عنْ عَائِشَهَ رَضِیَ الله عَنْهَا قَالَتْ: لَمَّا ثَقُلَ النَّبِیُّ (صلی الله و سلم) وَاشْتَدَّ بِهِ وَجَعُهُ، اسْتَأْذَنَ أَزْوَاجَهُ فِی أَنْ یُمَرَّضَ فِی بَیْتِی، فَأَذِنَّ لَهُ، فَخَرَجَ النَّبِیُّ (صلی الله و سلم) بَیْنَ رَجُلَیْنِ، تَخُطُّ رِجْلاهُ فِی الأَرْضِ، بَیْنَ عَبَّاسٍ وَرَجُلٍ آخَرَ. فَکَانَتْ عَائِشَهُ رَضِیَ اللَّه عَنْهَا تُحَدِّثُ: أَنَّ النَّبِیَّ (صلی الله و سلم) قَالَ بَعْدَمَا دَخَلَ بَیْتَهُ وَاشْتَدَّ وَجَعُهُ: «هَرِیقُوا عَلَیَّ مِنْ سَبْعِ قِرَبٍ لَمْ تُحْلَلْ أَوْکِیَتُهُنَّ لَعَلِّی أَعْهَدُ إِلَى النَّاسِ». وَأُجْلِسَ فِی مِخْضَبٍ لِحَفْصَهَ، زَوْجِ النَّبِیِّ (صلی الله و سلم)، ثُمَّ طَفِقْنَا نَصُبُّ عَلَیْهِ تِلْکَ حَتَّى طَفِقَ یُشِیرُ إِلَیْنَا: «أَنْ قَدْ فَعَلْتُنَّ». ثُمَّ خَرَجَ إِلَى النَّاسِ.
بخارى:۱۹۸
عایشه رضی الله عنها می گوید: وقتی رسول الله (صلی الله و سلم) (برای آخرین بار) بیمار شد و بیماریش شدت یافت، از تمام همسران خود، اجازه خواست تا ایام بیماری را در خانه من (عایشه رضی الله عنها) پرستاری شود. همه همسران، موافقت کردند. رسول الله (صلی الله و سلم) در حالی که دو نفر، شانههای او را گرفته بودند و پاهایش به زمین کشیده می شد، به خانه من تشریف آورد. آن دو نفر، عباس و یک نفر دیگر بود. عایشه رضی الله عنها میفرماید: هنگامی که آنحضرت (صلی الله و سلم) به خانه من تشریف آورد و بیماریش شدت یافت، فرمود: «هفت مشک پر از آب که از آنها آب برداشته نشده باشد، روی من بریزید تا بتوانم، مردم را وصیت کنم». ما ایشان را در طشت بزرگی که متعلق به حفصه بود، نشاندیم و شروع به ریختن آب بر آنحضرت(صلی الله و سلم) نمودیم تا اینکه اشاره فرمود که: «کافی است». سپس، رسول الله (صلی الله و سلم) از خانه ، بسوی مردم ، بیرون رفت.