تحریف دین و مسیر جامعه اسلامی (مشترک بین حضرت عمر و حضرت ابوبکر) (۳)

وقتی اراده جمعی پشت سر کاری باشد نه یک نفر می‌تواند جلوی آنرا بگیرد و نه تاثیر شگرف و اساسی در آن داشته باشد.

خداوند در قرآن کریم پیامبر اکرم را رحمه للعالمین معرفی کرده چطور مرگ این رحمه للعالمین سرآغاز تحریف خوبترین چیز یعنی اسلام شد. زیرا اگر بنا شود مرگ چیزی یا کسی موجب نابودی چیزی خوبی شود در این صورت آن شخص به دنیا نیاید بهتر است! ولی اگر سری به تاریخ بزنید می‌بینید این افراد بد و شرند که حتی مرگشان نیز سرآغاز دردسر برای ملتشان می‌شود مانند صدام یا طالبان یا شاه خودمان و…

نه راننده بد می‌تواند با اتوموبیلی پیشرفته و خوب درست رانندگی کند و نه راننده‌ای خوب می‌تواند با اتوموبیلی بد و از کار افتاده رانندگی کند علت موفقیت حضرت عمر و حضرت ابوبکر در زمینه خلافت و عدم موفقیت حضرت علی در همین نکته نهفته است[۱]. که در زمان خلفای نخستین هم جامعه خوب بود و هم پیشوا.

حضرت سلیمان، حضرت داوود و حضرت موسی و پیامبر اکرم، رهبری جوامع خود را عهده دار بوده‌اند پس طبق استدلال شما باید جوامع آنها تا روز قیامت مسیر رشد و تعالی را طی کنند ولی کو؟!.

طبق اصول صد در صد علمی و تاریخی و جامعه شناسی تمامی تمدنها و جوامع در طول عمر خود یک منحنی اوج و سقوط را طی کرده‌اند و تا کنون حتی یک مورد هم سراغ نداریم که یک جامعه یا تمدن، همیشه در مسیر تکامل و رشد بوده باشد.

هیچگاه در هیچ کجای تاریخ یک نفر نتوانسته فرهنگ یک جامعه را در مسیر خوب یا بد تغییر دهد مگر اینکه خود آن مردم خواسته باشند ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡ﴾ [الرعد: ۱۱].

اگر توهینی به خانواده پیامبر  صلی الله علیه و سلم شده باشد (که در جای خودش اشاره کردیم همه اینها دروغ است) و این توهینها موجب واقعه عاشورا شده باشد. سئوال می‌کنیم ۱۳ سال اذیت و آزار بیشماری که در مکه نسبت به پیامبر  صلی الله علیه و سلم شد منجر به چه وقایعی شد؟ و اگر می‌گویید با پیروزی پیامبر  صلی الله علیه و سلم و تصرف مکه آن مسائل منتفی شد خوب با خلافت ۵ ساله حضرت علی علیه السلام  نیز مسائل ۱۵ دقیقه‌ای روز سقیفه که متعلق به ۲۵ سال قبل بود نیز منتفی شد!!!.

برخی ایراد می‌گیرند که چرا در قرآن، مسائل سیاسی اندک است. باید گفت: مسائل پزشکی، اقتصادی، جنگی و… نیز در قرآن اندک است. برای اینکه قرآن مدرسه انسان سازی است و هنگامیکه اکثریت جامعه، انسان شوند، تمام مشکلات خود به خود حل می‌شود. به جامعه صدر اسلام که ساخته و پرداخته دست پیامبر  صلی الله علیه و سلم بود نگاه کنید. ابوبکر با کمک همین مردم، شورش گسترده اهل رده را سرکوب کرد و اسلام نوبنیان را از خطر فروپاشی حتمی نجات داد. حضرت عمر با کمک همین مردم دو ابرقدرت آن زمان را به زانو در‌آورد. اگر حضرت علی علیه السلام  نیز به عنوان اولین خلیفه انتخاب می‌شدند با کمک همین مردم همین کارها را (شاید هم تا حدودی بهتر) انجام می‌دادند… پس مشکل و بدبختی جامعه وقتی شروع شد که مسیر انحطاط را طی کرد و از دستورات اسلام فاصله گرفت. و نمی‌توان گناه آنرا به گردن حضرت عمر و حضرت ابوبکر انداخت بلکه این خاصیت زمانه است[۲]. همانطور که نمی‌توان گناه بی‌رنگ و بو شدن اسلام و کمرنگ شدن انسان دوستی و کمک به همنوع در مردم ایران پس از انقلاب را به گردن روحانیون انداخت و شرایط روز جهان، اینترنت، ماهواره، دنیاطلبی مدیران و هزاران عامل دیگر را نادیده گرفت. در مورد مسائل پزشکی و اقتصادی و… نیز وقتی عموم جامعه انسان شوند مشکلات خود به خود حل می‌شود…

