محمد صلی الله علیه وسلم جوانی برازنده و خوش قیافه و میانه بالا بود، سری با موهای مرتب و سیاه، پیشانی باز، ابروانی به هم پیوسته، چشمانی درشت و سیاه داشت که مژههای بلندش به نیروی جاذبه آن میافزود بینیاش نازک و زیبا و دندانهایش کمی باز بود، محاسن انبوه و گردن بلند و سینه فراخ او هر بینندهای را مسحور میکرد. رنگش درخشان و دست و پایش متناسب و خوش منظر بود، قدمها را تند و محکم بر میداشت. در قیافه او آثار نجابت و تفکر و تأمل آشکارا دیده میشد. به سخن دیگران با دقت گوش میداد، کم میگفت و زیاد میشنید، به سخنان جدی تمایل داشت و از شوخی و مزاح تا جایی که از حد نزاکت تجاوز نکند علاقه نشان میداد. نیک محضر و نیک گفتار بود. هر کس با او معاشرت میکرد دوستش میشد و به او احترام میگذاشت مگر نه این است که خدای تعالی در آیه ۴ از سوره قلم درباره خلق و خو و صفات او میفرماید:
﴿وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٖ۴﴾ [القلم: ۴].
«به درستی تو دارای خلق و خوی عظیم هستی».
چون بازرگانان مکه شهرت امانت و صداقت محمد صلی الله علیه وسلم را شنیده بودند، میل داشتند که او را در کارهای تجارتی خود وارد خدمت کنند، یکی از این بازرگانان خدیجه ل دختر «خویلد» و ملقب به طاهره بود که در آن تاریخ چهل بهار از عمرش گذشته و قبلاً دو بار ازدواج کرده بود و محمد صلی الله علیه وسلم در این هنگام ۲۵ سال داشت. خدیجه پیشنهاد کرد تا محمد ص سرپرستی کاروان تجارتی او را که به شام میرفت به عهده بگیرد، محمد صلی الله علیه وسلم این پیشنهاد را پذیرفت و با کاروان تجارتی خدیجه به سوی شام حرکت نمود و در این مسافرت سود کلانی نصیب خدیجه گردید هنگامی که کاروان به مکه برگشت «میسره» غلام خدیجه که در این مسافرت همراه محمد صلی الله علیه وسلم بود از صداقت و امانت و کارهای او برای خدیجه تعریف کرد. بسیاری از بزرگان عرب قبلاً از خدیجه خواستگاری نموده بودند ولی او خواستگاری بزرگترین مردان قریش را رد کرده بود. اما او به همسری جوانی امین و درستکار که نگاهها و کلمات او تا اعماق روحش نفوذ کرده بود، متمایل گشت و با محمد ص ازدواج کرد و بدین وسیله صفحه جدیدی در زندگانی آنها باز شد خدیجه ثروت و دارایی خود را در اختیار محمد ص گذاشت و او هم آن ثروت و دارایی را در راه خدا به مصرف رسانید.
باری ثمره این ازدواج دو پسر به نامهای قاسم و عبدالله ملقب به طیب و طاهر و چهار دختر به نامهای زینب، رقیه، امکلثوم و فاطمه بود. قاسم و عبدالله در دوره کودکی وفات یافتند. اما دخترها بزرگ شدند و پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم آنان را به شوهرانی مناسب و همشأن آنها داد زینت را که از همه بزرگتر بود به شخصی به نام ابوالعاص خواهرزاده خدیجه داد، اما بعد از اسلام هنگامی که زینت میخواست از مکه به مدینه مهاجرت کند، کار به جدایی کشید.