حکایت می کنند که پیرمرد کهنسالی فرزندانش را گردآورد و دسته ای هیزم را به آنان داد و از آنان خواست تا آن را بشکنند. یک یک پسران هرچقدر سعی کردند نتوانستند آنرا بشکنند. آنگاه پدرشان دسته ی هیزم را از آنان گرفته و تکه چوب ها را از هم جدا نمود. سپس به هرکدام از پسرانش تکه چوبی را داد و خواست تا دوباره سعی کنند. این بار به راحتی آن تکه چوب را شکستند.
* خداوند به حضرت ابراهیم -علیه السلام- دستور داد تا دیوارهای کعبه را برافراشته و آن را تجدید بنا نماید. ابراهیم -علیه السلام- بلافاصله به اجابت امر پروردگار برخاست و از فرزندش اسماعیل -علیه السلام- خواست تا او را در بنای کعبه یاری دهد. اسماعیل -علیه السلام- نیز به امر پدر خویش در کمک به او گردن نهاد. آن دو با همیاری یکدیگر بنای کعبه را به پایان رساندند. خداوند متعال فرموده است: {وإذ یرفع إبراهیم القواعد من البیت وإسماعیل ربنا تقبل منا إنک أنت السمیع العلیم} [بقره: ۱۲۷] یعنی: ” و هنگامى که ابراهیم و اسماعیل پایههاى خانه [کعبه] را بالا مىبردند [مىگفتند] اى پروردگار ما از ما بپذیر که در حقیقت تو شنواى دانایى!”
* خداوند موسى -علیه السلام- را بسوی فرعون فرستاد؛ تا او را به سوی بندگی خداوند یکتا فراخواند. موسى -علیه السلام- از خداوند درخواست کرد تا برادرش هارون را همراه او گسیل دارد تا او را یاری رسانده و در فراخواندن فرعون پشتیبانش باشد و گفت: {واجعل لی وزیرًا من أهلی . هارون أخی . اشدد به أزری . وأشرکه فی أمری} [طه: ۲۹-۳۲] یعنی: ” و براى من دستیارى از کسانم قرار ده. هارون برادرم را. پشتم را به او استوار کن. و او را شریک کارم گردان.”
خداوند متعال دعای موسى -علیه السلام- را قبول کرد و هارون را برای یاری به او برگزید. آن دو در دعوت بسوی خداوند متعال همیاری نمودند. خداوند نیز آنان را نصرت بخشیده و بر فرعون و لشگریان او پیروزشان گردانید.
* خداوند سبحان به ذی القرنین پادشاهی و قلمرو وسیع و بزرگی را بخشیده بود. او نیز تمام زمین را از مشرق به سمت مشرق درمی نوردید. خداوند او را بر زمین نیرو و قدرت فراوان داده بود. او نیز به عدل و داد حکم می راند و اوامر خداوند را به اجرا درمی آورد.
درهمان زمان قومی به نام یأجوج و مأجوج برروی زمین به فساد و تباهی پرداخته و به همسایگانش می تاخت و اموالشان را به تاراج می بردند و ظلم و ستم بسیار روا می داشتند. اقوام ضعیف تر از ذی القرنین خواستند تا به فریادشان برسد و به آنان کمک کند تا بین خویش و یأجوج و مأجوج سدی را بنا نهند و: {قالوا یا ذا القرنین إن یأجوج ومأجوج مفسدون فی الأرض فهل نجعل لک خرجًا على أن تجعل بیننا وبینهم سدًا} [کهف: ۹۴] یعنی: ” گفتند اى ذوالقرنین یاجوج و ماجوج سخت در زمین فساد مىکنند آیا [ممکن است] مالى در اختیار تو قرار دهیم تا میان ما و آنان سدى قرار دهى؟”
ذی القرنین از آنان خواست تا همه باهم متحد گشته و یکپارچه شوند، چون ایجاد چنان دیوار عظیمی نیازمند تلاش و کوشش بسیار زیادی بود. آنان می بایست در میان دشت و صحرا و کوهستان ها گودال هایی را حفر کرده و به جستجوی آهن می پرداختند تا سد را برپا نمایند. خداوند متعال می فرماید: {قال ما مکنی فیه خیرًا فأعینونی بقوه أجعل بینکم وبینهم ردمًا} [کهف: ۹۵] یعنی: ” گفت آنچه پروردگارم به من در آن تمکن داده [از کمک مالى شما] بهتر است مرا با نیرویى [انسانى] یارى کنید [تا] میان شما و آنها سدى استوار قرار دهم.” مردم همگی همیاری نمودند تا مقدار معتنابهی از آهن را استخراج نمودند که ارتفاع آن به بلندی کوه ها می رسید. تمام این آهن را گداختند و سدی عظیم بنا کردند که آنان را از شر همسایه ی ویرانگرشان در امان می داشت.
