تصریح و مژدۀ کتابهای پیشین به بعثت پیامبر اسلام (۱)
بدون تردید کتابهای آسمانی پیشین در مواضع بسیاری، بشارت آمدن دین اسلام و ظهور پیامبر صلی الله علیه وسلم را داده بودند و شواهد بیشماری در این زمینه وجود دارد.
گواهیهای موجود در کتابهای پیشین، از نشانهها و دلایل روشن بر نبوّت محمّد صلی الله علیه وسلم و نبوّت پیامبران قبلی به شمار میرود.[۱]
شیخ الإسلام ابن تیمیّه میگوید: «دلایل نبوّت مسیح و محمّد قطعی و یقینی و غیر قابل انکار از روی گمان است، زیرا گمان، یقین را از بین نمیبرد؛ بویژه با وجود اخبار فراوانی که نشان میدهد محمّد صلی الله علیه وسلم با نام مشهور خود در آنچه از پیامبران نقل شده، نوشته و ثبت گشته بودند.»[۲]
در صحیح بخاری، از عطاء بن یسار چنین نقل شده است: «عبدالله بن عمرو بن عاص را دیدار کردم و پرسیدم: پیامبر صلی الله علیه وسلم در تورات چگونه توصیف شدهاند؟ او گفت: بله، سوگند به الله که ایشان در تورات، با برخی صفاتی که در قرآن بیان شده است، توصیف گشتهاند:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰکَ شَٰهِدٗا وَمُبَشِّرٗا وَنَذِیرٗا﴾ [الأحزاب: ۴۵]
«ای پیامبر! ما تو را گواه و بشارتدهنده و بیمدهنده فرستادیم.»
و [چنین آمده است:] پناهگاهی برای امّیها، تو بنده و فرستادۀ من هستی، تو را متوکّل نامیدم، او تندخو و درشتخو نیست، در بازارها فریاد نمیزند، بدی را با بدی پاسخ نمیدهد، بلکه عفو میکند و میبخشد، الله تعالی زمانی وی را [ از دنیا] میبرد که ملّتی منحرف را بوسیلۀ او اصلاح کرده باشد و آنان بگویند: لا إله إلّا الله، و نیز چشمان و دلهایی بسته را توسّط وی باز نموده باشد.»[۳]
شیخ الإسلام ابن تیمیّه در توضیح روایت فوق، چنین میآورد: «گاهی اوقات، مراد از واژۀ تورات و انجیل و قرآن و زبور، کتابهای آسمانی مشهور است و گاهی هم هدف، جنس کتاب بوده و مراد از قرآن، زبور یا سایر کتابهای آسمانی است، چنانکه در حدیث صحیحی از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت شده که قرآن [زبور] بر داود آن قدر آسان شده بود که تمام آن را در فاصلۀ زینکردن سواریاش تا سوارشدن بر آن، میخواند.»[۴]
هدف از قرآن مذکور، زبور و نه قرآنی که الله تعالی آن را بر محمّد ج نازل کرد، است.
همچنین در توصیف مسلمانان آمده که انجیلهای آنان در سینههایشان قرار دارد؛ مصاحفی که تلاوت میکنند؛ یعنی قرآن کریم، انجیل نامیده شده است.
در تورات چنین آمده است: «من برای بنیاسرائیل پیامبری را از بین برادرانشان میفرستم که بر وی توراتی همچون تورات موسی نازل میکنم.» کتاب دوم نیز تورات نامیده شد.
بنابراین مراد از عبارت: «پیامبر صلی الله علیه وسلم چگونه در تورات توصیف شدهاند؟»؛ احتمال دارد هدف از آن، تمامی کتابهای آسمانی پیشین باشد و همۀ آنها تورات نامیده شده و توصیف رسول الله صلی الله علیه وسلم در برخی از آنها آمده است.
و شاید هدف از آن، تورات معیّن و مشهور باشد.
این صفات در نسخههایی که تحریف نشدهاند، وجود دارد، چون در نسخههای کنونی تورات که ما به آنها دسترسی داریم، چنین صفاتی یافت نمیشود.»[۵]
شیخ زیاده بن یحیی راسی[۶] نیز در مقدّمۀ فصل چهارم کتابش «البحث الصّریح فی أیّما هو الدّین الصّحیح»؛ یعنی در فصل بشارتهای تورات و انجیل به ظهور پیامبر صلی الله علیه وسلم، چنین میگوید:
«در این فصل، دلایلی روشن و مستحکم از کتاب عهدین؛ یعنی تورات و انجیل خواهیم آورد که نشان میدهد پیامبر بزرگمان؛ محمّد صلی الله علیه وسلم پیامبر موعود و بشارتدادهشده از جانب پیامبران؛ مانند عیسی علیه السلام بوده و خواهی دید که این دلایل صحیح هستند.»[۷]
سپس آن گواهیها را بیان نموده و ۱۱ تا را آورده و هریک را شرح و توضیح داده و تحلیل نموده و مرتبط ساخته و ثابت کرده که کاملا متناسب با پیامبر ج است.
[۱]– نک: الجواب الصّحیح، ج ۵، ص ۱۹۷؛ و سایر کتابهایی که مژدههای وارد در کتابهای پیشین در مورد نبوّت محمّد صلی الله علیه وسلم را ثبت کردهاند؛ همچون: الدّین والدّوله، ابن ربن طبری؛ إقحام الیهود، مهتدی سموأل؛ تخجیل من حرّف الإنجیل، جعفری؛ الجواب الصّحیح لمن بدّل دین المسیح، شیخ الإسلام ابن تیمیّه؛ هدایه الحیاری فی أجوبه الیهود والنّصاری، ابن قیّم؛ محمّد فی الکتب المقدّس، عبدالاحد داود؛ إظهار الحقّ، رحمت الله هندی؛ البحث الصّریح فی أیّما هو الدّین الصّحیح؛ البشاره بنبیّ الإسلام، احمد حجازی سقا؛ و کتابهای فراوان دیگری که بشارتهای موجود در کتابهای پیشین؛ بویژه تورات و انجیل دربارۀ نبوّت پیامبر ج را بیان کردهاند.
[۲]– الجواب الصّحیح، ج ۵، ص ۱۵۵٫
[۳]– صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ۲۱۲۵ و ۲۸۳۸٫
[۴]– صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ۳۴۱۷٫
[۵]– الجواب الصّحیح، ج ۵، صص ۱۵۶- ۱۵۷؛ نک: هدایه الحیاری، صص ۱۶۵- ۱۶۶؛ مراد از سخن شیخ الإسلام ابن تیمیّه که چیزی در این باره وجود ندارد، همان روایت ابن عمرو ب است، و گرنه به بشارت أشعیاء که در ادامه میآید، دقّت کنید.
[۶]– یکی از عالمان مسیحی که مسلمان شد و در مبحث قبلی، معرّفی گردید.
[۷]– البحث الصّریح، ص ۱۳۹٫