ابن قیم میگوید: «همچنین هرکس انکار کند که مصیبتها و حوادث ناگوار که خدا مقدر نموده، از روی حکمتی سرشار و هدفی والا و پسندیده است که به سبب آن، خدا حمد و شکرگزاری میشود و نیز معتقد باشد که فقط از روی مشیتی صرف صادر شده و خالی از حکمت و هدف مورد نظر است و انکار کند که اسبابِ به ظاهر تلخ و ناگوار که منجر به آن مصیبتها و حوادث ناگوار شده، قطعاً از روی حکمتی خاص مقدر شده تا به آنچه که خدا دوست دارد منجر شود هر چند به ظاهر تلخ و ناگوار است و انسان از آن بدش میآید و خدا از روی باطل آنها را مقدر ننموده و بیبیهوده آنها را نخواسته و از روی باطل آنها را نیافریده است؛ ﴿ذَٰلِکَ ظَنُّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْۚ فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنَ ٱلنَّارِ﴾: «این، گمان کافران است (و انگاره اندیشهی بیمار ایشان) . وای بر کافران! به آتش دوزخ دچار میآیند».[۱]
عبارت: (ووعده الصادق) به خاطر این است که خدای متعال به پیامبرش صلی الله علیه و سلم وعده داده که رسالت و دینش را بر تمامی ادیان فکری و بر تمامی ایدئولوژیها و مکاتب پیروز میگرداند؛ همان طور که در جای دیگری میفرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِینِ ٱلۡحَقِّ لِیُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّینِ کُلِّهِۦ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡمُشۡرِکُونَ ٩﴾ [الصف: ۹]: «خدا است که پیغمبر خود را همراه با هدایت و رهنمود (آسمانی) و آئین راستین (اسلام) فرستاده است تا این آئین را بر همه آئینهای دیگر چیره گرداند، هرچند مشرکان دوست نداشته باشند». پس هرکس به خدا گمان داشته باشد که دین پیامبرش صلی الله علیه و سلم به کلی از بین خواهد رفت و باطل میشود و بر تمامی ادیان و مکاتب پیروز نمیشود، گمان بد نسبت به خدا داشته؛ چون او گمان کرده که خدا خلاف وعده میکند در حالی که الله تعالی هرگز خلاف وعده نمیکند.
راجع به گفتهی: (وأکثر الناس یظنون بالله ظن السوء فیما یختص بهم، وفیما یفعله بغیرهم) ابن قیم میگوید: «هرکس از رحمت خدا ناامید شود، گمان بد نسبت به خدا داشته و هرکس برای خدا جایز بداند که او دوستانش را با وجود احسان و اخلاصشان عذاب میدهد و آنان را با دشمنان یکسان میداند، نسبت به خدا گمان بد داشته است.
هرکس گمان کند که الله تعالی مخلوقاتش را بیهوده رها میکند و آنان را امر و نهی نمیکند و پیامبرانش را به سوی آنان نمیفرستد و کتاب هایش را به سویشان نازل نمیکند، نسبت به خدا گمان بد داشته است.
هر کس تصور کند که خدا، هرگز بندگانش را پس از مرگ در سرای آخرت برای پاداش و مجازات جمع نمیگرداند تا به نیکوکار، جزای نیکیاش و به بدکار، سزای بدیاش را بدهد و برای بندگانش، حقیقت آنچه که در آن اختلاف داشتند، تبیین کند و صدق و راستی خود و صدق و راستی پیامبرانش و دروغ دشمنان را برای همهی جهانیان آشکار گرداند، نسبت به خدا گمان بد داشته است.
هر کس گمان کند که الله تعالی عمل صالح او را که خالصانه برای رضای خدا و درست مطابق دستور و برنامهاش انجام داده، ضایع میگرداند و بیدلیل آن را باطل میکند، یا گمان کند که خدا، او را در برابر چیزی که او انجام نداده و اختیار و اراده و قدرتی نداشته و اصلاً به دست او نبوده مجازات میکند، نسبت به خدا گمان بد داشته است.
هر کس تصور کند که جایز است خدا دشمنان دروغگویش را به وسیلهی معجزاتی که با آن، پیامبران و فرستادگانش را یاری و نصرت داده، یاری و نصرت دهد و معتقد باشد که هر چیزی به دست خدا نیکوست حتی جایز است خدا کسی را که تمام عمرش را در راه طاعت و عبادت خدا سپری کرده، مانند حضرت محمد صلی الله علیه و سلم عذاب دهد و او را در جهنم یا پستترین درکات، جاودان گرداند و کسی را که عمرش را در عداوت و دشمنی با خدا و پیامبران و دین خدا سپری کرده، مانند ابوجهل، پاداش دهد و او را به بالاترین جای بهشت بلند میگرداند و تفاوت این دو حالت را نمیداند و اینکه رخ ندادن یکی و رخ دادن دیگری مگر با خبری صادق شناخته نمیشود و اگر نه عقل نمیتوان دربارهی زشتی یکی از آنها و نیکو بودن دیگری قضاوت کند؛ قطعاً به خدا گمان بد داشته است.
