بر هر فرد مسلمان لازم است فرق بین توحید ربوبیت و توحید الوهیت را بداند. اما متأسفانه بسیاری از مسلمانان فرق این دو را نمی دانند. و به همین سبب نیز گمان می کنند که کلمه إله یعنی خالق و مالک در حالیکه این تصور خطا و اشتباه است و معنی حقیقی کلمه إله یعنی معبود. خواه این معبود بحق باشد (یعنی الله تعالی) و خواه باطل (مثل بتها و درختها و انسانهای زنده و یا مرده که مشرکین آنها را عبادت می کنند».
و به همین سبب نیز هنگامیکه رسول الله (صلی الله علیه وسلم) به مشرکین قریش گفت: « قولوا لا إله إلا الله تفلحوا» «بگوئید معبود بحقی جز الله وجود ندارد تا که رستگار شوید».
در جواب همانطور که قرآن از آنها حکایت می کند، گفتند:
)أَجَعَلَ الآلِهَهَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ عُجَابٌ _ وَانطَلَقَ الْمَلأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِکُمْ إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ یُرَادُ _ مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی الْمِلَّهِ الآخِرَهِ إِنْ هَذَا إِلا اخْتِلاقٌ( (سوره ص/۷،۶،۵).
«آیا تمام معبودات را ، یک معبود قرار داده؟ بی شک این امر بسیار تعجب آور است. سپس بزرگان آنها برخاستند و رفتند در حالیکه به یکدیگر می گفتند: بروید و بر عبادت کردن معبودات خود استوار باشید و بی شک این امر (یعنی دعوت به یکتا پرستی) امری است که محمد بوسیله آن می خواهد به آقایی و ریاست شما برسد. این امر (یعنی یکتا پرستی) را ما حتی در دین نصرانیت نیز نشنیده ایم، این امر چیزی جز دروغ و افتراء نمی باشد».
معنی«لا إله إلا الله»
لا إله: یعنی هیچ معبودی نیست. پس این عبارت تمام معبودات باطل را نفی می کند. إلا الله: مگر الله. و این عبارت معبود بودن الله تعالی را به اثبات می رساند. پس معنی لا إله إلا الله می شود: هیچ معبودی نیست که شایستگی عبادت شدن داشته باشد مگر الله.
برای صحیح بودن نطق به لا إله إلا الله هفت شرط لازم است:
۱- علم. هر شخصی که لا إله لاّ الله می گوید و به آن ایمان دارد بایستی معنی آن را نیز بداند. و معنی آن بطور خلاصه همانطوریکه گفتیم می شود: هیچ معبودی نیست که شایستگی عبادت شدن را داشته باشد مگر الله.
۲- یقین. بر هر مسلمان واجب است که به معنی لا إله إلا الله یقین داشته باشد. و در این مورد هیچگونه شکی به خود راه ندهد.
۳- اخلاص
۴- صدق. بر شخصی که لا إله إلا الله می گوید لازم است در این قول خود صادق باشد. چونکه منافقین نیز لا إله إلا الله می گفتند، و لیکن در این قول خود صادق نبودند و در قلبهایشان به آن ایمان نداشتند، الله تعالی می فرماید: )یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِم مَّا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ( (سوره الفتح/۱۱).
«با زبانهای خود سخنی می گویند که در قلب هایشان به آن ایمان ندارند».
۵- قبول کردن آن. چونکه بعضی ها آنرا می گویند و معنی آن را هم می دانند. و لیکن بسبب تکبر و یا حسادت و یا به اسباب دیگری آن راقبول نمی کنند.
۶- اطاعت. یعنی کسی که لا إله إلا الله می گوید بایستی مطیع امر الله باشد- هر امری را که الله تعالی بر او واجب گردانیده است، انجام دهد. و از هر امری که الله تعالی آن را حرام گردانیده است، دوری جوید.
۷- محبت. برهر فرد مسلمان واجب است که توحید را دوست بدارد. و همچنین از اینکه با الله تعالی در عبادات شریک قرار داده شود نفرت داشته باشد. هرکس که معنی لا إله إلا الله را بفهمد خواهد دانست که بسیاری از اعمالی که بعضی از مسلمانها انجام می دهند، مانند نذر و ذبح کردن برای غیر الله، تبرک جستن به خاک بعضی از قبرها و یا طواف کردن به دور آنها و طلبیدن چیزی از مردگان نوعی عبادت می باشد.
و این اعمال آنها نوعی شرک اکبر محسوب می شود و الله تعالی می فرماید: )إِنَّهُ مَن یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَیهِ الْجَنَّهَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنصَارٍ( (سوره المائده/۷۲).
«بی شک هر آنکه با الله شریک قرار دهد، الله بهشت را بر او حرام گردانیده و جایگاه او جهنم است. و برای ظالمین هیچ یاری رساننده ای نیست».
معنی«محمد رسول الله»
معنی حقیقی «أشهد أن محمداً رسول الله»، اطاعت کردن از اوامر رسول الله (صلی الله علیه وسلم) ، و تصدیق تمام سخنان او و دوری جستن از اموری است که ما را از آنها نهی کرده است. و همچنین بر هر فردی که شهادت می دهد محمد(صلی الله علیه وسلم) رسول الله است واجب می گردد که الله را فقط آنطور که رسول الله (صلی الله علیه وسلم) به ما یاد داده است، عبادت کند، نه به هر صورتی که دل او بخواهد، الله سبحانه و تعالی می فرماید:
)وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا( (سوره الحشر/۷).
«و آنچه که پیامبر شما را به آن امر کند، آنرا انجام دهید، و آنچه که شما را از آن نهی کند، از آن دست بکشید».
و همچنین الله سبحانه وتعالی می فرماید:
)فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّىَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا( (سوره النساء/۶۵).
«سوگند به رب تو ای محمد، ایمان نمی آورند تا اینکه ترا در اختلافات خود حَکَم قرار دهند و سپس در دلهایشان از آنچه که حکم کردی احساس ناراحتی و نار ضایتی نکنند، و کاملاً تسلیم حکم تو شوند».
و همچنین الله سبحانه و تعالی می فرماید:
)فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِیبَهُمْ فِتْنَهٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ( (سوره النور/۶۳).
« کسانیکه از امر او مخالفت می کنند بایستی بترسند، از اینکه به آنها فتنه ای برسد. و یا اینکه دچار عذابی دردناک شوند».
و همچنین رسول الله (صلی الله علیه وسلم) می فرماید:
« مَنْ أحْدَثَ فی أمْرِنا هذا مالیسَ مِنْهُ فهو رد»(متفق علیه).
«هر کس در امر دین عمل جدیدی بیاورد، این عمل او غیر مقبول است».
و همچنین رسول الله (صلی الله علیه وسلم) می فرماید:
«علیکم بسنتی وسنه الخلفاء الراشدین المهدیین من بعدی ، عضوُّا علیها بالنواجذ ، وإیاکم ومحدثات الأمور ، فإن کل محدثه بدعه ، وکل بدعه ضلاله». (رواه أبو داود والترمذی ، وقال حدیث حسن صحیح).
«بر شماست که پیروی کنید از سنت و طریقه من و همچنین از سنت و طریقه خلفاء راشدین که آنها هدایت کنند گانند. بادندانهای آسیاب خود آن را محکم بگیرید (یعنی اینکه شدیداً از سنت من و سنت خلفاء راشدین تبعیت کنید) و از امور نو آورده شده در دین بر حذر باشید چونکه هر امر نو آورده شده در دین بدعت می باشد وهر بدعتی گمراهی است».
امّا متأسفانه بعضی از مسلمانها این آیات و احادیث را نادیده گرفته و امور جدیدی را وارد دین کرده اند که دین از این امور بریء می باشد. اینگونه امور بدعت نامیده می شود.
بدعت در لغت امری که جدیدی بوده و نظیری از قبل نداشته باشد. اما بدعت در اصطلاح شرعی یعنی امر جدیدی که بعد از وفات رسول الله(صلی الله علیه وسلم) وارد دین شده و هدف از بوجود آوردن آن تقرب جستن به الله تعالی باشد.
بعضی ها بدعت را به حسنه و سیئه (خوب و بد) تقسیم کرده اند اما بایستی گفت که این تقسیم بندی باطل می باشد و هیچگونه دلیلی در شرع وجود ندارد که این تقسیم بندی را تأیید کند.
و صحیح آنست که بدعت را به دینی و دنیوی تقسیم کنیم.
گفتیم که بدعت دینی، امر جدیدی است که بعد از وفات رسول الله (صلی الله علیه وسلم) وارد دین شده و هدف از بوجود آوردن آن تقرب جستن به الله تعالی باشد. اما بدعت دنیوی مثل اختراع هواپیما و اتومبیل و رادیو و چیزهای دیگر.
و بدعتی که در اسلام حرام شمرده شده است بدعت دینی است . اما بدعت دنیوی امری جائز می باشد. و هیچگونه مخالفتی با دین ندارد.
و دلیل حرام بودن بدعت در دین قول الله سبحانه و تعالی است که می فرماید:
)الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ( (سوره المائده/۳).
« امروز دینتان را برایتان تکمیل کردم ».
پس دین با وفات رسول الله (صلی الله علیه وسلم) تکمیل گشته است و هیچکس حق ندارد که چیزی به آن اضافه و یا از آن کم کند.
و همچنین رسول الله (صلی الله علیه وسلم) می فرماید:
«ایاکم ومحدثات الأمور، فإن کل بدعه ضلاله».
« از امور مستحدثه و جدید در دین بر حذر باشید، چونکه بی شک هر بدعتی گمراهی است ».
رسول الله (صلی الله علیه وسلم) می فرماید: هر بدعتی در دین گمراهی می باشد. و بنا بر این کسی نمی تواند بگوید که بدعت در دین حسنه و سیئه (خوب و بد) دارد چونکه این سخن مخالف سخن رسول الله (صلی الله علیه وسلم) خواهد بود.
بنا بر این متوجه می شویم – عباداتی که بعد از وفات رسول الله (صلی الله علیه وسلم) بوجود آمده است بدعت می باشند و اگر چه ظاهر آن زیبا و فریبنده باشد اما الله تعالی آنرا حرام گردانیده است.
از انواع بدعتها می توان بدعت خواندن نماز ظهر بعد از خواندن نماز جمعه را نام برد. و همچنین بر پا کردن مراسم جشن و سرور و خواندن اشعار در روز ولادت رسول الله (صلی الله علیه وسلم). و همچنین بر پا کردن مراسم ماتم و گریه و زاری و دادن غذا در خانه میت. و بسیاری دیگر از این بدعتها که متأسفانه به علت جهل بعضی از مسلمانان و سکوت علماء، به دین راه پیدا کرده اند در حالیکه دین از آنها بریء می باشد.
پس بر هر مسلمان لازم است که از بدعتهایی که وارد دین شده اند و هیچگونه دلیلی از قرآن و یا سنت رسول الله (صلی الله علیه وسلم) بر آنها نیست، دوری جوید.
قبل از این ذکر کردیم که بر هر فرد مسلمان لازم است فرق بین توحبد الوهیت و توحید ربوبیت را بداند. چونکه اگر به کسی گفته شود این عباداتی که شما برای غیر الله انجام می دهید نوعی شرک می باشد ناراحت می شود و می گوید: چگونه به ما تهمت شرک می زنید؟ در حالیکه ماشهادت می دهیم به (لا إله إلاّ الله محمد رسول الله) و معتقد هستیم که الله تعالی است که زمین و آسمان را آفریده است و اوست که روزی رساننده مخلوقات است و … و تنها کاری که ما انجام می دهیم این است که پیامبران و افراد پاک و صالح را واسطه و میانجی میان خود و الله تعالی قرار می دهیم. چونکه اینها در نزد الله مقام و منزلتی بالاتر از ما دارند. مگر نه به این صورت است که اگر کسی بخواهد به نزد پادشاهی برود و از ظلمی که به او شده شکایت کند، بایستی وزیر پادشاه را واسطه ومیانجی قرار دهد تا بتوند به دربار پادشاه راه یابد؟ و به همین صورت ما انبیاء و افراد پاک و صالح را واسطه و میانجی بین خود و الله تعالی قرار می دهیم.
در جواب این عده بایستی گفت که:
اولاً: این سخن آنها درست مثل سخن مشرکین می باشد. الله تعالی در مورد مشرکین می فرماید:
)وَیَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَضُرُّهُمْ وَلاَ یَنفَعُهُمْ وَیَقُولُونَ هَـؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللّهَ بِمَا لاَ یَعْلَمُ فِی السَّمَاوَاتِ وَلاَ فِی الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ( (سوره یونس/۱۸).
