تصریح و مژدۀ کتاب‎های پیشین به بعثت پیامبر اسلام (۱۲)

تصریح و مژدۀ کتاب‎های پیشین به بعثت پیامبر اسلام (۱۲)

۱۱- اشعیای نبی با اشاره به محمّد صلی الله علیه وسلم گفت: «از دور نشانه‎ای برای امّت‌ها برافراشته می‌شود و از سرزمین دور، وجودش اعلام می‌گردد و فورا سبکبال می‌آیند درحالی که خسته و رنجوری در میانشان نیست. او خواب و چُرت ندارد. اراده و عزمی استوار دارد و رفتنش [در راه خیر] قطع نمی‌گردد. تیرهایش تیز و کمانش آماده است. سُم اسبانش مانند سنگ چخماق و شترهایش همچون تندبادند. صدایش مانند صدای شیر بوده و با اشتیاق تمام شکار را می‌گیرد و چیزی نمی‌تواند از دستش فرار کند و همچون آواز دریا در آن روز، بر آن بانگ می‌زند و به زمین درحالی که تاریک و تنگ است و نور و روشنایی، بر اثر مِه و غبارش از بین رفته، می‌نگرد.»[۱]

زیاده بن یحیی راسی در توضیح این بشارت می‌گوید: «چنانکه قبلا گفتیم، بدون تردید مژدۀ مذکور از هر جهت، بر پیامبرمان محمّد صلی الله علیه وسلم صدق می‌کند، زیرا عبارت: «از دور نشانه‎ای برای امّت‌ها برافراشته می‌شود.»؛ یعنی او نشانۀ برافراشته برای امّت‌ها و راهنمای هدایتگر به سوی نور دینِ بر حقّ الهی است و پیامبر صلی الله علیه وسلم نخستین بار برای تمامی مردم مبعوث گشتند، امّا سیّدنا عیسی ابتدا برای یهود برانگیخته شد و پس از وی، نبوّتش را به دیگران تعمیم دادند.

قید «از دور» اشاره دارد که این نشانه از سرزمین اسرائیل که اشعیاء در آن سخن گفت، برنمی‌خیزد، بلکه از سرزمین دور آشکار می‌گردد.

این مطلب از جملۀ بعدی روشن می‌گردد و با آوردن «و از سرزمین دور، وجودش اعلام می‌گردد»، ابهام موجود را برطرف کرد. عبارت: «از سرزمین دور» نشان می‌دهد که نشانۀ مذکور از سرزمین اسرائیل برافراشته نمی‌شود، بلکه از دورترین نقطۀ زمین آشکار می‌گردد، و سخنش را مبهم بیان کرد؛ گویی که چنین گفته شده است: پایان و دورترین منطقۀ سرزمین اسرائیل آن جایی است که پیامبرمان محمّد صلی الله علیه وسلم در آنجا مبعوث می‌گردد؛ یعنی مکّۀ مکرّمه که در دورترین نقطۀ سرزمین اسرائیل قرار دارد و در میان اقلیم عرب و سرزمین موعود فاصله‌ای نیست.

متن مذکور مشتمل بر قرینه و علامت دیگری نیز است تا آن نشانه پوشیده نماند و عربی‌بودنش آشکار گردد؛ یعنی عبارت: «یُصفر به» که به معنای نداداده شدن و اعلام حضور اوست. در زبان عبری بدین معناست که الله متعال در میان مردم، حضور وی را اعلام نمود، و قوم عرب هنگام بیان اغراض و اهداف پنهانی خویش، آواز سر می‌دهند.»[۲]

سپس شیخ زیاده این سخن أشعیاء را می‌آورد که گفت: «و فورا سبکبال می‌آیند درحالی که خسته و رنجوری در میانشان نیست. او خواب و چُرت ندارد. اراده و عزمی استوار دارد و رفتنش [ در راه خیر] قطع نمی‌گردد. تیرهایش تیز و کمانش آماده است.»

و در توضیح آن می‌گوید: «بدون تردید محمّد صلی الله علیه وسلم با لشکریانش سبکبال آمدند و هرگز احساس خستگی نکردند، و ایشان را خواب غافل نمی‌کرد، بلکه در راه پرستش الله تعالی و انتشار دین وی کاملا بیدار و هوشیار بودند، چنانکه روایت شده که پیامبر صلی الله علیه وسلم تمام شب را بیدار می‌ماندند و مشغول عبادات بودند، به گونه‌ای که پاهایشان متوّرم می‌گشت و الله متعال از روی مهربانی و محبّت و گرامیداشت ایشان، فرمود:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡمُزَّمِّلُ١ قُمِ ٱلَّیۡلَ إِلَّا قَلِیلٗا٢ نِّصۡفَهُۥٓ أَوِ ٱنقُصۡ مِنۡهُ قَلِیلًا٣ أَوۡ زِدۡ عَلَیۡهِ وَرَتِّلِ ٱلۡقُرۡءَانَ تَرۡتِیلًا﴾ [المزّمّل: ۱- ۴]

«ای جامه به خود پیچیده! شب را جز اندکی بپا خیز [و عبادت کن]. نیمه‌ای از شب را، یا اندکی از آن کم کن یا اندکی بر [نصف] آن بیفزا. و قرآن را با ترتیل [و تأمّل] بخوان.»

