داستانی از عمر رضی الله عنه
اسحاق بن راهویه می گوید :
زنی از قریش با مردی سر جنگ داشت خواست
تا پیش عمر رضی الله عنه وی را محاکمه کند.
زن (پیش از این کار ) ران شتری برای عمر
رضی الله عنه هدیه برد .
بعد از آن آن مرد را به محاکمه کشاند.
عمر رضی الله عنه بر علیه زن قضاوت نمود.
رن گفت :
ای امیرالمومنین طوری فیصله کن که ران شتر
فیصله و جدا می شود .
عمر رضی الله عنه طبق همان داوری اش بر
علیه زن داوری کرد و گفت :
از هدیه به خاطر بی عدالتی در این امور پرهیز
کنید .