تهدیداتی که درباره‏ ی ریاء آمده است(۳)

سعید بن جبیر درباره‌ی تفسیر آیه‌ی: ﴿فَمَن کَانَ یَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِ﴾ می‌گوید: «یعنی هرکس از زنده شدن در روز رستاخیز می‌ترسد». ابن ابی حاتم آن را روایت کرده است.[۱] ﴿فَلۡیَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا یُشۡرِکۡ بِعِبَادَهِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا﴾ یعنی: احدی را هرکس که باشد، شریک پرستش پروردگارش نگرداند.

ابن قیم در این باره می‌گوید: «یعنی همان طور که فرمانروا و فریادرس حقیقی غیر از خدا وجود ندارد، به همین صورت باید پرستش فقط برای خدای یکتا و بی‌شریک باشد. پس همان طور که در الوهیت، یکتا و بی‌شریک است، به همین صورت در عبودیت، باید یکتا و بی‌شریک باشد. پس عمل صالح، عملی است که از ریا خالص و پاک باشد و مطابق سنت پیامبر صلی الله علیه و سلم باشد».[۲]

خالص بودن عمل از ریا و مطابقت با سنت پیامبر صلی الله علیه و سلم دو رکن عمل مقبول هستند. پس عمل صالح و مقبول حتماً باید درست و خالص باشد. درست یعنی اینکه مطابقت سنت باشد و گفته‌ی:  ﴿فَلۡیَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا﴾ به این امر اشاره دارد و خالص یعنی اینکه از شرک آشکار و پنهان، خالص باشد و گفته‌ی: ﴿وَلَا یُشۡرِکۡ بِعِبَادَهِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا﴾ به این امر اشاره دارد.

عبدالرزاق و ابن ابی دنیا در کتاب «الإخلاص» و ابن ابی حاتم و حاکم از طاوس روایت کرده‌اند که می‌گوید: مردی گفت: ای پیامبر خدا! من در جاهایی می‌ایستم و عباداتی را انجام می‌دهم و فقط رضایت خدا را می‌طلبم اما دوست دارم که عبادتم دیده شود. پیامبر صلی الله علیه و سلم چیزی در جوابش نگفت تا اینکه این آیه نازل شد: ﴿فَمَن کَانَ یَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡیَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا یُشۡرِکۡ بِعِبَادَهِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا﴾: «پس هرکس که خواهان دیدار خدای خویش است، باید که کار شایسته کند و در پرستش پروردگارش کسی را شریک نسازد». حاکم آن را روایت کرده و آن را به صورت موصول از طاوس از ابن عباس صحیح دانسته است.[۳]

در آیه‌ی مذکور دلیلی برای شهادتین وجود دارد و نیز این که خدای متعال بر پیامبر صلی الله علیه و سلم فرض گردانیده که توحید الوهیت را به اطلاع ما برساند؛ چون توحید ربوبیت را حتی کفاری که وی را تکذیب نموده و با او جنگیدند، انکار نکردند. مؤلف این گفته را اظهار داشته است.[۴]

همچنین در آیه‌ی فوق ریاء شرک نامیده شده است. در این آیه آمده که از جمله شروط ایمان به خدا و روز آخرت این است که انسان، احدی را در عبادت پروردگارش شریک الله نگرداند.

 این گفته نشان می‌دهد که شرکی که از مشرکان سر زده، شرک در عبادت بود نه در ربوبیت.

همچنین در آیه‌ی فوق، ردّ بر گفته‌ی کسانی است که می‌گویند: بت‌پرستان، بت‌ها را شفیع و واسطه قرار می‌دادند و به این خاطر مورد سرزنش و نکوهش قرار گرفتند ولی ما انسان صالح و ولی خدا را شفیع و واسطه قرار می‌دهیم. دلیلش این است که خداوند فرموده است: ﴿وَلَا یُشۡرِکۡ بِعِبَادَهِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا﴾: «و در پرستش پروردگارش کسی را شریک نسازد». نمی‌توان واضح‌تر از این، دلیل دیگری آورد.

این آیه با ذکر برائت پیامبر صلی الله علیه و سلم از الوهیت؛ پیامبری که پیشاپیش همه‌ی مخلوقات به دنبال وسیله‌ای جهت نزدیکی به خداست، شروع شده و با گفته‌ی ﴿أَحَدَۢا﴾ خاتمه یافته است.

بدان- رحمت خدا بر تو- هیچ کسی این آیه را درک نمی‌کند مگر کسی که توحید ربوبیت و توحید الوهیت را کاملاً از هم تشخیص دهد و از حال و وضعیت اغلب مردم شناخت و آگاهی داشته باشد. متأسفانه امروزه اغلب مردم یا طاغوت‌هایی هستند که در توحید ربوبیت ـ که مشرکان در آن شرک نورزیدند و کاملاً آن را قبول داشتند ـ با خدا نزاع می‌کنند و یا کسانی‌اند که آنان را تصدیق کرده و از آنان پیروی می‌کنند و یا افراد اهل شک و تردیدند که نمی‌دانند خدا چه چیزی را بر پیامبرش نازل کرده و دین و آیین پیامبر صلی الله علیه و سلم را از آیین نصارا تشخیص نمی‌دهند. مؤلف این گفته را اظهار داشته است.[۵]

در آیه‌ی مذکور به این نکته اشاره شده که دین و آیین پیامبر صلی الله علیه و سلم که با آن مبعوث شده، همان اخلاص (خالص گردانیدن دین برای خدا) است؛ همان طور که در جای دیگری می‌فرماید: ﴿الٓرۚ کِتَٰبٌ أُحۡکِمَتۡ ءَایَٰتُهُۥ ثُمَّ فُصِّلَتۡ مِن لَّدُنۡ حَکِیمٍ خَبِیرٍ ١ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّا ٱللَّهَۚ إِنَّنِی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ وَبَشِیرٞ ٢﴾ [هود: ۱-۲]: «(این قرآن) کتاب بزرگواری است که آیه‌های آن (توسّط خدا) منظّم و محکم گردیده است (و لذا تناقض، خلل و نسخی بدان راه ندارد) و نیز آیات آن از سوی خداوند (جهان) شرح و بیان شده است که هم حکیم است و هم آگاه (و کارهایش از روی کاردانی و فرزانگی انجام می‌پذیرد) . (ای پیغمبر! بدیشان بگو:) این که جز خدا را نپرستید. بیگمان من از سوی خدا بیم دهنده‌ی (کافران به عذاب دوزخ) و مژده‌دهنده (مؤمنان به نعمت بهشت) هستم».

 

 

(برگرفته از کتاب تیسیر العزیز شرح کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– نگا: تفسیر ابن ابی حاتم ۷/۲۳۹۵ و الدر المنثور ۵/۴۷۰٫

[۲]– الجواب الکافی ص ۹۱٫

[۳]– ابن مبارک در «الجهاد» ش ۱۲، عبدالرزاق در تفسیرش ۲/۴۱۴، طبری در تفسیرش ۱۶/۴۰، حاکم در «المستدرک علی الصحیحین» ۴/۳۳۰ و ۳۲۹ و دیگران از چندین طریق از معمر از عبدالکریم جزری از طاوس آن را به طور مرسل روایت کرده‌اند. از جمله کسانی که این روایت را از معمر به طور مرسل روایت کرده‌اند، ابن مبارک و عبدالرزاق می‌باشند. اسناد این روایت به طاوس، صحیح است. حاکم در «المستدرک علی الصحیحین» ۲/۱۱۱ و بیهقی در «شعب الإیمان» ۵/۳۴۱ از طریق نعیم بن حماد از معمر از عبدالکریم از طاوس از ابن عباس آن را روایت کرده‌اند. موصول بودن این روایت، جای تأمل است؛ چون فقط نعیم بن حماد آن را روایت نموده است. والله اعلم.

[۴]– مجموع مؤلفات الشیخ محمد بن عبدالوهاب بخش تفسیر داستان موسی و خضر ۱/۲۵۹٫

[۵]– مجموع مؤلفات الشیخ محمد بن عبدالوهاب بخش تفسیر داستان موسی و خضر ۱/۲۶۱٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …