توجّه پیشینیان به حدیث نبوی
هنگامیکه صحابه اهمّیت و ارزش این علم را شناختند، بسیار مشتاق شدند تا آن را از پیامبرشان صلی الله علیه وسلم فرا گیرند و بدین منظور، همواره همراه ایشان بودند و نشستن با رسول الله را بر کار در اموال و اسباب روزی ترجیح میدادند و بسا اوقات، به افراد حاضر در مجلس پیامبر rرجوع میکردند تا آنچه از دست دادهاند را بیاموزند، مانند کاری که سیّدنا عمر با همسایۀ انصاری خویش انجام داد.[۱]
پیامبر الگویی والا در آموزش صحیح آنان و رساندن معنا به ذهنشان بودند و فنون متنوّعی را برای روشنساختن و بیان سخن به کار میگرفتند؛ فنونی همچون ارائه و توضیح، بحث، ضرب المثل و تکرار سخن برای اینکه فهمیده شود. صحابه Fسخنان رسول الله را در مجالس و نشسستها، بر روی منابر و در سفر و اقامت میشنیدند و پیامبر rدر حالی از دنیا رفتند که تمامی آنچه صحابه نیاز داشتند را به آنان آموخته بودند و برخی از مشرکان و دشمنان ایشان به این مسأله اعتراف نمودهاند، چنانکه مسلم wاز سلمان فارسی روایت نموده که به او گفته شد: پیامبرتان هر چیزی حتّی آداب قضای حاجت را به شما آموزش داده است.[۲]
پس از وفات پیامبرr، صحابه دانستند این علمی که فرا گرفتهاند، در نزدشان امانت است و باید آن را به مردم برسانند تا وعید کسانی که الله در آیۀ زیر از آنان نام میبرد، شامل حالشان نشود:
﴿إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِن بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ ۙ أُولَٰئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ﴾ [البقره: ۱۵۹]
«همانا کسانی که آنچه از دلائل روشن و هدایت نازل کردهایم را پس از آنکه آن را در کتاب [تورات] برای مردم بیان نمودیم، کتمان میکنند؛ اللهY آنان را لعنت میکند و لعنتکنندگان [از مؤمنان و فرشتگان نیز] این افراد را لعنت میکنند».
شاگردانشان نیز ارزش و جایگاه این علم را در دینی که به آن گرویدهاند، دانستند و از این رو، تمامی آنان در حوزۀ تعلیم و تعلّم تلاش فراوانی نمودند. آنان مجالس خویش را با علم مذکور، رونق دادند و دستیابی به آن، بزرگترین هدفشان بود و در این راه، سختیهایی را تحمّل نموده و سفرهای بسیاری کردند، چنانکه از ابن عبّاس روایت شده که میگفت: «گاهی اوقات، حدیثی از یک صحابی به من میرسید و در حالی که در خواب نیمروز بود، نزدش میرفتم و بر درِ منزلش مینشستم و باد بر چهرهام خاک میپاشید، تا وی بیدار میشد».[۳]
مشهور است که جابر برای فراگیری یک حدیث از عبدالله بن انیس، به شام سفر کرد. امام احمد این روایت را نقل نموده است.[۴]
ابوایّوب نیز برای روایت یک حدیث از عقبه بن عامر از مدینه به مصر رفت.[۵]
آنان پس از شنیدن حدیث، آن را به یکدیگر ارائه نموده و آموزش میدادند تا هر یک از آنان، به صحّت آنچه حفظ نموده، اعتماد و یقین کند و بسا اوقات، یکی از آنان مدّتی طولانی به تکرار حدیثی میپرداخت تا آن را حفظ نماید، چنانکه از ابوهریره Eنقل شده که قسمتی از شب را برای بررسی و تکرار حدیث اختصاص میداد تا در ذهنش ماندگار شود.
این سخن را ابن جریج و دیگران نقل کردهاند.[۶]
الله به آنان حافظه و استعداد فراوانی بخشیده بود، به گونهای که در این زمینه، از نسلهای بعدی، بسیار برتر بودند و روایات عجیبی از آنان، در این باره نقل شده است.[۷]
تعدادی از این افراد، برای حفظ احادیث، از نوشتن کمک میگرفتند.
به طور خلاصه، توجّه و اهتمام پیشینیان به حدیث و جایگاه آن، به گونهای بود که الله تعالی از این طریق، شریعت را حفاظت نمود و از منابع آن حمایت کرد. الله متعال آنان را رحمت کند و بهترین پاداش را نصیبشان سازد.[۸]
[۱]– صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ۸۹٫
[۲]– صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ۲۶۲٫
[۳]– المستدرک، حاکم، ج ۱، ص ۱۰۲ و ج ۳، ص ۵۳۸٫ حاکم wاین روایت را صحیح دانسته و ذهبی با وی موافق است.
[۴]– مسند احمد، ج ۳، ص ۴۹۵ به نقل از جابر Eکه میگفت: حدیثی از یک مرد به من رسید، شتری خریدم و توشهام را برداشتم و یک ماه در راه بودم… .
[۵]– نک: جامع بیان العلم وفضله، ابن عبدالبرّ، ج ۱، ص ۱۱۲٫ وی اخبار زیادی در این باره آورده است.
[۶]– نک: معرّفی ابوهریره Eدر کتاب البدایه والنّهایه، ج ۸، ص ۱۹۹ و سایر کتابها.
[۷]– به عنوان نمونه، نک: زندگینامۀ ابوهریره، قتاده، شعبی و دیگران Fدر تهذیب التّهذیب و بقیّۀ کتابها.
[۸]– نک: أخبار الآحاد فی الحدیث النّبوی، عبدالله بن جبرین، صص ۲۱- ۲۲٫