تفصیل قاعدۀ هرکه کافر را کافر نداند پس کافر است (ناقض سوم) قسمت چهارم

چهارما: همانا اطلاق لفظ کافر در قاعده‌ی هرکه کافر را کافر نداند پس کافر است، باید که مقیّد به کافری که بر کفرش اجماع است شود، وگرنه در آن کافری که در کفرش اختلاف است وارد می‌شود.

و به تحقیق که علما درباره‌ی بعضی اقوال و افعال اختلاف دارند که عده‌ای آن را کفر می‌بینند و عده‌ای دیگر آن را کفر نمی‌بینند؛ همانند نماز مثلاً، و اجماع صحابه بر کفرشان (کفر تارک نماز) نقل شده است و طایفه‌ای از علما آن را ترجیح داده‌اند همانند ابن حنبل و اسحاق و الحمیدی و اصبع بن الفرج و ابن الحبیب و غیرشان و همراه با آن، این افراد کسی که ترک آن را کفر نمی‌بیند، تکفیر نکرده‌اند؛ حال چه رسد به اینکه کسی را تکفیر کنند که تارک نماز را تکفیر نمی‌کند؛ به حجّت اینکه او کافر را کافر ندانسته است!

و بر عکس بعضی اقوال و افعال هستند که کفر اکبر نیستند و همراه با این بعضی علما گفته‌اند که آن خارج کننده از ملّت است؛ همانند سوگند خوردن به غیر الله و به تحقیق که صنعانی / چنین می‌دید که سوگند به غیر الله شرک اکبر است؛ بر خلاف ائمه‌ای که آن را شرک اصغر می‌دیدند؛ مگر اینکه هدفش از آن فروتنی و خضوع برای کسی که به آن قسم خورده است باشد، و همراه با آن صنعانی تکفیر مخالفینش را بر آن مترتب نکرد به حجّت اینکه آن‌ها کافر را کافر ندانسته‌اند! و شیخ الاسلام ابن تیمیّه در مجموع الفتاوی می‌گوید: «وَمَا زَالَ السَّلَفُ یَتَنَازَعُونَ فِی کَثِیرٍ مِنْ هَذِهِ الْمَسَائِلِ وَلَمْ یَشْهَدْ أَحَدٌ مِنْهُمْ عَلَى أَحَدٍ لَا بِکُفْرِ وَلَا بِفِسْقِ وَلَا مَعْصِیَهٍ».[۱۷]

ترجمه: «و سلف پیوسته در بسیاری از مسائل با هم نزاع می‌کردند و هیچ یک از آنان بر دیگری گواهی به کفر یا فسق یا معصیت نمی‌داد».

 

[۱۷]– مجموع الفتاوی، ج: ۳ ص: ۲۲۹٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …