تحریف دین و مسیر جامعه اسلامی (مشترک بین حضرت عمر و حضرت ابوبکر) (۶)

این بدان معنی است که او نباید کشته می‌شد. اینها سخنان و تجزیه و تحلیل من نیست بلکه عین عبارات گفته شده توسط حضرت علی علیه السلام  است[۱]. پس اگر بنا باشد مقصری در تاریخ برای حادثه عاشورا پیدا کنیم قاتلین عثمان، بهترین مسببان اولیه این واقعه هستند زیرا بر خلاف زمان سقیفه: قاتلین امام حسین همان قاتلین عثمان (شورشیان بودند) ـ وقتی قبح خلیفه کشی و آن هم کسی که داماد پیامبر  صلی الله علیه و سلم بوده با آن سن بالا ریخته می‌شود مسلماً کشتن نوه پیامبر هم امری ساده و عادی جلوه می‌کند -زمان وقایع به واقعه کربلا نزدیکتر است- ولی چرا محقق شیعه این وقایع را فراموش کرده و در باب علت عاشورا به حادثه سقیفه اشاره می‌کند که دخالت حضرت عمر در جریان حمله به خانه علی و ضربه به در (اگر راست باشد) در هاله‌ای از ابهام است زیرا برخی از متون خالد و قنفذ را مسئوول این کار معرفی کرده‌اند؟

نویسندگان شیعه علت اصلی فرقه فرقه شدن اسلام را غصب خلافت، توسط ابوبکر می‌دانند. پس این سئوال مطرح می‌شود که علت اصلی فرقه فرقه شدن سایر ادیان الهی مانند مسیحیت چه کسانی بوده‌اند؟ زیرا هیچ مذهبی در جهان وجود ندارد که فرقه فرقه نشده باشد. و البته سئوال بعدی اینجاست که چرا سخن از این فرقه‌ها فقط پس از شورش علیه عثمان در تاریخ به گوش می‌رسد.

حضرت علی قبل از مدتی قبل از وقایع جنگ جمل می‌فرمایند: «خدایU ما را به اسلام گرامی داشت و بدان سربلندمان نمود و از پس خواری و با یکدیگر کینه ورزیدن و از هم دور بودن و بی مقداری با هم برادرمان نمود. چندانکه خدا خواست مردم بر دین اسلام بودند و حق در میان آنها بود و کتاب خدا را پیشوای خویش نمودند تا آنکه این مرد (عثمان) به دست این مردم کشته شد. شیطان آنان را به نافرمانی برانگیخت و امت را به یکدیگر در آویخت بدانید که این امت همچون امتهای گذشته فرقه فرقه خواهد شد…»[۲]. این جملات صریحاً نشان می‌دهد که:

سرآغاز تحریف اسلام شهادت عثمان بوده است.

علت آن نه انتخاب حضرت عثمان توسط شورا بلکه طبق سخنان حضرت در خطبه ۳۰ که پیش از این ذکر شد به خاطر بی تابی شورشیان بوده است.

در دوران حضرت عمر و حضرت ابوبکر: مردم بر دین اسلام بودند و حق در میان آنها بود و کتاب خدا را پیشوای خویش نمودند. پس آنها پایه‌گذار تحریف و ظلم و… نبوده‌اند. باز هم باید خاطر نشان کنم این سخنان، تجزیه و تحلیل من نیست بلکه عین عبارات و سخنان حضرت علی علیه السلام است.

حضرت علی در زمان خلافتشان در جایی در پاسخ کسی که می‌گوید چرا این اتفاقات و هرج و مرجها در زمان حضرت عمر و حضرت ابوبکر و حضرت عثمان نمی‌افتاد می‌گویند: برای اینکه آنها بر همچون منی حکومت می‌کردند و من بر همچون تویی! این سخن نشان می‌دهد که مردم به خصوص مردم مدینه در زمان حضرت عمر و حضرت ابوبکر و حتی عثمان خوب بوده‌اند ولی امان از شیعیان کوفه که مقر حکومتی حضرت علی علیه السلام کوفه بود و…

یکی از دلایلی که شیعه پافشاری زیادی روی آن دارد، این است که اگر حضرت علی علیه السلام  به عنوان اولین خلیفه انتخاب شده بود آن فجایع بعدی پیش نمی‌آمد و اسلام منحرف نمی‌شد و… اگر سئوال کنیم که حضرت علی علیه السلام  بالاخره خلیفه شد می‌گویند: دیگر در آن زمان و شرایط دیر شده بود و اوضاع قابل تثبیت نبود ولی:

اوضاع و شرایط پس از خلیفه شدن ابوبکر بسیار بدتر از قتل عثمان بوده زیرا:

تعداد اندکی از انصار با او مخالف بودند ضمن اینکه بنی‌هاشم و در راس آنها حضرت علی در ابتدا مخالف حکومت او بودند.

