- تعریف آن: تمائم جمع تمیمه میباشد و آن چیزی است که بر گردن میآویزند و چیزهای دیگر از قبیل تعویذ، مهره، استخوان یا مانند اینها که برای بدست آوردن منفعت و دفع نمودن ضرر و زیان به گردن میبندند و عرب در زمان جاهلیت بر گردن اولادهایشان میبستند تا به وسیله آن به گمان باطل خود از چشم زخم آنها را مصون دارند.
- حکم آن: حرام است. بلکه آن نوعی از انواع شرک است هنگامی که چیزهایی را به غیر خداوند معلق میگردانند که جز خداوند نمیتواند آن را دفع کند و درخواست دفع اذیت و آزار آن جز به وسیله خداوند و نامها و صفاتش نمیشود. از ابن مسعود رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «إِنَّ الرُّقَى وَالتَّمَائِمَ وَالتِّوَلَهَ شِرْکٌ»[۱] «رقی، تمیمه و توله[۲] شرک است» و از عبدالله بن عکیم ت بصورت مرفوع آمده که: «مَنْ تَعَلَّقَ شَیْئًا وُکِلَ إِلَیْهِ»[۳] «کسی که چیزی را آویزان کند خداوند او را به همان چیز میسپارد» و عقبه بن عامرت از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت میکند که فرمودند: «مَنْ عَلَّقَ تَمِیمَهً فَقَدْ أَشْرَکَ»[۴] «هرکس تمیمه را به گردن خود آویزد دچار شرک شده است». این نصوص و آنچه در این معنا آمده در برحذر داشتن شخص از رقیه شرکی که بیشتر رقیه عرب از این نوع بوده است هنگامی که در آن شرک و تعلق داشتن به غیر خداوند باشد از آن نهی شده است.
ت. اگر آنچه که به گردان آویخته میشود از قرآن باشد در آن بین اهل علم اختلاف است بعضی از آنها به جواز آن رأی داده و بعضی دیگر از آن منع نموده و گفتهاند که جایز نیست از قرآن برای درخواست شفا به گردان آویخته شود و این به چهار دلیل ذیل صواب و درست میباشد:
- نهی از به گردن آویختن تمیمه بصورت عموم میباشد و تخصیص نشده است.
- برای سد ذریعه است آن مانع به گردن آویختن چیزهایی که غیر از قرآن میباشند میشود.
- هنگامی که آن را به گردن اندازد به ناچار با خودش در حال قضای حاجت و دستشویی رفتن و مکانهایی مانند اینها میبرد و با این حملش به آن توهین کرده است.
- شفا به وسیله قرآن بر صفتی مشخص و معین وارد شده است و آن قرآن خواندن بر مریض است پس از آن تجاوز ننمایید.
[۱] سنن أبی داود برقم (۳۸۸۳)، ومستدرک (۴ / ۲۴۱) وصححه الحاکم ووافقه الذهبی.
[۲] توله به تعویذی گفته میشود که گمان میکنند با آن محبت زن نسبت به مرد و مرد نسبت به زن زیاد میشود.
[۳] مسند أحمد (۴ / ۳۱۰)، وسنن الترمذی برقم (۲۰۷۲)، ومستدرک الحاکم (۴ / ۲۴۱) وصححه الحاکم.
[۴] مسند أحمد (۴ / ۱۵۶)، وصححه الحاکم (۴ / ۲۴۴) وقال عبد الرحمن بن حسن ورواته ثقات.