در زندگی پر هیاهوی بشری و در عالم بی کران هستی، انسان همواره با مصائب و مشکلات فراوانی مواجه است که برای حل این مشکلات و تسکین درد ها و رنجهای خود هر لحظه به دنبال مآمن و مرجعی است که ا و را از این مشکلات رهایی بخشیده و مرهمی بر زخمها و در دها یش بگذارد، همچنین انسان برای رسیدن به آرزوهای بلند و ایده آل های خویش نیازمند یک قدرت برتر است که او را به آن آرزوها برساند، با توجه به همین واقعیت است که خداوند متعال بارها در کتاب آسمانی و مخصوصا» قرآن مجید ذات مقدس و با قدرت خویش را معرفی کرده و متذکر شده است که آن ذات با قدرت که می تواند مرجع هر نیاز و ماْمن هر نیازمندی باشد و بر حل هر مشکلی قادر و توانا باشد تنها ذات الله است؛ پس باید به او مراجعه شود و از او کمک گرفته شود . امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء.
تنها ماْمن تسکین دردها یکتا پرستی است و تنها راه نجات انسان توحید است.
توحید اولین و اساسی ترین شرط رستگاری و رسیدن به کمال معنوی است، توحید مهمترین موضوع مطرح شده در همه کتابهای آسمانی و مخصوصا قرآن مجید است. توحید تنها هدف بعثت رسل و سر لوحه دعوت همه انبیاء از آدم تا خاتم بوده است و در واقع توحید تنها دعوت مشترک همه انبیا و داعیان بوده یعنی با وجود اینکه بسیاری از پیامبران شریعت و کتاب جداگانه و مستقلی داشته اند و در فروع هرکدام احکام مخصوص خود را تبلیغ میکرده اند؛ اما توحید موضوع مشترک در دعوت همه آنها بوده و همه موظف به تبلیغ آن بوده اند و این خود نشانگر اهمیت مسئله توحید و نقش آن در سعادت بشر است. قرآن مجید دعوت انبیا را به تفصیل بیان کرده است آنجا که می فرماید:« و لقد بعثنا فی کل امت رسولا ان اعبد و ا الله و اجتنبو الطاغوت و منهم من هدی الله و منهم من حقت علیه الضلاله فسیرو فی الارض فانظروا کیف کان عاقبه المکذبین».[۱]
ما به میان هر ملتی پیامبری فرستادیم که خدا را بپرستید و از طاغوت دوری کنید، پس خداوند گروهی از آنها را هدایت داد و گروهی از ایشان گمراهی بر آنها واجب گردید، پس در زمین گردش کنید و ببینید که سر انجام کار کسانی که تکذیب کرده اند به کجا کشیده است.
قرآن مجید در مورد دعوت حضرت نوح علیه السلام می فرماید: «لقد ارسلنا نوحا الی قومه فقال یقوم اعبدواالله مالکم من اله غیره انی اخاف علیکم عذاب یوم عظیم».[۲]
«ما نوح را بسوی قومش فرستادیم، او به ایشان گفت: ای قوم من، برای شما جز خدا معبودی نیست پس تنها خدا را بپرستید، من می ترسم دچار عذاب آن روز بزرگ شوید».
و در رابطه با دعوت حضرت هود علیه السلام می فرماید: « والی عاد اخاهم هودا قال یقوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره افلاتتقون».[۳] «و بسوی قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم ، (هود به آنها) گفت: ای قوم من خدای را بپرستید جز او معبودی ندارید آیا پرهیزکاری نمی ورزید».
و در رابطه با دعوت حضرت صالح می فرماید:
«و الی ثمود اخاهم صالحا قال یاقوم اعبدوا الله مالکم من اله غیره»[۴] و بسوی قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم، گفت ای قوم من خدا را بپرستید جز او معبودی برای شما وجود ندارد».
و در مورد دعوت شعیب علیه السلام می فرماید: «و الی مدین اخاهم شعیبا قال یقوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره»[۵] «و شعیب را هم بسوی اهل مدین که خود از آنها بود فرستادیم بدیشان گفت: ای قوم من خدا را بپرستید که جز او معبودی ندارید».
اگر دین را عبارت از اعتقاد، اخلاق و اعمال بدانیم بدون شک مهمترین بخش آن ، بخش اعتقاد است و مهمترین بخش مسایل اعتقادی ، اعتقاد به خدای یکتا است و تنها همین اعتقاد است که انسان را به رضای الهی و بهشت جاوید می رساند و بدون این عقیده اگر کسی حتی به اندازه تمام دنیا اعمال صالحه و اخلاق فاضله داشته باشد باز هم عاقبتش جهنم و عدم رضایت خداوند خواهد بود «ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذالک لمن یشاء»؛ موحد گناهکار بخشیده خواهد شد اما عا بد مشرک هرگز؛ زیرا مشرک با داشتن ا ین عقیده بزرگترین ظلم را نسبت به خداوند مرتکب شده و ظالم هرگز رستگار نمی گردد. «ان شرک لظلم عظیم».
این همه تاکید بر مسئله توحید و نقشی که این عقیده در سرنوشت و سعادت انسان دارد نشان می دهد که توحید نباید تنها گفتن لااله الاالله باشد و الا امتهای پیشین تا این حد در مورد آن با مشکل مواجه نمی شدند ، مسئله ای که بسیاری از امتها را با مشکل مواجه کرده ، بهترین انسانهای عالم را برای دعوت خویش به میدان آورده و آنها را در این راه با مشکلات و مصائب فراوان مواجه ساخته ، تعیین کننده سرنوشت انسانها بوده، عده زیادی را راهی وادی هلاکت و تعدادی را رهسپار بهشت کرده و خلاصه محور مبازه حق جویان و باطل پرستان در طول تاریخ بوده ، باید یک مسئله بسیار گسترده ، سرنوشت ساز و در عین حال پیچیده باشد ، همچنین این امر نشانگر این واقعیت است که شرک یک معضل بسیار بزرگ و پدیده ای خطرناک در همه جوامع بشری بوده و هست ، از این رو لازم است اولا مسئله توحید به صورت عمیق مورد بررسی قرار بگیرد و در کنار آن شرک هم بررسی شود ،زیرا مرز میان توحید و شرک بسیار دقیق و نزدیک است و میان آن دو ثالثی وجود ندارد یعنی عبور از توحید و تزلزل در آن مساوی وارد شدن به محیط شرک است و این دو همانند شب و روز در تضادکامل باهم بوده هرگز یکجا جمع نمی شوند.