انتشار وفات پیامبر اکرم (که پس از او نیز پیامبری نخواهد آمد) موج مخالفت گسترده‌ای را در شبه جزیره بوجود آورد و باعث شد اکثر قبایل تازه مسلمان شده از اسلام برگشته و مرتد شوند.

خطر دو قدرت ایران و روم مرزهای اسلام را به شدت تهدید می‌کرد.

منافقان مدینه و یهودیان گرچه تار و مار شده و نیروی آنها به شدت تضعیف شده بود ولی مانند آتش زیر خاکستر هر لحظه امکان برافروخته شدن آنها می‌رفت.

با وفات پیامبر صلی الله علیه و سلم، افرادی مانند ابوسفیان هنوز در خواب و خیال انهدام اسلام بودند.

 آری تمام این شرایط در صورت انتخاب حضرت علی علیه السلام  به خلافت برای ایشان نیز با شدت بیشتری پیش می‌آمد با این تفاوت که ایشان بر خلاف ابوبکر: جوان بوده، از هر قبیله چند نفر از بزرگان آن را کشته، بین قبیله ایشان (بنی هشام) و بنی امیه همیشه بر سر قدرت درگیری و اختلاف بوده. پس آیا می‌توان تصور کرد انتخاب بلافصل ایشان می‌توانسته بدون دردسر همراه باشد؟ به هر حال اگر ایشان به عنوان اولین خلیفه هم انتخاب می‌شد و اتفاقات ناگواری می‌افتاد و اسلام شکست می‌خورد مسلما محققین شیعه باز هم تمام این عواملی را که برشمردیم در ذکر علل ناکامی حضرت علی علیه السلام عنوان می‌کرد!.

اگر ۱۴۰۰ سال پیش، وسایلی مانند رسانه‌های جمعی، رادیو و تلویزیون، روزنامه‌، مجالس وعظ و منبرهای متناوب و گسترده در هر شهر و روستا، اینترنت، امکان مطالعه کتاب و کتابخانه برای عموم جامعه و… وجود داشت می‌توانستیم بگوییم که سران حکومتها با استفاده از این وسایل، اسلام را منحرف و بی محتوی کردند. البته محقق شیعه برای یافتن سرنخ انحراف، چشم به تاریخ دوخته و شرایط فعلی که اینهمه وسایل مختلف را در اختیار دولتها قرار می‌دهد، فراموش کرده است!.

[۱]– البته نکته ظریف دیگری نیز در این سخن حضرت علی وجود دارد. عمر و ابوبکر حتی یکی از ستمها و کارهای خلاف و مقام دادن به نزدیکان و زندگی خوش و… را انجام ندادند با اینهمه حضرت علیu درباره حضرت عثمان می‌فرماید او به ستم کشته شد و در جایی دیگر می‌فرماید من هم دوست دارم قاتلین او را مجازات کنم و… آنگاه ما با چه مجوزی عمر و ابوبکر را لعن می‌کنیم؟ به شرافتم قسم می‌خورم اگر حضرت علیu در قید حیات بودند ما را شدیداً توبیخ می‌کردند. هرچند ایشان زنده حقیقی‌اند و این ماییم که در لنجنزار اندیشه‌های باطل و پوسیده خود در حال خفه شدنیم. و صد افسوس که داریم دین و مذهب را هم با خودمان به زیر می‌کشیم…

[۲]– طبری: ج ۶ ص ۳۱۴۱٫

مقاله پیشنهادی

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران @ahlesonnat_com https://t.me/ahlesonnat_com https://t.me/joinchat/AAAAAEL1eveEIme7q2AtCw