دکترعلی شعاع برآبادی
بخش سوم
توحید اسماء و صفات:
توحید اسماءوصفات یعنی ثابت دانستن هر اسم یا صفتی که الله برای خود ذکر کرده و یا پیامبر، الله را با آن توصیف نموده است.
خداوند متعال میفرماید: «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ»: (هیچ چیز همانند او(الله) نیست و او شنوای بیناست). «شورى/۱۱»
به عبارت دیگر اسامی و صفات ثابت شده خداوند از کتاب و سنت را تأویل، تعطیل، تشبیه و توجیه نمیکنیم.
توحید اسماء و صفات توضیحات فنی زیادی دارد و از آن جا که بحث فنی و کارشناسی بوده و مشکل اصلی مشرکین در توحید الوهیت بوده، لذا به همین مقدار از توضیح آن بسنده میکنیم تا خدای ناکرده کسانی که در این قسمت مطالعه و آگاهی ندارند، به سردرگمی گرفتار نشوند.
فقط یک نکته را و آن هم به صورت کلی و گذرا بگویم که: تمامی سلف صالح امت رضی الله عنهم اجمعین و از جمله امام ابوحنیفه رحمه الله علیه، میگویند: ما به هر اسم یا صفتی که الله برای خود ذکرکرده و یا پیامبر، الله متعال را با آن توصیف نموده است؛ باور داریم و آن را تأویل، تعطیل، تشبیه و توجیه نمیکنیم و معتقدیم که «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ…»: (هیچ چیز همانند او(الله) نیست…).
خلاصه و نتیجه گیری:
خواننده گرامی و دوست عزیز از آنچه گذشت، نتایج ذیل برای من و شما مشخص شد:
۱٫ جماعت تبلیغ، حزبی جدید و نوپا بوده که با آمیزه های خرافی و بدعی و حرف های شرک آمیز؛ غرق شده است. بنابراین در کلیه امورشان جماعتی ها، دعوت به حزب میدهند نه دعوت به اسلام(کتاب و سنت پیامبر)، و از آنجا که حزب جدید بوده لذا شامل حال این حدیث پیامبر نمیشوند: رسول الله میفرمایند: «لَا تَزَالُ طَائِفَهٌ مِنْ أُمَّتِی ظَاهِرِینَ عَلَى الْحَقِّ لَا یَضُرُّهُمْ مَنْ خَالَفَهُمْ»:
“پیوسته گروهی از امت من بر حق استوار هستند که مخالفت دیگران به آنها آسیبی نخواهد رساند”. بنابراین گروه حق همیشه و از اول اسلام بوده (درحالیکه جماعت تبلیغ صد سال است بوجود آمده) و تا آخرالزّمان خواهد بود و مخالفت هیچ کس (از جمله جماعتی ها که با حدیث صحیح خیلی مخالف هستند و همه گروه های صوفیه) با این گروه بر حق همیشگی طرفدار کتاب و سنت، به آنها به حول و قوه الهی آسیبی نخواهد رساند.
۲٫ رهبران این حزب همه بدعتی، خرافی، صوفی و بیعتی بوده و حرف های شرک آمیز در لابلای کتب شان و سخنان شان فراوان دیده میشود.
۳٫ دعوتی که می دهند؛ دعوت به توحید ربوبیّت است. دعوتی که مشرکین آن را کاملاً قبول داشتند، بنابراین از دعوت انبیاء که دعوت به توحید الوهیّت هست، در جماعت تبلیغ؛ خبری نیست؛ یعنی خلاف دعوت انبیاء دعوت میدهند.
۴٫ کتب جماعت تبلیغ از جمله فضائل اعمال و صدقات و حیات الصّحابه و… مملوّ از روایت های ضعیف و دروغین هست. حکم روایت ضعیف و دروغ از دیدگاه علما و طبق حدیث وعید پیامبر، تهمت به پیامبر و جایگاهش آتش جهنم خواهد بود.
۵٫ اعداد و ارقام ثابت نشده از کتاب و سنت در بخش ذکرها و عبادات و برنامه های این گروه، زیاد دیده میشود. یعنی دین جدید و شارع جدید(مولوی الیاس و زکریا) اختراع کرده و بدان ایمان کامل دارند.
۶٫ این گروه تعصب و پافشاری شدیدی در اطاعت از دستورات(غلط و خلاف اسلام) رهبران خود دارند، از علم صحبت می کنند ولی ذره ای به آن ایمان ندارند و خیلی از علم(کتاب و سنت صحیح) بدشان می آید.