چطور دو نفر به قول شما (نعوذبالله) ترسوی نادان، توانستند مسیر اسلام را منحرف کنند ولی پیامبر  صلی الله علیه و سلم و حضرت علی علیه السلام  و عموم اصحاب اعم از مهاجر و انصار نتوانستند از اینکار، جلوگیری به عمل آورند؟

اگر ابوبکر در سقیفه حاضر نشده بود نمی‌شد بدون شک سعد ابن عباده خلیفه می‌شد (نه حضرت علی علیه السلام ) و با توجه به کینه و رقابت و دشمنی‌های طولانی میان اوس و خزرج آیا ریشه اسلام در همان مدینه کنده نمی‌شد؟ ما می‌دانیم بین بنی‌هاشم و بنی‌امیه نیز رقابتها و کینه‌های تاریخی ریشه داری وجود داشته و حتی اگر یک نفر از این دو قبیله نیز خلیفه می‌شد نتیجه یکی بود: فروپاشی اسلام. اینکه با ابوبکر مخالفتی نمی‌شود و به قول معروف بر سر انتخاب او مصالحه می‌شود این است که او از تیره بسیار کم اهمیت بنی تیم بوده. موید نظرات ما این است که پس از انتخاب عثمان، تمام طایفه بنی‌امیه مصادر امور را به دست گرفته و نهایتاً کار با شورش و قتل عثمان پایان می‌گیرد و پس از به خلافت رسیدن حضرت علی علیه السلام  بنی‌امیه از در مخالفت با آن حضرت بر می‌آیند، با توجه به این که پس از قتل عثمان: ۱- انتخاب حضرت علی علیه السلام  با هجوم و استقبال چشمگیر نمایندگان اکثر شهرها صورت گرفته ۲- حضرت علی علیه السلام  در سن سالخوردگی بودند ۳- ماجرای خونهایی که ایشان از بنی‌امیه در بدر و احد و… ریخته بودند تا حدودی فراموش شده و… با اینهمه بنی امیه ساز مخالف می‌زنند. مجسم کنید ایشان در سن جوانی (۳۳ سالگی) بدون اقبال عمومی به خلافت می‌رسید و ماجرای خونهایی که ریخته بود نیز هنوز در خاطره بنی امیه بود، آیا می‌توان تصور کرد آنها ساکت می‌نشستند‌؟ و آیا اصرار ابوسفیان بر بیعت با حضرت علی علیه السلام  دانستن همین نکات نبوده است. به خصوص با توجه به پاسخی که حضرت علی علیه السلام  به ابوسفیان می‌دهد‌: چقدر کینه تو نسبت به اسلام، طولانی شد‌!!! البته برادران عزیز من که ید طولانی در مغالطه کاری و تفسیر و تحریف و توجیه دارند مثلاً ممکن است بگویند که حضرت عمر با دادن حکومت شام به معاویه، باعث بروز مشکلات بعدی برای حضرت علی علیه السلام  شد ولی عین این ایراد را عثمان به حضرت علی علیه السلام  می‌گوید و حضرت پاسخ می‌دهند‌: «آیا تو نمی‌دانی که معاویه از یرفا غلام حضرت عمر، بیشتر از خود حضرت عمر می‌ترسید؟» به همین نحو بررسی کنید مشکلات عظیمی که پس از رحلت پیامبر  صلی الله علیه و سلم اتفاق افتاد و با وجود عدم همکاری برخی از انصار و بیشتر بنی‌هاشم، ابوبکر با قدرت کامل توانست این مشکلات را برطرف کند…

[۱]– شخصی از حضرت علی می‌پرسد چرا یکی از این اتفاقاتی که در زمان خلافت تو افتاد در زمان خلفای قبلی نمی‌افتاد حضرت پاسخ می‌دهند: برای اینکه آنها بر چون منی حکومت می‌کردند و من بر چون تویی!!!.

[۲]– ﴿وَتِلۡکَ ٱلۡأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیۡنَ ٱلنَّاسِ﴾ [آل‌عمران: ۱۴۰].

مقاله پیشنهادی

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران @ahlesonnat_com https://t.me/ahlesonnat_com https://t.me/joinchat/AAAAAEL1eveEIme7q2AtCw