یعنی (روایت) یک راوی ثقه با فرد دیگری که از او ارجحتر (ثقه تر) است مخالفت میکند. و این ارجح بودن یا به سبب کمال عدالت یا ضابط بودن، یا ملازمت با کسی که از او روایت شده (مروی عنه)، یا کثرت عدد[۱] و یا همانند این موارد حاصل میشود.[۲]
مثلا در حدیث عبدالله بن زید (بن عاصم انصاری) دربارهی روش وضوی پیامبر ج آمده است که: «أنه مسح برأسه بماء غیر فضل یده». یعنی: ایشان با آبی غیر از آبی که بر روی دستهایش باقی مانده بود سر خود را مسح نمودند. مسلم این لفظ را از طریق ابن وهب روایت کرده است، بیهقی نیز از طریق او چنین روایت کرده: «أنه أخذ لأذنیه ماء خلاف الماء الذی أخذه لرأسه» یعنی: پیامبر ج برای مسح گوش خود از آبی که برای مسح سر (مبارکشان) برداشته بود استفاده نکرد بلکه از آب تازهای استفاده نمود.[۳] [در این دو روایت که هردو از طریق ابن وهب بوده مشاهده میشود که؛ در لفظ مسلم، پیامبر ج برای مسح سر خود از آب تازهای استفاده کرد درحالی که در لفظ بیهقی در مورد مسح گوش آمده که از آب تازه استفاده کردهاند] اما روایت بیهقی شاذ است، زیرا هرچند که او نیز از طریق ابن وهب که فردی ثقه است روایت کرده، ولی روایت او با (این لفظ) مخالف با روایت اکثریت است، چنانکه جماعت محدثان[۴] آن را از طریق ابن وهب ولی با لفظ مسلم روایت کردهاند[۵]، و لذا روایت بیهقی ناصحیح است هرچند که راویان آن همگی ثقه هستند، زیرا این روایت از داشتن شذوذ سالم نبوده است.
[۱]– منظور از کثرت عدد؛ یعنی چندین تن از راویان ثقه در برابر یک راوی ثقه قرار بگیرند.
[۲]– شاذ بودن و حدیث شاذ یکی از انواع احادیث مردود و غیر مقبول است. هرچند که حدیث توسط فردی ثقه نقل میشود و از لحاظ سند ایرادی ندارد، ولی چون متن حدیث مخالف با متن احادیث صحیح دیگری است که راویان آن ثقهتر و ارجحتر هستند، بنابراین، حدیث راوی ثقه در برابر راوی یا راویان ثقهتر شاذ خواهد بود، و در این بین به حدیث شاذ عمل نمیشود بلکه به متن حدیث که از راوی یا راویان ثقهتر نقل شده عمل میشود.
و نقطه مقابل شاذ، حدیث محفوظ است. و محفوظ عبارتست از؛ مخالفت روایت راوی ثقهتر با راوی ثقه.
حکم احادیث شاذ و محفوظ: آنچه معلوم است؛ حدیث شاذ غیر مقبول و بلکه مردود است ولی محفوظ حدیث مقبول است. (نگاه کنید به: تیسیر مصطلح الحدیث؛ دکتر محمود طحان، ص ۹۷).
[۳]– روایت مسلم (۲۳۶) کتاب طهارت، ۷- باب در مورد وضوی پیامبر صلى الله علیه وسلم. وروایت بیهقی (۱/۶۵) کتاب طهارت، باب مسح گوشها با آب جدید. و گفته: اسناد آن صحیح است، سپس حدیث مسلم را ذکر کرده و میگوید: این (یعنی حدیث مسلم) صحیحتر از حدیث قبلی است. و نگاه کنید به: «سبل السلام» (۱/۴۹۹، و«نصب الرایه» (۱/۲۲)، و «التلخیص الحبیر» (۱/۹۰).
[۴]– منظور از اصطلاح «جماعت محدثان» یا (رواه الجماعه):
نزد بعضی از مصنفین، منظور از «رواه الجماعه» عبارتند از: بخاری، و مسلم، و مالک، وترمذی، و ابو داود، و نسائی.
و نزد بعضی دیگر هفت تن هستند: امام أحمد، و بخاری، و مسلم، و ترمذی، و نسائی، و أبو داود، و ابن ماجه.
چنین حدیثی خیلی قوی است، زیرا علاوه بر آنکه متفق علیه است، دیگر اصحاب سنن نیز آن را روایت کردهاند و همین امر به حدیث قوت میدهد.
[۵]– متن حدیث با لفظ مسلم چنین است: حدثنا هارون بن معروف ح و حدثنی هارون بن سعید الأیلی و أبو الطاهر قالوا حدثنا ابن وهب أخبرنی عمرو بن الحارث أن حبان بن واسع حدثه أن أباه حدثه أنه سمع عبدالله بن زید بن عاصم المازنی یذکر أنه «رأى رسول الله صلى الله علیه وسلم توضأ فمضمض ثم استنثر ثم غسل وجهه ثلاثا ویده الیمنى ثلاثا والأخرى ثلاثا ومسح برأسه بماء غیر فضل یده وغسل رجلیه حتى أنقاهما». یعنی: عبدالله بن زید بن عاصم مازنی ذکر میکند که او رسول خدا ج را دید که وضو میگرفت؛ پس ابتدا دهانش را با آب شست سپس (آب در بینی کردند) و آن را خارج نمودند، سپس سه بار صورتش را شست و دست راستش را سه بار و دست دیگرش را هم سه بار شست و با آبی غیر از آبی که بر روی دستهایش باقی مانده بود سر خود را مسح نمودند و پاهایشان را شستند تا آنکه هردو پاکیزه شدند.