۷٫ در تعریف اله، رب، دین و عبادت؛ دیدیم که الله متعال میفرماید: دین خود را(اطاعت خود را) خالص برای الله کنید، یک اله و معبود بر حق هست و بقیه معبودها (که همه اشخاص هستند نهایتاً و بیشترشان علما هستند) را کنار بگذارید و فقط الله را عبادت و اطاعت کنید. همه گروه هایی که اطاعت من دون الله میکرده اند؛ در بخش دین بوده و علما و مذهبیون خودشان را اطاعت محض میکرده اند، یعنی بت را (بذاته) عبادت نمیکردند. بنابراین طبق این آیات شریفه، جماعتی ها حاضر نیستند اطاعت علما و رهبران خود را با وجود اشتباهات فاحش و روش های غلط، کنار بگذارند و نه تنها این کار را نمی کنند، بلکه میگویند پیوسته ما بر اطاعت مان از بزرگانمان خواهیم افزود. در رد این نظریه الله متعال میفرماید:
«اى اهل کتاب! در دین خود، غلو (و زیاده روى) نکنید». [نساء:۱۷۱].
اهل کتاب(همان طوری که از آیه۳۱ توبه و دیگر آیات مشخص هست)، بزرگان خود را اطاعت محض و صددرصد می کردند، بنابراین خداوند میفرماید: در حق بزرگان خود غلو نکنید. در دین خود (ما گفتیم که دین یعنی اطاعت امر) لذا در اطاعت امر خود از علما و بزرگانتان غلو نکنید.
خداوند در سوره کهف آیه۱۱۰ می فرماید: “قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَداً “. (کهف:۱۱۰).
(ای پیغمبر!) بگو: من فقط انسانی همچون شما هستم (و امتیاز من این است که من پیغمبر خدایم و آنچه گفت : بگو ؛ میگویم) و به من وحی میشود که معبودشما یکی است و بس. پس هرکس که خواهان دیدار خدای خویش است ، باید که کار شایسته کند ، و در عبادت (اطاعت) پروردگارش کسی را شریک نسازد “. (کهف؛ ۱۱۰).
همچنین در تفسیر راستین آمده:
{ (وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدًا) و در پرستش پروردگارش کسی را شریک او نسازد. یعنی عملش را ریاکارانه انجام ندهد، بلکه آن را خالص برای رضای خدا انجام دهد، و کسی که هم اخلاص دارد و هم در کارهایش [از شریعت] پیروی می نماید، آنچه را بدان امید دارد و می خواهد، می یابد. و اما کسی که اینگونه نیست در دنیا و آخرت زیانکار می باشد و نزدیکی به مولا و سرورش، و دست یابی به رضای او را از دست می دهد. (تفسیر راستین) }.
در این آیه الله متعال به صورت واضح فرموده که ای انسانها؛ شرک در عبادت و اطاعت امر نداشته (در بخش دین نه دنیا) باشید یعنی اصولاً شرک، همراه با اطاعت شخص یا اشخاصی و یا چیز هائی به همراه اطاعت و عبادت الله متعال؛ همراه هست نه در تقسیم پادشاهی و خلق کل جهان.
پیشنهادات:
شاید گفته شود، ایرادگیری کار آسانی هست، به نظر شما و در شرایط کنونی جهان اسلام چه باید کرد و کدام گروه بر حق هستند؟ پاسخ این است:
۱٫ امام مالک رحمه الله علیه میفرمایند: مسلمانان هیچ راهی ندارند و اصلاح نخواهند شد، مگر آن چه که اوّل امت (صحابه و خیرالقرون) را اصلاح کرد. این اصلاح، بازگشت به فهم دقیق قرآن و پیروی و اتّباع از سنّت های پیامبر (که به روش صحیح به اثبات رسیده اند)؛ می باشد. علمای ماهر اسلام و متخصص در فنّ حدیث، الحمدلله از گذشته تا به امروز در پاسداری از سنت صحیح پیامبر و غربالگری آن و دور ریختن روایت های دروغین، زحمت زیادی کشیده اند که هم اکنون در دسترس همگان موجود است و با یک سرچ معمولی می توان بدانها دست یافت. علاوه بر آن دور شدن امت اسلام از نوآوری (بدعت) در دین می باشد؛ کامل ترین دین در دنیای امروز، اسلام راستین بر اساس قرآن و سنت صحیح به فهم سلف صالح است و بر ما واجب است که بشنویم و اطاعت کنیم و در مقابل الله و رسولش، تسلیم باشیم و جلوتر از آن ها حرکت نکنیم و صدای مان را بالا نبریم و دستورات شان را بدون قید و شرط قبول کنیم.
الله تعالی می فرماید: «إِنَّمَا کَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون»:َ “تنها سخن مؤمنان هنگامی که به سوی الله و پیغمبرش(یعنی کتاب و سنت) فرا خوانده شوند تا میان آنان داوری کند، این است که میگویند: شنیدیم و اطاعت کردیم! و رستگاران واقعی همین ها هستند”. «نور/۵۱». متأسفانه جماعت تبلیغ می گویند: شنیدیم و اطاعت نکردیم از الله و رسول، بلکه اطاعت می کنیم، بزرگان و علمای خود را.
۲٫ دوری از گروه های جدید و پیروی از حرف حق و ثواب (کتاب و سنت): از سلف صالح به ما رسیده که گفته اند: جماعت آن است که موافق حق باشد؛ هر چند تو تنها باشی.
عوف بن مالک روایت می کند که رسول الله فرمودند:… قسم به آن کسی که جان محمّد در دست اوست! امت من به هفتاد و سه فرقه تبدیل می شوند که از مجموع آن ها تنها یک فرقه بهشتی و هفتاد و دو فرقه دیگر دوزخی هستند. گفته شد: ای رسول خدا، آن ها چه کسانی هستند؟ فرمودند؛ جماعت (جماعت صحابه) هستند. در روایتی دیگر در جواب سؤال کننده فرمود: «مَا أَنَا عَلَیْهِ الْیَوْمَ وَأَصْحَابِی»: کسانی هستند که بر راه و روشی باشند، که من و اصحابم امروز بر آن هستیم.
۳٫ جماعتی ها معنی کلمه طیّبه را یاد بگیرند و در عمل به معنای آن عمل کنند، مبنای دعوت خود را، دعوت انبیاء قرار دهند یعنی از توحید الوهیت بگویند و در عمل شخصیت پرست نباشند.
۴٫ به جای روایت های ضعیف کتب شان، از احادیث صحیح رسول خدا استفاده کنند. در شش صفت شان اینقدر احادیث صحیح وجو دارد که نیازی به روایت های دروغین نیست.
۵٫ به جای پیروی از امرای جاهل، از علما پیروی کرده و تعصب بر حزب و گروه نداشته باشند.
۶٫ به جای حرکت های منظم و اعداد و ارقام من درآوردی و خلاف دین، حرکت های نامنظم و بدون تعیین نصاب و حساب به جماعت بروند.
۷٫ از بدعت ها و امور حرام دوری کنند. اگر فرصتی به آنها دست داد از اهل و عیالشان حتماً سر بزنند.
۸٫ به جای ۴ ماه و… در کلاس های تفسیر علما شرکت نموده و علم کتاب و سنت کسب کنند. اخلاص خود بخود بوجود می آید: چون آیه قرآن می فرماید:” همانا علما از الله خوف و خشیت دارند” و کسی خوف و ترس الله را داشته باشد، اخلاص در کارش بوجود می آید.
۹٫ به جای گشت هر روزه در کوچه و خیابان، به مناطقی و جاهایی که نیاز به دعوت خصوصی هست و دین کمتر در آن جا تبلیغ می شود، به صورت نامنظم رفته و بعد برگردید به منازل و زندگیتان.
۱۰٫ جوانان عزیز که به هر دلیلی با
این گروه همراه می شوند، سعی کنند از احادیث صحیح استفاده کنند و اگر به هر دلیلی نتوانستند، موقع خواندن روایتهای فضائل اعمال و صدقات، در اول جمله بگویند: نقل شده است که پیامبر فرمودند…. چون با این جمله نقل شده است شما به قول معروف توپ را در زمین مولوی زکریا و محمد کریم صالح می اندازید که تألیف و ترجمه کرده اند و گناه تهمت آن به پیامبر به گردن این دو نفر و بقیه مؤلفین و مترجمین شان باشد نه شما. ولی اگر بگوئید: پیامبر فرمودند…. ونفرموده باشند، فردای قیامت شما هم باید پاسخگو باشید.
۱۱٫ خواننده گرامی: اگر واقعاً کار خلاف شرعی و خلاف عقیده ای و هر کاری که به نظر شما بد بود و در این گروه دیدید(و هر گروه دیگری) و مدارا و مماشات کردید و به هر دلیلی نگفتید، شما هم به نسبت کوتاهی که کرده اید، باید پاسخگو باشید.چون پیامبر فرمودند: هر کس کار بدی دید باید اوّل با دست و اگر نتوانست با زبان و در نهایت با قلب خود بد بداند. با قلب خود بد دانستن یعنی جلسه را ترک کردن و آب در آسیاب آنها نریختن است. ضمن اینکه با دست و حداقل با زبان می شود به آنها تذکر داد.
۱۲٫ بنده بر ظاهر دعوت و اعمالتان قضاوت کردم، خواهشاً شما هم بر ظاهر حکم کنید بدین صورت که ببینید حرف هایی که آدرس داده ام درست است یا نه؟ اگر درست هست؛ از خدا بترسید و به مسلمانی تهمت ناروائی نزنید و به کتاب و سنت رجوع کنید نه حرف های نادرست رهبرانتان، و اگر آدرس غلطی داده ام ؛ پاسخگوی شما خواهم بود.