* نخستین چیزی که رسول الله صلى الله علیه و سلم پس از هجرت به مدینه بدان اقدام نمود همانا احداث یک مسجد بود. در این کار صحابه رضی الله عنهم با پیامبر صلى الله علیه و سلم همیاری نموده، مکان و زمین آن را آماده ساختند و سنگ و درختان خرما را برای برپا نمودن مسجد فراهم کردند و همگی یکدست و هماهنگ عمل کردند تا بنای مسجد به اتمام رسید.
صحابه رضی الله عنهم در نبرد در برابر کافران یکپارچه و متحد بودند. در جنگ احزاب کافران از هرطرف بر آنان گرد آمده و مدینه را در محاصره ی خویش گرفتند. سلمان فارسی -رضی الله عنه- به پیامبر صلى الله علیه و سلم پیشنهاد کرد تا خندق بزرگی را بدور مدینه حفر نمایند تا آنکه کافران نتوانند به راحتی به شهر نفوذ کنند. مسلمانان تا پایان حفر خندق باهم و دوشادوش هم عرق ریختند و تلاش کردند. کافران بواسطه ی آن خندق از نفوذ به شهر درماندند و خداوند مسلمانان را بر دشمنانشان پیروز گردانید.
تعاون و همیاری چیست؟
تعاون و همیاری، کمک و یاری رساندن مردم به همدیگر در مواقع نیاز و در کارهای خیر می باشد. خداوند متعال در قرآن کریم به تعاون و همیاری امر نموده و می فرماید: {وتعاونوا على البر والتقوى ولا تعاونوا على الإثم والعدوان} [مائده: ۲] یعنی: “و در نیکوکارى و پرهیزگارى با یکدیگر همکارى کنید و در گناه و تعدى دستیار هم نشوید و از خدا پروا کنید که خدا سخت کیفر است.”
اهمیت تعاون:
تعاون و همیاری از ضروریات زندگی است؛ چنانچه فرد نمی تواند به تنهایی از پس تمام دشواری های زندگی برآید. پیامبر صلى الله علیه و سلم می فرماید: (من کان معه فضل ظهر فلْیعُدْ به على من لا ظهر له، ومن کان له فضل من زاد فلْیعُدْ به على من لا زاد له) [مسلم و ابوداود] یعنی: “آنکه مرکبی اضافه بر حاجتش داشته باشد، باید که آن را به کسی که مرکبی ندارد، صدقه دهد، و آنکه آذوقه ی زائدی داشته باشد، باید آنرا به کسی که آذوقه و زادی ندارد، صدقه دهد .”
آن حضرت صلى الله علیه و سلم بر همکاری و کمک رساندن به زیردستان و خدمتکاران سفارش بسیار نموده است، به عنوان نمونه می فرماید: (ولا تکلِّفوهم ما یغلبهم فإن کلَّفتموهم فأعینوهم) [متفق علیه] یعنی: ” و آنها را به چیزی مکلف نکنید که توانائی آن را نداشته باشند و اگر آنان را مأمور کردید، پس همکاریشان کنید.”
