تابستان گذشته، زمانی که برای معالجه در آلمان بسر می بردم، یکی از دانشجویان دختر که مسلمان و اهل آلمان بود و در رشته علوم اسلامی در دانشگاه فرانکفورت تحصیل می کرد، با من تماس گرفت و پیرامون پایان نامه اش از من کمک خواست.
او اظهار داشت که موضوع پایان نامه اش با اصرار رئیس دانشکده، بررسی زندگی ابوهریره تعیین شده است. رییس دانشکده از این دانشجو خواسته بود که جوانب مختلف این موضوع را مورد بررسی قرار دهد و پیرامون آنچه در مورد ابوهریره گفته شده، تحقیق نماید و اقوال فرقه های اسلامی غیر از اهل سنت را در این باره تجزیه و تحلیل نماید.
چند سال قبل کنفرانسی پیرامون تحیقات اسلامی در لاهور پاکستان برگزار شد. علمای مسلمان، از کشورهای مختلف از جمله سوریه و مصر در این کنفرانس حضور یافته بودند. همچنین تعدادى از مستشرقین نیز حضور داشتند.
نهایتاً علمای مسلمان حاضر در این کنفرانس، متوجه شدند که پیشنهاد برگزاری این کنفرانس از جانب مستشرقین و برخی از شاگردان آنها در هند و پاکستان بوده است.
یکی از مستشرقین متعصب به نام «اسمیت» که از همه جاهل تر و احتمالاً یهودی بود، در این کنفرانس حضور داشت. آنچه مستشرقین بر آن تأکید می نمودند، بحث پیرامون سنت و وحی بود که می کوشیدند تا این موضوع را با قواعد علمی مورد نظر خود تطبیق دهند.
بعضی از شاگردان آنها نهایتاً وحی را که یکی از مصادر تشریع اسلامی است، انکار کردند و اسلام را صرفاً مجموعه ای از افکار اصلاحی دانستند که توسط محمد صلى الله علیه و سلم دیکته شده است.
در سال گذشته جنجالی در پاکستان بوجود آمد. گروهی از روشنفکران اسلامی، خواستار لغو سنت به عنوان یکی از مصادر اسلامی شده بودند. بعداً روشن گردید که آنان شاگردان مستشرق مزبور یعنی «اسمیت» بوده اند.
زمانی که ایوب خان، قانون اساسی مورد نظرش را بر پاکستان تحمیل نمود، کمیسیونی جهت نظارت و تحقیق بر مصوبات پارلمان تشکیل داد. البته روشن بود که گنجاندن این ماده جهت جلب نظر توده مردم مسلمان پاکستان بود، اما تمام اعضای کمیسیون مورد نظر، شاگردان «اسمیت» بودند و هیچیک از علمای مسلمان پاکستان در آن عضویت نداشتند.
زمانی که یک فرد جاهل و مغرور، پیرامون سنت کتابی نوشت و در آن تمام گنجینه سنت را مورد تهاجم قرار داد و کینه و عداوت خویش نسبت به بزرگترین راوی سنت یعنی ابوهریره را ابراز نمود، گروههای استعماری و اجنبی، کتاب مزبور را چاپیدند و به دانشگاههای غربی ارسال نمودند.
هر انسان آگاه و منصفی که این رویدادها را دنبال نماید، تردیدی به خود راه نمی دهد که این حرکتها، یکی از حلقه های بهم پیوسته دسیسه ها بر ضد سنت نبوی و علیه بزرگترین راویان و محدثین مسلمان می باشد.