« و عبادت می کنند بجز الله تعالی آنچه را که در حقیقت امر نه به آنها نفعی می رسانند و نه ضرری. و می گویند که اینها شفاعت کنندگان ما در نزد الله تعالی هستند. بگو آیا الله تعالی را از شریک و شفاعت کننده ای در آسمانها و زمین باخبر می کنید که او از وجود آنها اطلاعی ندارد؟ منزه و برتر است الله تعالی از آنچه که با او شریک قرار می دهند».
وهمچنین الله تعالی می فرماید:
)أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى( (سوره الزمر/۳).
«آگاه باشید که بندگی خالص برای الله تعالی است و کسانیکه برای خود بجز الله ولی و نصیر قرار دادند می گویند ما اینها را عبادت نمی کنیم مگر برای اینکه ما را مقداری به الله تعالی نزدیک کنند».
و همچنین مشرکین که قرآن آنها را ذکر می کند نیز به اینکه الله تعالی است که آنها و زمین و آسمان را خلق کرده است و همچنین اوست که رازق و روزی رساننده می باشد ایمان داشته اند اما این عقیده به تنهایی آنها را مسلمان نساخت. چونکه آنها در عبادت کردن الله تعالی واسطه و میانجی قرار می دادند.
ثانیاً: آنها در این استدلال شان الله تعالی را به بشر تشبیه می کنند. و این امری باطل و نادرست می باشد، بله ، ممکن است که یک پادشاه از احوال رعیت خود غافل و بی اطلاع باشد. ولی آیا چیزی وجود دارد که بر الله تعالی پوشیده باشد؟ هرگز.
و همچنین صحیح است که انسان برای رسیدن به حضور پادشاه احتیاج به واسطه و میانجی دارد. اما در مورد الله تعالی کافی است که انسان اراده کند تا براحتی بتواند حاجت خود را از او طلب کند. پس این تشبیه امری بسیار نادرست و باطل می باشد.
بیان عدم وجود واسطه و میانجی بین خالق و مخلوق مگر در ابلاغ و رساندن دین:
و چه حاجتی به واسطه و میانجی وجود دارد در حالیکه الله سبحانه و تعالی می فرماید: )وَنَحنُ أقرَبُ إلَیه مِن حبل الوَرید( (سوره ق:۱۶).
«و ما از رگ گردن او (یعنی انسان) به او نزدیک ترهستیم» (یعنی اینکه الله تعالی از تمام اقوال و افعال بندگان مطلع می باشد) وهمچنین می فرماید:
)وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ( (سوره البقره: ۱۱۸۶).
«هنگامیکه بندگان من از تو درمورد نزدیکی و دوری من بپرسند. بی شک من نزدیک می باشم، اجابت می کنم طلب دعا کننده را هنگامیکه از من طلبی کند».
و همچنین می فرماید: )ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ( (سوره غافر/ ۶۰).
«فقط از من بخواهید که استجابت خواهم کرد طلبتان را. بی شک کسانیکه استکبار می جویند از عبادت کردن من، بزودی با ذلت و خواری وارد جهنم خواهند شد».
دراین آیه الله تعالی نفرمود که از پیامبران و یا از اولیاء من طلب حاجت کنید.
در حدیث شریف آمده است که : «من لم یسأل الله یغضب علیه». «کسیکه از الله حاجتش را طلب نکند، الله بر او غضب می کند».
و همچنین در حدیث شریف آمده است که: «ادعوا الله وأنتم موقنون بالإجابه».
« از الله طلب حاجت کنید. و در هنگام طلب کردن یقین داشته باشید که او دعای شما را اجابت خواهد کرد». رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز در این حدیث نفرموده که از انبیا، و یا افراد صالح بخواهید تا آنها حاجت تان را از الله بخواهند».
پس این آیات و احادیث به وضوح ما را امر می کنند که حاجات خود را فقط از الله سبحانه و تعالی بخواهیم. و بین خود و او هیچگونه واسطه و میانجی قرار ندهیم.
گرفته شده از کتاب: بسوى نور
ترجمه: تطهیر الجنان والأرکان عن الشرک والکفران
نوشته: شیخ احمد بن حجر آل بطامی