روزی دوازده تفسیر جمع آوری کردم؛ طبری، ابن کثیر، بغوی، زمخشری، قرطبی، فی ظلال، شنقیطی، رازی، فتح القدیر، الخازن، ابی مسعود و قاسمی. سپس تصمیم گرفتم از هر تفسیر روزی یک آیه مطاله کنم. لذا یک تفسیر را برمیداشتم و یک آیه را میخواندم و سپس تفسیر دیگر را برمیداشتم و بدین ترتیب، تفسیر یک آیه را از هر دوازده تفسیر مطالعه نمودم. سپس ازخودم پرسیدم: الآن چه در ذهنم مانده؟ دیدم چیزی در ذهنم نمانده است؛ جز کلماتی که بیشتر آنها را از قبل میدانستم. تنها چیزی که عایدم شد، این بودکه احساس خستگی میکردم؛ علت، این بودکه روش درست مطالعه، این نیست و ترتیب و نظمی در کارم نبود؛ بلکه کاری شتابزده و نسنجیده بود.
اگر میخواهی از مطالعه کتابها، استفاده ببری و خسته نشوی، پس با جمع آوری منابع و مراجع زیاد، خودت را خسته نکن. بلکه یک برنامه درست و هدفمند داشته باش که تو را از عجله و خستگی حفاظت میکند و مداومت و ادامه دادن به مطالعه را برایت تضمین مینماید؛ گرچه نتیجه آن کم باشد؛ کار کم اما همیشه و پیوسته، اصل بزرگی است. پیامبر ج از تمام کارها، کاری را دوست داشت که انجام دهندهاش بر آن پایبندی میکرد، گرچه کم بود.