خداوند عزوجل بهترین یاری دهندگان می باشد و انسان مسلمان پیوسته در تمام نمازهایش و در مورد همه ی مسائل زندگی از او نصرت و یاری طلبیده و می گوید: {إیاک نعبد وإیاک نستعین} [فاتحه: ۵] یعنی: “[بار الها] تنها تو را مىپرستیم و تنها از تو یارى مىجوییم.”
پروردگار متعال در سرشت تمام مخلوقاتش، حتی در درون ریزترین آن ها مانند مورچه ها و زنبورها و سایر حشرات، حس تعاون و همیاری را به ودیعه نهاده است. این موجودات در گردآوردن غذا و مقابله با دشمنانشان با هم همیاری داشته و متحد عمل می نمایند. لذا بدیهی است که انسان، با دارا بودن عقل و اندیشه ای که خداوند به او ارزانی داشته و او را بواسطه ی آن از سایر موجودات جدا ساخته است، برای دارا بودن چنین خصیصه ی پراهمیتی سزاوارتر می باشد.
فضیلت تعاون و همیاری:
در نتیجه ی همیاری فرد با برادر مسلمانش توان آنان چند برابر شده و با شتاب و دقت بیشتری به هدف مورد نظر خویش دست می یابند. همیاری منجر به صرفه جویی در زمان و نیرو به میزان قابل ملاحظه ای می شود. کلام حکیمانه ای می گوید: فرد به تنهایی اندک و با یارانش بسیار است.
پیامبر خدا صلى الله علیه و سلم می فرماید: (مثل المؤمنین فی توادهم وتراحمهم وتعاطفهم مثل الجسد؛ إذا اشتکى منه عضو تداعى له سائر الجسد بالسهر والحمى) [مسلم] یعنی: ” مثل مسلمان ها در محبت و رحمت و مهربانی شان به همدیگر مانند یک جسد است، که هرگاه عضوی از آن بدرد آید، دیگر اعضای جسد در تب و بیدار خوابی با آن همراهی می کنند.”
همچنین پیامبر صلى الله علیه وسلم: (ید الله مع الجماعه) [ترمذی] یعنی: “دست خداوند با جماعت است.”
وقال صلى الله علیه وسلم: (المؤمن للمؤمن کالبنیان یشد بعضُه بعضًا)[متفق علیه] یعنی: ” مسلمان برای مسلمان (یعنی رابطه ی مسلمانها با همدیگر در تعاون و همکاری) چون بنای دیواری است که برخی، برخی دیگر را محکم می سازد.”
آنگاه که مسلمان در کمک و یاری برادرش است تا نیاز او را برآورد، خداوند در کمک و یاری وی است تا حاجت او برآورده گردد. کسی که کار فرد گرفتاری را آسان نموده و بر او راحت گرداند خداوند در دنیا و آخرت کار او را آسان می گرداند. خداوند بنده اش را یاری می رساند مادامیکه او در یاری و کمک برادرش می باشد.
رسول خدا صلى الله علیه و سلم فرموده است: (وعَوْنُکَ الضعیفَ بِفَضْلِ قُوَّتِکَ صدقه) [احمد] یعنی: “یاری رساندن تو به شخص ضعیف به واسطه ی توانی که داری، صدقه است.”
تعاون و همیاری ناروا:
خداوند متعال از تعاون و همیاری در کارهای زشت و ناپسند، بخاطر تباهی و فساد بزرگی که در پی دارد، نهى کرده و می فرماید: {ولا تعاونوا على الإثم والعدوان} [مائده: ۲] یعنی: “و در گناه و تعدى دستیار هم نشوید و از خدا پروا کنید که خدا سخت کیفر است.”
در صورت ارتکاب شخصی به گناه و معصیت باید که دیگر مسلمانان از استهزاء و مسخره کردن او بپرهیزند، چون با این کار در این گناه و معصیت با شیطان همیاری و معاونت نموده است بلکه لازم است که دست فرد را گرفته و او را نصیحت نموده و از اشتباه بودن عملش آگاه سازد.
مترجم: مسعود