بر این اساس مواقع نجوم، به معنای نزول قسمت های قرآن به تدریج میباشد. بعضی گفتهاند: نجوم همان ستارگان است و مواقع ستارگان، ناپدید شدن ستارگان هنگام غروب میباشد. مجاهد میگوید: مواقع ستارگان و گفته میشود: طلوع و شروقشان[۱]. ابن جریر این رأی را برگزیده است[۲]. بر این اساس مناسبت میان آوردن ستارگان در قسم و میان مقسم علیه که همان قرآن است، از چندین جهت میباشد.
اول – اینکه ستارگان را خداوند بدین خاطر آفریده که در تاریکیهای خشکی و دریا به وسیلهی آنها راه یافته شود. به وسیلهی آیات قرآن هم در تاریکیهای گمراهی و نادانی انسان هدایت میشود. پس ستارگان وسیلهی هدایت در تاریکیهای حسی و آیات قرآن وسیلهی هدایت در تاریکیهای معنوی میباشد و خدا در آیهی مذکور این دو هدایت را با هم جمع کرده است.
دوم – ستارگان، زینت ظاهری برای جهان هستی هستند و قرآن، زینت باطنی برای جهان میباشد.
سوم – ستارگان مایهی راندن شیاطین و آیات قرآن، مایهی راندن شیاطین انسان و جن میباشد.
چهارم – آیات و نشانههای ستارگان، قابل مشاهده و عینی هستند و آیات قرآن، سمعی و قابل تلاوت میباشند.
پنجم – همانگونه که ستارگان هنگام غروب منزلگاههایی دارند آیات قرآن نیز در محل نزولهای مختلفی دارد که جای عبرت بوده و بیانگر اموری میباشد. ابن قیم این را اظهار داشته است.[۳]
راجع به آیهی: ﴿وَإِنَّهُۥ لَقَسَمٞ لَّوۡ تَعۡلَمُونَ عَظِیمٌ٧۶﴾ ابن کثیر گوید: «یعنی همانا این سوگندی که من یاد کردهام، سوگند عظیمی است. اگر به عظمت آن پی میبردید، قطعاً چیزی را که به آن سوگند یاد کردهام، عظیم و بزرگ میدانستید»[۴].
آیهی: ﴿إِنَّهُۥ لَقُرۡءَانٞ کَرِیمٞ٧٧﴾ مقسم علیه است که همان قرآن کریم میباشد. یعنی همانا قرآن، وحی خدا و فرو فرستاده و کلام خداست نه آن گونه که کافران آن را جادو، کهانت و شعر میدانند بلکه این کتاب، قرآن کریم است؛ یعنی بسیار با عظمت، دارای خیر و برکت زیادی است؛ چرا که کلام خداست.
[۱]– همچنین در نسخه های دیگر التیسیر و فتح المجید و همچنین در تفسیر ابن کثیر ۴/۲۹۹ آمده است. پس شاید مصنف رحمه الله آن را از ابن کثیر نقل کرده باشد و صحیحش «مساقطها» میباشد همانگونه که در تفسیر ابن جریر ۲۷/۲۰۴ و تفسیر مجاهد ۲/۶۵۲ آمده است و سندش صحیح می باشد و بغوی در تفسیرش ۴/۲۸۹ به جماعتی از مفسیرین نسبت داده است.
[۲]– تفسیر طبری ۲۷/۲۰۴٫
[۳]– التبیان فی أقسام القرآن ص ۱۳۸٫
[۴]– تفسیر ابن کثیر ۴/۲۹۹٫