و به رحمت او امید دارند، (ویخافون عذابه إن عذاب ربّک کان محذوراً) و از عذاب خداوند می‌ترسند بی‌گمان عذاب پروردگارت چیزی است که هر عاقلی از آن دوری می‌جوید و از ضحّاک و عطاء روایت است که: آنان ملائکه هستند. و از ابن عباس روایت است که: منظور از (أولئک الذین یدعون) عیسی، مادرش و عزیر است.

 شیخ الاسلام می‌گوید: «همه‌ی این اقوال حق بوده و آیه همه کسانی را شامل می‌شود که معبودانشان خدا را می‌پرستند خواه معبودانشان از ملائکه باشند یا از جن‌ها یا از انسان‌ها و سلف در تفسیر، جنسِ مورد نظر آن را به صورت مثال بیان می‌کنند، چنان که مترجم در پاسخ کسی که از او می‌پرسد که معنای کلمه‌ی خُبز چیست؟ به سوال کننده نانی لواش را نشان می‌دهد و می‌گوید این است، پس او در پاسخ به نوع نان اشاره کرده نه به خودش و منظور سلف تخصیص یک نوع نیست، چون آیه هر دو نوع را شامل می‌شود. پس آیه خطابی است به همه کسانی که چیزی را بجز خدا به فریاد می‌خوانند و این کسی که به فریاد خوانده می‌شود برای قربت به خدا وسیله می‌جوید و به رحمت او امیدوار است و از عذاب او می‌ترسد. پس هر کسی که مرده یا غایبی از پیامبران و صالحان را به هر صورتی به فریاد بخواند آیه شامل او می‌شود، همان طور که آیه شامل کسی می‌شود که ملائکه و جن‌ها را به فریاد می‌خواند و معلوم است که همه‌ی اینها در آنچه خداوند به وسیله‌ی افعالشان تقدیر نموده است به عنوان واسطه قرار داده می‌شوند. با این حال خداوند از به فریاد خواندن آنها نهی کرده و بیان کرده که آنها نمی‌توانند زیان را از کسانی که آنها را به فریاد می‌خوانند دور کنند یا به جایی دیگر ببرند و نمی‌توانند زیان را به طور کلی رفع نمایند، یا از حالتی به حالت دیگر تغییر دهند؛ مثل تغییر صفت یا مقدار چیزی. بنابراین فرمود: (ولاتحویلاً). پس کلمه را به صورت نکره ذکر نمود که همه انواع برگرداندن (تحویل) را در بر می‌گیرد، پس هرکسی که مرده یا غایبی از پیامبران، صالحان، ملائکه و یا جن‌ها را به فریاد بخواند، او در حقیقت کسی را به فریاد خوانده است که به فریاد او نمی‌رسد و نمی‌تواند زیان را از او دور نماید و یا برگرداند[۸]. همه‌ی مفسرین در مورد آن چه گذشت اتفاق نظر دارند.

پس معنای توحید و شهادت لا إله ‌إلا الله روشن گردید، یعنی ترک آنچه مشرکین انجام می‌دهند یعنی به فریاد خواندن صالحان و شفیع قرار دادن آنها پیش خدا برای دور کردن زیان یا متحوّل نمودن آن، پس حال کسی که دعا و فریاد را مختص به آنها می‌کند چگونه است؟! و روشن گردید که برای توحید این کفایت نمی‌کند که فرد فقط کلمه‌ی شهادت را به زبان بیاورد بدون آن که از دین مشرکین جدا شود و روشن گردید که کمک خواستن از صالحان و به فریاد خواندن آنها برای دور کردن بلا یا جلوگیری از آن شرک اکبر است، که مؤلف به آن گوشزد نموده است.

 می‌گوید: (و گفته‌اش: ﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِیمُ لِأَبِیهِ وَقَوۡمِهِۦٓ إِنَّنِی بَرَآءٞ مِّمَّا تَعۡبُدُونَ٢۶ إِلَّا ٱلَّذِی فَطَرَنِی﴾ [الزخرف: ۲۶-۲۷]. «و زمانی(را یادآوری کن) که ابراهیم به پدر و قومش گفت: همانا من از آنچه می‌پرستید، بیزارم. جز ذاتی که مرا آفریده و به‌یقین او، هدایتم خواهد کرد».

حافظ ابن کثیر می‌گوید: «خداوند متعال از بنده، پیامبر، خلیل خود، پیشوای حقگرایان و پدر پیامبرانی که بعد از او مبعوث شده‌اند و کسی که قریش در نسب و مذهب خود به سوی او منسوب است خبر می‌دهد که او از پدر و قوم خود به خاطر بت‌پرستیشان بیزاری جست و گفت:

﴿إِنَّنِی بَرَآءٞ مِّمَّا تَعۡبُدُونَ٢۶ إِلَّا ٱلَّذِی فَطَرَنِی فَإِنَّهُۥ سَیَهۡدِینِ٢٧ وَجَعَلَهَا کَلِمَهَۢ بَاقِیَهٗ فِی عَقِبِهِۦ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ٢٨﴾ [الزخرف: ۲۶-۲۸]. «همانا من از آنچه می‌پرستید، بیزارم. جز ذاتی که مرا آفریده و به‌یقین او، هدایتم خواهد کرد. و کلمه‌ی توحید را حقیقتی ماندگار در نسل‌های پس از خویش قرار داد؛ امید است (مشرکان به سوی توحید) بازگردند».

 یعنی این کلمه (لا إله ‌إلا الله)، که عبادت خداوند یگانه‌‌ای است که هیچ شریکی ندارد و دست کشیدن از بت‌ها می‌باشد را در نسل او باقی گذاشت که در آن از او پیروی می‌شود و کسانی از فرزندان ابراهیم که خداوند آنها را هدایت نموده در این امر از او پیروی می‌کنند. (لعلهم یرجعون) تا شاید به سوی آن برگردند.

عکرمه، مجاهد، ضحّاک، قتاده، سدی و غیره در مورد (وجعلها کلمه باقیه فی ‌عقبه) می‌گویند: یعنی همواره در نسل و فرزندان ابراهیم کسانی خواهند بود که این کلمه (لا إله ‌إلا الله) را می‌گویند. ابن زید می‌گوید: «یعنی کلمه‌ی اسلام[۹]». و این هم به همان چیزی بر می‌گردد که بیشتر علماء گفته‌اند[۱۰]».

(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

 

[۱]– ابن جریر (۱۵/۱۰۴) و عوفی عطیه بن سعید عوفی ضعیف است.

[۲]-صحیح بخاری (۴۷۱۵).

[۳]–  صحیح بخاری (۸/۲۴۹) ش (۴۷۱۴) و صحیح مسلمکه امام مسلم با معنایش حدیث را روایت کرده است. (۴/۲۳۲۱) ش (۳۰۳۰)

[۴]– ابن جریر (۱۵/۱۰۶-۱۰۵) و در الدر (۴/۱۹۰) به ابن أبی شیبه و ابن منذر و ابن أبی‌حاتم و ابن مردویه نسبت داده شده است که اسنادش حسن است.

[۵]– ابن جریر (۱۵/۱۰۶) و در الدر (۴/۱۹۰) به سعید بن منصور و ابن منذر نسبت داده است.

[۶]– ابن جریر، همان و اسنادش صحیح است.

[۷]– سخن ابن کثیر با همین به پایان می‌رسد، ص (۷۸۷).

[۸]-الرد علی البکری ص [۲۸۵-۲۸۸].

[۹]– ابن جریر در تفسیر (۲۵/۶۳).

[۱۰]– تفسیر ابن کثیر ص (۱۱۹۸).

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …