قلب سوم قلبی است که دارای حیات اما دچار مرض است ، پس این قلب دارای دو بعد است ؛ گاهی بعد حیاتی و گاهی بعد بیماری آن را بسوی خود می کشاند و این قلب در اختیار هرکدام از این دو بعد که بر آن غلبه کند قرار می گیرد.
بنابراین آنچه از حب حب به خداو اخلاص و توکل بر او که خمیر مایه ی حیات است ، در این قلب وجود دارد ، و نیز آنچه عشق به شهوات و یرگزیدن آن ها و حرص و طمع برای به دست آوردن آن ها و حسادت و خودبینی و ریاست طلبی که موجب هلاک و نابودی قلب است ، در آن وجود دارد . این قلب از جانب دو دعوت کننده مورد امتحان قرار می گیرد ؛ یکی او را به سوی خدا و پیامبر و سرای آخرت فرا می خواند و دیگری او را به سوی دنیای زودگذر فرا می خواند و او دعوت هرکدام از آن ها را که به او نزدیکتر باشد و با او همجوار باشد ، می پذیرد.