تبرک صحابه به چیزهایی که از پیامبر جدا می‌گردد

۱- تبرک به موی پیامبر .  
 تبرک صحابه به موی سر پیامبر به اثبات رسیده است. و حتی پیامبر تبرک صحابه به خود را تأیید می‌نمود و موی سر خود را به آنها می‌داد. در صحیح مسلم از انس روایت شده است که: «أن رسول الله أتی منی، فأتی الجمره فرماها، ثم أتی منزله بمنی ونحر، ثم قال للحلاق “خذ” وأشار إلی جانبه الأیمن، ثم الأیسر، ثم جعل یعطیه الناس»  وفی روایه: «فبدأ بالشق الأیمن، فوزعه الشعره والشعرتین بین الناس، ثم قال بالأیسر فصنع به مثل ذلک، ثم قال: «ههنا ابوطلحه» فدفعه إلی ابی طلحه» .
یعنی: «رسول الله به منی رفتند سپس برای رجم شیطان به جمره رفتند سپس به جایگاه خود در منی برگشت و در آنجا قربانی نمود و بعد به حلاق  فرمود: (موی سر مرا) بگیر و سپس به طرف راست و سپس طرف چپ خود اشاره نمود. بعد موهای خود را به مردم اعطا نمود» و در روایتی دیگر آمده است که: «ابتدا ازسمت راست شروع کرده و موهایش را یکی یکی و دوتا دوتا بین مردم توزیع نمودند بعد به گرفتن موهای سمت چپ امر کردند. و همانند سمت راست عمل نمودند. بعد فرمود: بیا بگیر ابوطلحه. سپس موی خود را گرفت و به ابوطلحه داد».  
امام نووی در شرح این حدیث می‌گوید: «از جمله فوائد این حدیث، تبرک به موی پیامبر و جایز بودن نگهداری آن برای تبرک است» .
همچنین حدیث دیگری از انس که گفت: «لقد رأیت رسول الله والحلاق یحلقه وأطاف به أصحابه، فما یریدون أن تقع شعره إلا فی ید رجل» یعنی: «رسول الله و سر تراش که موی سر وی را کوتاه می‌کرد دیدم، و اطراف ایشان به وسیله صحابه احاطه شده بود. و مویی از ایشان جدا نمی‌گشت مگر اینکه در دست یکی از آنها بود».  

۲- تبرک به آب دهان پیامبر
در صحیحین از اسماء دختر ابوبکر صدیق روایت شده است که: «أَنَّهَا حَمَلَتْ بِعَبْدِاللَّهِ بْنِ الزُّبَیْرِ، قَالَتْ: فَخَرَجْتُ وَأَنَا مُتِمٌّ، فَأَتَیْتُ الْمَدِینَهَ، فَنَزَلْتُ بِقُبَاءٍ، فَوَلَدْتُهُ بِقُبَاءٍ، ثُمَّ أَتَیْتُ بِهِ النَّبِیَّ ، فَوَضَعْتُهُ فِی حَجْرِهِ، ثُمَّ دَعَا بِتَمْرَهٍ، فَمَضَغَهَا، ثُمَّ تَفَلَ فِی فِیهِ، فَکَانَ أَوَّلَ شَیْءٍ دَخَلَ جَوْفَهُ رِیقُ رَسُولِ اللَّهِ ، ثُمَّ حَنَّکَهُ بِتَمْرَهٍ، ثُمَّ دَعَا لَهُ وَبَرَّکَ عَلَیْهِ، وَکَانَ أَوَّلَ مَوْلُودٍ وُلِدَ فِی الإِسْلام» . یعنی: «اسماء می‏گوید: باردار بودم و عبدالله بن زبیر را در شکم داشتم. دوران حاملگی‌ام به پایان رسیده بود که از مکه به مدینه، هجرت نمودم و در قباء، منزل گرفتم و در آنجا، وضع حمل نمودم. سپس فرزندم را نزد نبی اکرم بردم و در آغوش‌اش گذاشتم. رسول خدا خرمایی خواست، آنرا جوید و آب دهان مبارکش را در دهان او گذاشت. پس اولین چیزی که وارد شکم‌اش شد، آب دهان رسول خدا بود. آنگاه، او را با خرمایی دیگر، تخنیک نمود (خرما را جوید و به کام‌اش مالید). سپس، برایش دعا و طلب برکت نمود. و او اولین کودک مسلمانی بود (که پس از هجرت به مدینه) بدنیا آمد».  
و در حدیث صلح حدیبیه از عروه بن مسعود الثقفی ، درمورد اصحاب پیامبر روایت شده است که گفت: «فوالله ما تنختم رسول الله ، نخامه إلا وقع فی کف رجل منهم، فدلک بها وجه وجلده. . . » یعنی: «بخدا سوگند، هر بار که رسول خدا آب دهان می‌انداخت، یکی از یارانش، آنرا با کف دست می‌گرفت و به صورت و بدن خود می‌مالید…».

۳- تبرک به عرق پیامبر
در صحیح مسلم از انس بن مالک آمده است که گفت: پیامبر وارد خانه‌ی ام سلیم می‌شد سپس بر روی زیرانداز وی می‌خوابید. درحالی که ام سلیم  خانه نبود، انس گفت: روزی پیامبر آمدند و در جای ام سلیم خوابیدند، فردی نزد ام سلیم رفت و به او گفت: پیامبر در خانه شما و بر روی جایتان خوابیده ام سلیم آمد و دید که پیامبر عرق کرده‌‌اند، او عرق پیامبر  را بر تکه چرمی که بر روی جایش بود جمع کرد، سپس در صندوق را باز نمود و عرق را در پیاله‌ای ریخت، پیامبر بیدار شدند، و پرسیدند:چکار می‌کنی ام سلیم؟ جواب داد: ای رسول خدا، امید برکت آن عرق برای بچه‌هایمان را داریم، پیامبر فرمود: کار خوبی می‌کنی.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …