روش سلفی مبتنی بر فهم کتاب الله و سنت و عمل به آن دو طبق فهم صحابه است.
لذا سلفیها به اقوالی که از صحابه ثابت شده است، اقتدا نموده اند. و معتقدند فهم و برداشت صحابه از قرآن و سنت بر استنباط و برداشت دیگران مقدم و شایستهتر است. تمسک و پایبندی به روش صحابه و عمل به آن، از مواردی است که علمای سلف در موردش سخن گفته اند و حد و مرزش را مشخص نموده اند. سلف صالح تمام آیات قرآنی و احادیث نبوی که متعلق به بحث عقیده از صحابه ثابت است، را قبول دارند و از منظر اهل سنت و جماعت خارج شدن از این قاعده جایز نیست. خصوصاً اجماع و عدم اختلاف صحابه در امور عقیده[۱] این جریان را تقویت میکند. لیکن هواپرستان و بدعتیان، بعد از صحابه با ایشان مخالفت کرده و عقیده را تغییر دادند و خروج ایشان از باورها و اصول ایمانِ صحابهش ، روشن و واضح گشت.
آیات قرآن کریم و احادیث نبوی به طور صریح دلالت بر تزکیه و بینقص بودن اعتقاد و اصولِ ایمان صحابه ش دارد. الله در مورد صحابه می فرماید: *فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنتُم بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوا*: (پس اگر آنان [هم] به آنچه شما بدان ایمان آوردهاید، ایمان آوردند، قطعاً هدایت شدهاند،)[۲]. و نیز: * کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ*: (شما بهترین امتى هستید که براى مردم پدیدار شدهاید)[۳]. همچنین میفرماید: ﴿ وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطًا لِّتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ*: (و بدین گونه شما را امتى میانه قرار دادیم، تا بر مردم گواه باشید)[۴].
رسول الله می فرماید: «إنَّ خیرَکُم قَرنی ثُمَّ الذین یلونَهُم ثُمَّ الذین یَلونَهُم …»: (براستی بهترین مردم قرن من شما هستید و سپس آنان که بعد از ایشان اند و بعد آنان که در پی آن هایند)[۵]. و می فرماید: «علیکم بسنتی وسنه الخلفاء الراشدین المهدیین من بعدی عضوا علیها بالنواجذ»: (بر شماست روش من و خلفای هدایت یافته ی بعد از من؛ مصرانه بر آن پایبند باشد)[۶].
همچنین فرموده اند: «وأصحابی أمنه لأمتی فإذا ذهب أصحابی أتى أمتی ما یوعدون»: (صحابه ی من پاسبانان امت من(از افتادن در فتنه ها، جنگها و ارتداد) هستند. اصحابم که رفتند،آنچه وعده شده است،(ظهور بدعت، فتنه های دینی، هتک حرمت به مدینه و مکه و…)[۷] بر سر امتم می آید)[۸]. در مورد فرقه ی ناجیه(گروه نجات یافته) فرمودند: این گروه بر همان اعتقاداتِ رسول الله و صحابه هستند.
لذا هرگاه صحابه بر اعتقادِ مبتنی بر آیات قرآن و احادیث رسول اجماع نمودند، بر هیچ اهل سنتی گنجایش ندارد از باور آنان خارج شوند. در غیر صورت در لیست هواپرستان و بدعتیان قرار می گیرند. از همین روست که اهل سنت علیه مذاهب بدعتی و نوآور استناد کرده و آنان را در مسایل اعتقادی، مخالفینِ فهم و برداشت صحابه از قرآن و سنت میدانند. حال از آنجا که اجماع در امور دینی حجت محسوب می شود، سزاوارترین اجماع، اجماعِ صحابه است. ابن کثیر رحمه الله در تفسیر آیهی*وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا لَوْ کَانَ خَیْرًا مَّا سَبَقُونَا إِلَیْهِ*: (و کسانى که کافر شدند، به آنان که ایمان آوردند گفتند: «اگر [این دین] خوب بود، بر ما بدان پیشى نمىگرفتند)[۹]، میگوید: اهل سنت معتقدند هر گفته یا عملی که از صحابه ثابت نشده باشد، بدعت است. چرا که اگر (گفته یا عمل ثابت نشده) خوب بود، صحابه در آن مورد، بر ما پیشی می گرفتند. زیرا آنان مشتاقان و سریع مبادرت به انجام اعمال نیک می کردند[۱۰].
[۱] . صحابه ش در مسئلهی عقیدهای که بر آن عمل شده باشد اصلاً اختلاف نکردهاند. لیکن در اموری که مبتنی بر عمل نیست، مقداری اختلاف نظر نمودهاند. مثلاً در بحث اسراء و معراج اختلاف دارند که آیا رسول الله ش پروردگارش ﻷ را دیده است یا خیر. یا اینکه آیا ابتدا قلم آفریده شده است یا عرش.
[۲] . بقره / ۱۳۷٫
[۳] . آل عمران / ۱۱۰٫
[۴] . بقره / ۱۴۳٫
[۵] . متفق علیه.
[۶] . احمد، ابوداود و ترمذی. و گفته است این روایت حَسَنٌ صَحِیحٌ است.
[۷] . مطالب داخل کمانکها از شرح نووی بر مسلم گرفته شده است. مترجم.
[۸] . مسلم.
[۹] . احقاف / ۱۱٫
[۱۰] . تفسیر ابن کثیر ج۴ / ص ۶۵٫ المکتبه التوفیقیه القاهره.