سپس بیان شد که اراده و عزمی استوار دارد و دو پای شریفش از رفتن در راه خیر و عبادت سست نمی‌شوند و باز نمی‌مانند. همچنین هیچ‌کس همچون پیامبر ج نمی‌تواند از جانب الله، تیرهایی را به سمت دشمنان افکند که هرگز به خطا نرود.

مفاهیم مذکور با بیان اینکه سُم اسبانش همچون سنگ چخماق است، تأکید می‌شود، چنانکه قرآن کریم در توصیف آن اسب‌ها می‌فرماید:

﴿وَٱلۡعَٰدِیَٰتِ ضَبۡحٗا١ فَٱلۡمُورِیَٰتِ قَدۡحٗا﴾ [العادیات: ۱- ۲]

«سوگند به اسب‌های دونده که نفس‌زنان [به سوی میدان] پیش می‌رفتند. و سوگند به اسب‌هایی که [در اثر اصطکاک سم‌شان با سنگ‌ها] جرقۀ [آتش] ایجاد کردند.»[۳]

اشعیاء با این بشارتش روشن ساخت که صفات فوق را دربارۀ پیامبرمان محمّد صلی الله علیه وسلم و نه کس دیگری به کار برده است، چون عیسی اسب نداشت و بلکه سُم‌ اسبان پیامبر ج همچون سنگ چخماق آتش منتشر می‌کرد، زیرا الله متعال می‌فرماید:

﴿فَٱلۡمُورِیَٰتِ قَدۡحٗا﴾ [العادیات: ۲]

«و سوگند به اسب‌هایی که [در اثر اصطکاک سم‌شان با سنگ‌ها] جرقۀ [آتش] ایجاد کردند.»

شیخ زیاده در ادامه می‌گوید: «سپس اشعیاء گفت که شترانش همچون طوفان و تندباد هستند و مطلب مزبور به روشنی اثبات می‌کند که مرادش محمّد مصطفی صلی الله علیه وسلم بوده، چون عیسی صلی الله علیه وسلم شتر نداشت.

در ادامه، اشعیای نبی غرّش او را مانند نعرۀ شیر معرّفی کرد و در إصحاح ۲۱ می‌گوید که: «شیر فریاد زد.»؛ تشبیه بسیار زیبایی است، چون پیامبر ج از لحاظ دلیری و شجاعت، سلطان بشر بودند، همان‌گونه که شیر نیز از این لحاظ، سلطان حیوانات است.

اشعیاء در پایان، این صفات پیامبر صلی الله علیه وسلم را بیان می‌کند: «و همچون آواز دریا در آن روز، بانگ می‌زند و به زمین درحالی که تاریک و تنگ است و نور و روشنایی، بر اثر مِه و غبارش از بین رفته، می‌نگرد.»

به راستی که پیامبر گرامی ما همچون آواز و موج دریا، بر کفر فریاد و بانگ زدند و کافران را ترساندند و به زمین نگاه کردند درحالی که بر اثر کفر، تاریک و تنگ شده و در حقیقت این‌گونه بود و [ساکنان] زمین مخلوقات را پرستش می‌کردند.

عبارت: «مِه و غبارش نور را از بین برده بود.»؛ یعنی نور اعتقاد و ایمان به الله متعال که قبلا در نزد مسیحیان و یهودیان قدیم و بر روی زمین وجود داشت را پوشش الحاد و انکار فرا گرفت زمانی که آنچه از موسی و عیسی إ گرفته بودند را رها کردند و در حقیقت مراد نوری است که در مکان‎های شریفی همچون مکّه و قدس و دیگر سرزمین‌های مقدّس وجود داشت.»[۴]

[۱]– البحث الصّریح، صص ۱۶۸- ۱۶۹٫

[۲]– البحث الصّریح، ص ۱۶۹- ۱۷۱٫

[۳]– البحث الصّریح، ص ۱۷۳٫

[۴]– البحث الصّریح، صص ۱۷۳- ۱۷۴٫

مقاله پیشنهادی

فضیلت قرائت قرآن

الله متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَتۡلُونَ کِتَٰبَ ٱللَّهِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰهَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِیَهٗ …