بیان زندگی مختصر حضرت فخر عالم و خاتم‌الانبیاء حضرت محمد صلی الله علیه وسلم (۸)

از بعثت (آغاز وحی تا رحلت) پایان وحی

«مکه» شهری است در حجاز که در اطراف آن کوه و تپه‌های متعددی قرار گرفته است، یکی از آن کوه‌ها که به نام «جبل‌النور» یا کوه نور معروف است و غاری به نام «حرا» در بالای آن کوه قرار گرفته است، ارتفاع سقف غار به اندازه‌ای است که انسان بتواند در آن بایستد بدون آن که سرش به سقف غار بخورد. طول غار هم به اندازه‌ای است که انسان می‌تواند در آن دراز بکشد و چون در ورودی غار رو به کعبه است انسان وقتی می‌نشیند می‌تواند خانه کعبه را ببیند. محمد ص پیش از بعثت اکثراً از کوه نور بالا می‌رفت و در درون این غار به تفکر و تأمل در اوضاع کاینات می‌نشست و همواره در جستجوی یک حقیقت بود، اما او آن حقیقت را در داستان‌های قوم یهود و کتاب‌های مسیحیان یا خرافات بت‌پرستان جستجو نمی‌کرد، بلکه می‌خواست برای درک حقیقت در خلوت این غار روح خویش را اوج دهد و باتفکر و دقت نظر در جهان و پدیده‌های آن پرده‌های ظلمت و تاریکی را کنار بزند و با اسرار و راز خلقت آشنا شود. می‌اندیشید که جهان هستی چگونه به وجود آمده؟ آیا یک تصادف، این زمین و آسمان‌ها و موجودات را به وجود آورده است؟ محمد ص جویای حقیقت بود و روان پاک او با این چیزها قانع نمی‌شد و به خوبی می‌دانست که جهان هستی نظام و قانون کاملی دارد و تصادف کور و بی‌شعور نظم و قانون نمی‌شناسد و نمی‌تواند آفریدگار جهان باشد و باید آفریننده‌ای مدبر و توانا با دست قدرت به همه چیز هستی بخشیده باشد. در اثنای این تفکرات و اندیشه‌ها بود که در سن چهل سالگی در روز دوشنبه هفدهم ماه رمضان برای اولین بار امین وحی حضرت جبرئیل از جانب پروردگار در غار حرا بر وی نازل شد و گفت: بخوان، پیامبر ص گفت: چه بخوانم؟ جبرئیل گفت: بخوان به نام پروردگارت که آفرید، آفرید انسان را از علق «خون بسته شده».

پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود من سواد ندارم چه بخوانم؟ در این هنگام جبرئیل او را در آغوش کشید و او را با شدت هر چه بیشتر فشار داد و سپس سؤالش را تکرار کرد، باز هم محمد صلی الله علیه وسلم گفت: چه بخوانم؟ به اتفاق اکثر مؤرخان این عمل در این سؤال و جواب یه بار تکرار شد و سپس با اراده حق تعالی چراغ معرفت در قلب محمد صلی الله علیه وسلم بر افروخته گردید و آیه‌هایی را که جبرئیل بر او القاء می‌کرد قرائت نمود و آن آیه‌ها در حافظه‌اش نقش بست، بدین گونه صفحه تازه‌تری در زندگی محمد صلی الله علیه وسلم باز شد و خداوند متعال مشیت و اراده‌اش بر این قرار گرفته بود که با ظهور اسلام و دعوت محمدی ج جهان آن روز را که در تاریکی جهل و نادانی و شرک و بت‌پرستی فرو رفته بود به سوی نور و روشنی توحید و یکتاپرستی و صراط مستقیم هدایت فرماید و تقدیر چنین بود که محمد ص آینه دین را در فاصله بیست و سه سال جلا دهد.

مقاله پیشنهادی

روش حج رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ رضی الله عنهما قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه …