اجتهاد در اصطلاح عبارت است از بکارگیری آخرین حد توان در شناخت و استنباط احکام از دلایل شرعی بگونهای که مجتهد در طلب بیش از آن در وجود خود احساس عجز کند. ما معتقدیم هستیم که اجتهاد یکی از منابع و مصادر مهم شریعت اسلام است و اجتهاد دلیلی است بر اینکه اسلام دینی سازگار و مناسب با هر زمان و مکانی است و این بدان خاطر است که در زندگی بسیاری از حوادث و اتفاقات جدید رخ میدهد و اصولاً حوادث و اتفاقات محدود نیستند در حالی که نصوص شریعت محدود و محصور هستند، بنابراین حکمت خداوندی بر آن قرار گرفته تا اجتهاد را در اموری که منصوص علیه نیستند بر قیاس به امور منصوص علیه در صورت اشتراک هر دو نوع در علت جایز قرار دهد.
قرآن کریم در آیاتی به مشروعیت اجتهاد اشاره میکند.
﴿وَلَوۡ رَدُّوهُ إِلَى ٱلرَّسُولِ وَإِلَىٰٓ أُوْلِی ٱلۡأَمۡرِ مِنۡهُمۡ لَعَلِمَهُ ٱلَّذِینَ یَسۡتَنۢبِطُونَهُۥ مِنۡهُمۡ﴾ [النساء: ۸۳].
«و اگر آن را به رسول خدا صلی الله علیه وسلم و صاحبان امرشان باز میگرداندند، کسانی از آنان که آن را استنباط میکنند در مییابند، (مصلحت) آن را میشناختند».
و میفرماید:
﴿فَٱعۡتَبِرُواْ یَٰٓأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ﴾ [الحشر: ۲].
«ای خردمندان درس عبرت بگیرید». و میفرماید:
﴿أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ أَمۡ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقۡفَالُهَآ ٢۴﴾ [محمد: ۲۴].
«آیا در قرآن اندیشه نمیکنند یا بر دلها قفل افتاده است».
همه این آیات به تدبر و استنباط و پند و اندرز میکند و بدیهی است که خداوند با این گفتهها جاهلان را مورد خطاب قرار نمیدهد، زیرا جاهلان اهلیت و شایستگی این کار را ندارند بلکه مورد خطاب خدا، علماء هستند و عمل صحابهش هم این را تایید میکند.
صحابه در اتفاقات و پیشآمدهای جدید که رخ میداد اجتهاد مینمودند و همه آنها به اجتهاد خود عمل میکردند.