الف: نقش الله در زندگى انسان
آفریدگارِ اوست. «خلق الانسان».
پروردگار او و همه جهانیان است. «ربّ العالمین».
او را بسیار دوست دارد. «بالناس لرئوف».
دعاى او را می شنود. «سمیع الدعاء».
فریادرس اوست. «یجیب المضطر».
او را به خوبى راهنمایى میکند. «الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا».
او را حمایت و سرپرستى میکند. «و هو یتولّى الصالحین».
به او رشد و تکامل میدهد. «یهدى الى الرّشد».
به او آرامش و اطمینان میدهد. «ألا بذکر اللّه تطمئنّ القلوب».
به او آموزش میدهد. «الّذى علّم بالقلم».
به او وسعت و فزونى میدهد. «لئن شکرتم لازیدنّکم».
بیماریش را شفا میدهد. «و اذا مرضت فهو یشفین».
امید آینده ى اوست. «والّذى أطمع أن یغفرلى خطیئتى یوم الدین».
ب: نقش غیر الله در زندگى انسان
قدرتى در آفرینش ندارند. «لن یخلقوا ذُباباً».
از خواسته هاى انسان بیخبرند. «و هم عن دعائهم غافلون».
دعاى او را نمیشنوند. «لایسمعوا دعائکم».
توان پاسخگویى ندارند. «یدعوا من دون اللّه من لایستجیب له».
دشمن انسان اند. «کانوا لهم اعداء».
در برابر حوادث ناتوان اند. «لایملکون کشف الضرّ عنکم».
نه قدرت نفع رسانى دارند و نه از ضرر جلوگیرى میکنند. «ما لایضرّهم و لاینفعهم».
و خلاصه به قول حضرت یوسف علیه السلام: «أأرباب متفرّقون خیر أم اللّه الواحد القهّار» آیا خدایان پراکنده و گوناگون بهترند یا خداى یگانه مقتدر؟!