تحریف تورات و انجیل و دلیل بر آن

این خلاصه‌ای از تحریف کلام خداوند و کتاب‌های او توسط اهل کتاب بود. اما در مورد تورات و انجیل دلایلی که گذشت و دلایلی دیگر نیز بر وجود داشتن تحریف در آن دو حکایت دارد.

از دلایل تحریف تورات این فرموده الله تعالی است: ﴿قُلۡ مَنۡ أَنزَلَ ٱلۡکِتَٰبَ ٱلَّذِی جَآءَ بِهِۦ مُوسَىٰ نُورٗا وَهُدٗى لِّلنَّاسِۖ تَجۡعَلُونَهُۥ قَرَاطِیسَ تُبۡدُونَهَا وَتُخۡفُونَ کَثِیرٗاۖ وَعُلِّمۡتُم مَّا لَمۡ تَعۡلَمُوٓاْ أَنتُمۡ وَلَآ ءَابَآؤُکُمۡۖ قُلِ ٱللَّهُۖ ثُمَّ ذَرۡهُمۡ فِی خَوۡضِهِمۡ یَلۡعَبُونَ ٩١﴾ [الأنعام: ۹۱]. «بگو چه کسی آن کتابی را که موسی آورده نازل کرده که برای مردم روشنایی و هدایت است آن را بصورت ورقه‌هایی در می‌آورید از آن آشکار و بسیاری را پنهان می‌کنید در صورتیکه چیزی که نه شما و نه پدرانتان نمی‌دانستید به شما آموخته شد. بگو: خدا. سپس بگذار تا در ژرفای خود به بازی مشغول شوند». در تفسیر این آیه آمده است: (أی تجعلون الکتاب الذی جاء به موسى فی قراطیس تضعونه فیها لیتم لکم ما تریدونه من التحریف والتبدیل وکتم صفه النبی صلى الله علیه وسلم المذکوره فیه) «یعنی کتابی که موسی آورده بود آن‌ها آن را در ورقه‌هایی قرار دادند تا بدین وسیله تبدیل را به اتمام برسانند و صفت پیامبر صلی الله علیه و سلم که در آن ذکر شده است، را پنهان داشتند».

و می‌فرماید: ﴿۞أَفَتَطۡمَعُونَ أَن یُؤۡمِنُواْ لَکُمۡ وَقَدۡ کَانَ فَرِیقٞ مِّنۡهُمۡ یَسۡمَعُونَ کَلَٰمَ ٱللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُۥ مِنۢ بَعۡدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ٧۵﴾ [البقره: ۷۵]. «آیا امید دارید که به شما ایمان بیاورند در حالیکه دسته از آن‌ها کلام خدا را می‌شنوند سپس بعد از اینکه آن را می‌فهمند تحریف می‌نمایند». سدی در تفسیر این آیه می‌گوید: (هی التوراه حرفوها) «آن تورات است که تحریف کردند»و ابن زید می‌گوید: (التوراه التی أنزلها علیهم یحرفونها یجعلون الحلال فیها حراما والحرام فیها حلالا والحق فیها باطلا والباطل فیها حقا) «توراتی که بر آن‌ها نازل شد را تحریف کردند و حلال آن را حرام و حرام آن را حلال و حق آن را باطل و باطل آن را حق قرار دادند».

و دلیل تحریف انجیل این سخن الله تعالی است: ﴿وَمِنَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّا نَصَٰرَىٰٓ أَخَذۡنَا مِیثَٰقَهُمۡ فَنَسُواْ حَظّٗا مِّمَّا ذُکِّرُواْ بِهِۦ فَأَغۡرَیۡنَا بَیۡنَهُمُ ٱلۡعَدَاوَهَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَهِۚ وَسَوۡفَ یُنَبِّئُهُمُ ٱللَّهُ بِمَا کَانُواْ یَصۡنَعُونَ ١۴ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ قَدۡ جَآءَکُمۡ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمۡ کَثِیرٗا﴾ [المائده: ۱۴-۱۵]. «و کسانی که گفتند ما نصاری هستیم پیمان گرفتیم و بخشی از آنچه به آن اندرز داده شده بود را فراموش کردند و ما تا روز قیامت میانشان دشمنی و کینه افکندیم و به زودی خدا آنان را از آنچه می‌کردند باخبر می‌سازد. ای اهل کتاب پیامبر ما به سوی شما آمده است که بسیاری از کتاب که پوشیده می‌داشتید برای شما بیان می‌کند و از بسیاری درمی گذرد». بعضی از امامان تفسیر در تفسیر آیه اخیر می‌گویند: (أی یبین ما بدلوه وحرفوه وأولوه وافتروا على اللهّ فیه ویسکت عن کثیر مما غیروه ولا فائده فی بیانه)[۱] «یعنی آنچه را که تبدیل، تحریف، تأویل کردند و آنچه را که در آن بر خداوند دروغ بستند، بیان می‌کند و از بسیاری که تغییر دادند و فائده ای در بیان کردن آن نیست سکوت می‌نماید».

این آیات بر وقوع تحریف و تبدیل در تورات و انجیل حکایت دارد. و برای همین است که علمای مسلمین اتفاق نظر دارند بر اینکه تورات و انجیل دچار تحریف و تغییر شده‌اند.

محفوظ ماندن قرآن از تحریف و حفظ نمودن آن توسط خداوند و دلیل بر آن

اما قرآن عظیم از آنچه بر کتاب‌های گذشته از تحریف و تبدیل روی داده، سالم مانده است و خداوند آن را حفظ نموده و از آن صیانت می‌نماید همانگونه که خود از آن خبر می‌دهد: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّکۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾ [الحجر: ۹]. «بی‌گمان ما قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به راستی ما نگهبان آن هستیم». طبری در تفسیر این آیه می‌گوید: «قال وإنا للقرآن لحافظون من أن یزاد فیه باطل ما لیس منه، أو ینقص منه ما هو منه من أحکامه وحدوده وفرائضه»[۲] «ما محافظ قرآن هستیم و نمی‌گذاریم در آن باطل وارد یا چیزی از احکام، حدود و فرائض کم شود». همانگونه که خداوند در آیات دیگری از تمام و کامل بودن احکامش در قرآن و تفصیل و تنزیه آن از هرچه باطل است خبر داده است. می‌فرماید: ﴿لَّا یَأۡتِیهِ ٱلۡبَٰطِلُ مِنۢ بَیۡنِ یَدَیۡهِ وَلَا مِنۡ خَلۡفِهِۦۖ تَنزِیلٞ مِّنۡ حَکِیمٍ حَمِیدٖ ۴٢﴾ [فصلت: ۴۲]. «باطل به هیچ صورتی در آن راه نمی‌یابد از طرف حکیم ستوده صفات نازل شده است» و می‌فرماید: ﴿الٓرۚ کِتَٰبٌ أُحۡکِمَتۡ ءَایَٰتُهُۥ ثُمَّ فُصِّلَتۡ مِن لَّدُنۡ حَکِیمٍ خَبِیرٍ ١﴾ [هود: ۱]. «الر. کتابی است که آیات آن استحکام یافته سپس از جانب حکیمی آگاه به روشنی بیان شده است» و می‌فرماید: ﴿لَا تُحَرِّکۡ بِهِۦ لِسَانَکَ لِتَعۡجَلَ بِهِۦٓ ١۶ إِنَّ عَلَیۡنَا جَمۡعَهُۥ وَقُرۡءَانَهُۥ ١٧﴾ [القیامه: ۱۶-۱۷]. «زبانت را زود به حرکت در نیاور تا در خواندن قرآن شتابزدگی به خرج دهی. جمع کردن و خواندن آن بر عهده ماست».

این آیات بر اینکه خداوند قرآن را بصورت لفظی و معنایی از ابتدای نزول آن تا زمانیکه خداوند آن را به سوی خود بالا می‌برد از هرگونه تغییر یا تبدیل به طور کامل حفظ نموده است، دلالت دارند. از این رو تعلیم آن را به پیامبرش صلی الله علیه و سلم سپرده سپس در سینه‌اش جمع نموده و برایش بیان کرده و آن را در سنت مطهرش تفسیر نموده است. سپس خداوند برای جلوگیری از تجاوز، به وسیله مردانی آن را در سینه‌هایشان و در اوراقی نسل به نسل و قرن به قرن حفظ نمودند. پس از هرگونه باطل سالم ماند؛ کوچک و بزرگ در زمان‌ها و شهرهای مختلف آن را می‌خوانند تازه و شاداب همانگونه که از جانب خداوند بر رسولش صلی الله علیه و سلم نازل شده است.

علما در این مقام و جایگاه به نکته ظریفی هشدار داده‌اند که مربوط به جواز تحریف بر تورات و عدم جواز آن بر قرآن است بر آنچه ابو عمرو دانی از ابی حسن منتاب روایت می‌کند که گفت: (کنت یوما عند القاضی أبی إسحاق إسماعیل بن إسحاق فقیل له: لم جاز التبدیل على أهل التوراه ولم یجز على أهل القرآن؟ فقال القاضی: قال الله عز وجل فی أهل التوراه ﴿بِمَا ٱسۡتُحۡفِظُواْ مِن کِتَٰبِ ٱللَّهِ﴾ [المائده: ۴۴] فوکل الحفظ إلیهم فجاز التبدیل علیهم. وقال فی القرآن ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّکۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾ [الحجر: ۹] فلم یجز التبدیل علیهم. قال: فمضیت إلى أبی عبد الله المحاملی فذکرت له الحکایه فقال: «ما سمعت کلاما أحسن من هذا» «روزی نزد قاضی ابو اسحاق اسماعیل بن اسحاق بودم. به او گفته شد: چرا اجازه تبدیل در حق اهل تورات داده شده اما به اهل قرآن داده نشده است؟ قاضی گفت: خداوند در مورد اهل تورات می‌فرماید: «به آنچه از کتاب خدا حافظ گردانده شده‌اند» پس حفظ آن به آن‌ها سپرده شد پس اجازه تبدیل در آن داده شده است. و در قرآن می‌فرماید: «بی‌گمان ما قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به راستی ما نگهبان آن هستیم» پس اجازه تبدیل در آن داده نشده است. گفت: پس به سوی ابو عبدالله محاملی رفتم و داستان را برایش تعریف نمودم. گفت: کلامی زیباتر از این نشنیدم».

 

 

[۱] تفسیر ابن کثیر ۳ / ۶۳٫

[۲] تفسیر ابن جریر ۱۴ / ۷٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …