اندیشمندان و فقها دیدگاههای مختلفی در زمینۀ حکم تتبّع رخص دارند؛ برخی آن را مطلقاً حرام و برخی مطلقاً جایز و برخی با شرایطی قائل به جواز میباشند. دیدگاههای آنها و استدلالات مربوطه و تجزیه و تحلیل آنها عبارت است از:
دیدگاه اوّل: برخی از فقهای شافعیه، برخی از فقهای حنابله و اکثر فقهای مالکیه و تعدادی از فقهای معاصر بر این باورند که تتبّع رخص حرام و نادرست است و مرتکب آن فاسق میباشد. ([۱]) از جمله شاطبی میگوید: «این عمل منجر به اسقاط تکلیف در هر مسئلۀ اختلافی میگردد؛ زیرا اگر قائل به تخییر برای مکلف باشیم به طوری که هر چیزی که خواست انجام دهد و هرکدام را نخواست، عمل نکند، عملاً تکلیفی نمیماند، به خلاف وقتی که به عمل به ترجیح معتقد باشد چون در آن هنگام تابع دلیلی خواهد بود و نمیتواند از هوای نفس خود پیروی کند یا اینکه تکلیف را ساقط کند.»([۲])
همچنین در جای دیگر میگوید: «چه بسا اتفاق میافتد که در مسئلهای فقط بر منع تعلق گرفته است، اینگونه افراد میگویند، در حالی که مسئله اختلافی است، چرا ممنوع باشد؟ بنابراین، همین که مسئله را اختلافی میبیند، برای خودش حجت میداند که مسئله را جائز بداند نه اینکه برای صحت جوازش پیرو دلیلی شده باشد و نه اینکه از کسی تقلید کرده باشد که در درجه وی از درجه صاحب فتوای منع بالاتر باشد و این خطای آشکاری در شریعت است؛ چرا که چیزی را که قابل اعتماد نیست، مورد اعتماد و چیزی را که حجت و دلیل نیست، حجت قرار داده است.»([۳])
محلی از فقهای شافعیه در شرح جمع الجوامع چنین ابراز میدارد: أصح آن است که تتبّع رخص ممنوع میباشد. تتبّع رخص در مذاهب؛ یعنی در هر مسئلهای از هر مذهبی حکمی را که از همه آسانتر است انتخاب کند. ابو اسحاق مروزی مخالف این رأی بوده و گفته است: جایز است. ظاهراً این نقل از او، اشتباه است. در روضه و اصل آن، از حناطی و دیگران نقل میشود، که ابواسحاق مروزی گفته است: کسی که از رخص مذاهب پیروی کند؛ فاسق میشود. ابو هریره میگوید: فاسق نمیشود، اگر منظور او از اینکه فاسق نمیشود، جواز تتبّع رخص باشد؛ این قول مبنی بر این است که التزام به مذهب معین واجب نیست. اما، امتناع تتبّع رخص، شامل شخص ملتزم و دیگران نیز میشود. این را میتوان از منع هردو دسته – ملتزم به مذهب معین و غیر ملتزم- از منجر شدن به تتبّع رخص، فهمید. ([۴])
([۱])نک: ابن نجار، شرح الکوکب المنیر، ۴/۵۷۸؛ غزالی، المستصفی، ۲/۴۷۶؛ زرکشی، بحرالعلوم، ۴/۵۷۷؛ نووی، روضه الطالبین، ۸/۹۴٫ البته این دیدگاه بیشتر از طرف کسانی طرفدار دارد که التزام به مذهب را واجب و خروج از آن را ناجایز و حرام دانستهاند هر چند برخی که خلاف این تفکر را نیز دارند به این دیدگاه تمایل پیدا کردهاند.