هرکس گمان کند که خدا از خودش و اسماء و صفات و افعالش خبر داده که ظاهر آن، باطل و تشبیه و همانندی با مخلوقات است و حق را رها کرده و از آن خبر نداده و فقط با اشارات بعیدی، به آن اشاره کرده و همیشه با تشبیه و تمثیل و باطل تصریح کرده و از آفریده هایش خواسته که ذهن و فکر خود را برای تحریف کلام خدا، به کار ببرند و آن را به ناحق تأویل کنند و معرفت اسماء و صفات اش را به عقلشان ارجاع داده نه به کتابش، با وجودی که میتوانست، صراحتاً حق و حقیقت را برایشان بیان کند و آنان را از الفاظی که ایشان را دچار باطل میکند، نجات دهد؛ به خدا گمان بد داشته است.
هرکس تصور کند که در فرمانروایی و ملک خدا چیزی است که نمیخواهد و نمیتواند آن را به وجود آورد، به خدا گمان بد داشته است.
هر کس گمان کند که خدا نمیشنود و نمیبیند و نسبت به موجودات علم ندارد، به خدا گمان بد داشته است.
هر کس تصور کند که الله تعالی شنوایی و بینایی و علم و اراده و کلام ندارد و با هیچ یک از مخلوقاتش سخن نگفته و هرگز سخن نمیگوید، به خدا گمان بد داشته است.
هر کس گمان کند که خدا در بالای آسمانها روی عرشش نیست و اینکه نسبت ذات خدا به عرش، همچون نسبت ذاتش به پستترین درکات است و خدا همان طور که بالاتر است، پایینتر هم است و کسی که میگوید: «سبحان ربی الأسفل»: «پاک و منزه است پروردگار پایینتر من»، همچون کسی است که میگوید: «سبحان ربی الأعلی»: «پاک و منزه است پروردگار برتر من»، قبیحترین و زشتترین گمان نسبت به خدا داشته است.
هر کس تصور کند که خدا کفر، فسوق، گناه، فساد و تباهی را دوست دارد همان طور که ایمان، نیکی، طاعت، فرمانبرداری و صلاح را دوست دارد، گمان بدی نسبت به الله کرده است.
هر کس گمان کند که خدا دوست ندارد و راضی نمیشود و خشمگین نمیشود و با دوستانش رابطهی دوستی و با دشمنانش رابطهی دشمنی برقرار نمیکند و به هیچ یک از آفریده هایش نزدیک نمیشود و کسی هم به او نزدیک نمیشود و شیاطین همچون فرشتگان مقرب به خدا نزدیکاند، گمان بدی نسبت به خدا داشته است.
هر کس تصور کند که خدا دو چیز متضاد را با یک چشم نگاه میکند یا میان دو چیز متساوی از هر جهت، فرق مینهد یا تمام طاعات و خوبی های یک عمر طولانی که خالصانه و مطابق شریعت برای خدا انجام گرفته با یک گناه کبیره که بعد از آن مرتکب شده، باطل میگرداند و به خاطر همان گناه کبیره، او را در جهنم جاودان میسازد همان طور که کسی را که یک لحظه هم به خدا ایمان نیاورده و تمام عمرش را در نافرمانی، جنایت، خیانت و دشمنی با پیامبران و دینش سپری کرده، در جهنم جاودان میسازد؛ گمان بدی به خدا کرده است.
خلاصه، هرکس خلاف آنچه که خدا، خودش را با آن موصوف کرده یا پیامبرانش، او را با آن صفات موصوف کرده، یا حقایق و معانی حقیقی صفاتش را تعطیل و بیمعنا و بیمفهوم گرداند، گمان بدی نسبت به الله داشته است.
هر کس گمان کند که خدا فرزند یا شریک و همتایی دارد یا کسی بدون اجازهی او، پیش خدا شفاعت میکند، یا تصور کند که میان خدا و مخلوقاتش، واسطههایی وجود دارند که نیازها و خواستههای انسانها را پیش خدا میبرند، یا اینکه الله تعالی اولیاء و دوستانی را برای بندگانش منصوب کرده تا بندگان به وسیلهی آنان، به خدا تقرب جویند و خدا آنان را به عنوان واسطههایی میان خود و میان بندگانش قرار داده، تا آنان را به فریاد بخوانند و از آنان بترسند و به آنان امیدوار باشند، قبیحترین، زشتترین و بدترین گمان نسبت به خدا داشته است.
هر کس تصور کند که انسان با معصیت، نافرمانی و مخالفت با اوامر و دین خدا، به آنچه که پیش خداست دست مییابد همان طور که با طاعت و فرمانبرداری و تقرب جستن به او، به آن میرسد؛ گمان بدی به خدا کرده است.
(برگرفته از کتاب تیسیر العزیز شرح کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– زادالمعاد، ۳/۲۲۹٫