یعنی راوی حدیث به چیزی که باعث مردود شدن روایتش است وصف میشود، حال این امر با اثبات وجود صفتی در وی باشد که موجب رد روایت است، یا نفی صفتی از او باشد (که وجود این صفت خود باعث مقبول بودن روایت است)، مثلا دربارهی او گفته شود:
او کذاب است، یا فاسق و یا ضعیف است[۱]، یا او ثقه نیست (لیس بثقه)[۲] و یا مورد اعتبار نبوده و یا حدیث او نوشته نمیشود.
[۱]– در اینجا صفتی به راوی نسبت داده شده که موجب مردود شدن روایتش میشود.
[۲]– در اینجا صفتی از راوی نفی شده که با نبود آن صفت، روایتش مردود خواهد شد.