تمام این آیات یعنی اینکه حفظ اسلام مانند قرآن برای همیشه تضمین شده است و اصولاً آیا افراد، ضامن حفظ اسلامند و یا اسلام پاسدار افراد است؟
﴿تِلۡکَ أُمَّهٞ قَدۡ خَلَتۡۖ لَهَا مَا کَسَبَتۡ وَلَکُم مَّا کَسَبۡتُمۡۖ وَلَا تُسَۡٔلُونَ عَمَّا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٣۴﴾ [البقره: ۱۳۴]. به عبارتی: سرنوشت هر امتی آنچنان است که خود به دست خویش میسازد مخصوصاً که یاد آور میشود: ﴿وَلَا تُسَۡٔلُونَ عَمَّا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٣۴﴾[۱].
﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡ﴾ [الرعد: ۱۱]. (و نمیگوید سرنوشت هرقوم در گرو رفتار پیشینیان آن قوم است)[۲].
این یعنی اینکه یک یا دو نفر نمیتوانند اسلام را تحریف کنند نعوذبالله خدا با آنهمه عظمت و قدرت و محبتش میگوید: خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر اینکه آنها خودشان را تغییر دهند.
﴿ٱلۡیَوۡمَ أَکۡمَلۡتُ لَکُمۡ دِینَکُمۡ﴾ [المائده: ۳].
﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّکۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾ [الحجر: ۹]. «همانا ما قرآن را فرو فرستادیم و ما خود حافظ و نگهدار آنیم. این یعنی قرآنی که در دست ماست دچار هیچ تغییر و کاهش یا افزایشی نشده».
در جای دیگری از قرآن آمده:
﴿وَقَالَ ٱلرَّسُولُ یَٰرَبِّ إِنَّ قَوۡمِی ٱتَّخَذُواْ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ مَهۡجُورٗا ٣٠﴾ [الفرقان: ۳۰]. «و رسول میگوید ای پروردگار همانا قوم من از این قرآن دوری جستند».
در جایی دیگر نیز میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡ﴾ [الرعد: ۱۱]. «خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه خود آنها سرنوشت خود را تغییر دهند».
از مجموع این نکات انسان میفهمد که: اسلام و قرآن صحیح و درست به دست ما رسیده و ما نمیتوانیم بیحالی و بیعرضهگی خودمان در عمل به دستورات آن را به گردن حضرت عمر و ابوبکر بیندازیم و بگوییم اسلام را تحریف کردند! بلکه جامعه خودش باید برای نجات خودش تغییر کند.
وقتی اراده جمعی پشت سر کاری باشد نه یک نفر میتواند جلوی آنرا بگیرد و نه تاثیر شگرف و اساسی در آن داشته باشد.
خداوند در قرآن کریم پیامبر اکرم را رحمه للعالمین معرفی کرده چطور مرگ این رحمه للعالمین سرآغاز تحریف خوبترین چیز یعنی اسلام شد. زیرا اگر بنا شود مرگ چیزی یا کسی موجب نابودی چیزی خوبی شود در این صورت آن شخص به دنیا نیاید بهتر است! ولی اگر سری به تاریخ بزنید میبینید این افراد بد و شرند که حتی مرگشان نیز سرآغاز دردسر برای ملتشان میشود مانند صدام یا طالبان یا شاه خودمان و…
نه راننده بد میتواند با اتوموبیلی پیشرفته و خوب درست رانندگی کند و نه رانندهای خوب میتواند با اتوموبیلی بد و از کار افتاده رانندگی کند علت موفقیت حضرت عمر و حضرت ابوبکر در زمینه خلافت و عدم موفقیت حضرت علی در همین نکته نهفته است[۳]. که در زمان خلفای نخستین هم جامعه خوب بود و هم پیشوا.
حضرت سلیمان، حضرت داوود و حضرت موسی و پیامبر اکرم، رهبری جوامع خود را عهده دار بودهاند پس طبق استدلال شما باید جوامع آنها تا روز قیامت مسیر رشد و تعالی را طی کنند ولی کو؟!.
طبق اصول صد در صد علمی و تاریخی و جامعه شناسی تمامی تمدنها و جوامع در طول عمر خود یک منحنی اوج و سقوط را طی کردهاند و تا کنون حتی یک مورد هم سراغ نداریم که یک جامعه یا تمدن، همیشه در مسیر تکامل و رشد بوده باشد.
هیچگاه در هیچ کجای تاریخ یک نفر نتوانسته فرهنگ یک جامعه را در مسیر خوب یا بد تغییر دهد مگر اینکه خود آن مردم خواسته باشند ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡ﴾ [الرعد: ۱۱].
اگر توهینی به خانواده پیامبر صلی الله علیه وسلم شده باشد (که در جای خودش اشاره کردیم همه اینها دروغ است) و این توهینها موجب واقعه عاشورا شده باشد. سئوال میکنیم ۱۳ سال اذیت و آزار بیشماری که در مکه نسبت به پیامبر صلی الله علیه وسلم شد منجر به چه وقایعی شد؟ و اگر میگویید با پیروزی پیامبر صلی الله علیه وسلم و تصرف مکه آن مسائل منتفی شد خوب با خلافت ۵ ساله حضرت علی علیه السلام نیز مسائل ۱۵ دقیقهای روز سقیفه که متعلق به ۲۵ سال قبل بود نیز منتفی شد!!!.
برخی ایراد میگیرند که چرا در قرآن، مسائل سیاسی اندک است. باید گفت: مسائل پزشکی، اقتصادی، جنگی و… نیز در قرآن اندک است. برای اینکه قرآن مدرسه انسان سازی است و هنگامیکه اکثریت جامعه، انسان شوند، تمام مشکلات خود به خود حل میشود. به جامعه صدر اسلام که ساخته و پرداخته دست پیامبر صلی الله علیه وسلم بود نگاه کنید. ابوبکر با کمک همین مردم، شورش گسترده اهل رده را سرکوب کرد و اسلام نوبنیان را از خطر فروپاشی حتمی نجات داد. حضرت عمر با کمک همین مردم دو ابرقدرت آن زمان را به زانو درآورد. اگر حضرت علی علیه السلام نیز به عنوان اولین خلیفه انتخاب میشدند با کمک همین مردم همین کارها را (شاید هم تا حدودی بهتر) انجام میدادند… پس مشکل و بدبختی جامعه وقتی شروع شد که مسیر انحطاط را طی کرد و از دستورات اسلام فاصله گرفت. و نمیتوان گناه آنرا به گردن حضرت عمر و حضرت ابوبکر انداخت بلکه این خاصیت زمانه است[۴]. همانطور که نمیتوان گناه بیرنگ و بو شدن اسلام و کمرنگ شدن انسان دوستی و کمک به همنوع در مردم ایران پس از انقلاب را به گردن روحانیون انداخت و شرایط روز جهان، اینترنت، ماهواره، دنیاطلبی مدیران و هزاران عامل دیگر را نادیده گرفت. در مورد مسائل پزشکی و اقتصادی و… نیز وقتی عموم جامعه انسان شوند مشکلات خود به خود حل میشود…
چطور دو نفر به قول شما (نعوذبالله) ترسوی نادان، توانستند مسیر اسلام را منحرف کنند ولی پیامبر صلی الله علیه وسلم و حضرت علی علیه السلام و عموم اصحاب اعم از مهاجر و انصار نتوانستند از اینکار، جلوگیری به عمل آورند؟
[۱]– وقتی برای یکی از آقایان این آیه را خواندم فرمودند این آیه را روز قیامت در پاسخ امتهای گنهکار میگویند. گفتم واقعا که شما علمای عظام چه تصویر جالبی از قرآن درست کرده اید. تعداد فراوانی از آیات قرآن درباره معاد است بقیه هم که مربوط به این جهان است را هروقت کم میآورید مربوط به معاد میکنید بقیه آیات هم که یا ناسخ و منسوخ است و یا آیات احکام است و… پس کدام آیات به کار ما میآید.
[۲]– مطمئنا این آیه مربوط به روز قیامت نیست. جزو آیات احکام یا آیات متشابه یا منسوخ و… نیست. گرچه ذهن خلاق برادران من در پتروشیمی روحانیت صفوی میتواند این آیه را هم براحتی توجیه و تفسیر و تاویل و… تحریف کند.
[۳]– شخصی از حضرت علی میپرسد چرا یکی از این اتفاقاتی که در زمان خلافت تو افتاد در زمان خلفای قبلی نمیافتاد حضرت پاسخ میدهند: برای اینکه آنها بر چون منی حکومت میکردند و من بر چون تویی!!!.
[۴]– ﴿وَتِلۡکَ ٱلۡأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیۡنَ ٱلنَّاسِ﴾ [آلعمران: ۱۴۰].