بعضی از مردم، معبودانی غیر از الله بر می گزینند که آنها را همانند الله دوست می دارند(۵)

بسیاری از مدعیان محبت خدا دچار نوعی افراط در ادعای محبت شده‌اند که آنان را به سوی سبک سری و ادعاهایی که با عبودیت منافات دارد، کشانده است. بعضی از آنان ادعا می‌کنند که از حدود پیامبران فراتر رفته‌اند و از خدا چیزی را می‌خواهند که به هیچ وجه برای الله درست نیست. علت این امر ضعف محقق ساختن محبت که همان عبودیت محض و بندگی خداست، می‌باشد. بلکه ضعف عقلی است که بنده به وسیله‌ی آن حقیقت محبت را درک می‌کند. کسانی که چنین ادعاهایی را دارند، شبیه یهودیان و نصاری هستند که می‌گفتند: ما پسران و دوستداران خداییم.

شرط محبت، موافقت با محبوب است. یعنی باید هر چیزی را که او دوست دارد، تو هم دوست بداری و از هر چیزی بدش می‌آید، تو هم از آن بدت آید – کسانی که ادعای فوق را دارند همچون کسی هستند که ادعا می‌کند چون خدا دوستش دارد دیگر گناهان ضرری به حال او ندارد، از این رو بر انجام گناهان اصرار می‌نماید. یا مانند کسی است که ادعا می‌کند او به درجه‌ای از محبت خدا می‌رسد که تکالیف از او ساقط می‌شود. یا مانند برخی دیگر که می‌گویند: هر یک از مریدان من که کسی را در دوزخ رها کند، از او بری هستیم. دیگری می‌گوید: هر مریدی که بگذارد مؤمنی وارد جهنم شود، از او بری‌ام. و ادعاهایی از این قبیل. با وجود اینکه بسیاری از این ادعاها و مانند آن فقط از شخص کافر صادر می‌شود و شخص عاقل به خود می‌آید و هوشیار می‌شود.

محبان حقیقیِ پیامبران، فرستادگان، صحابه و تابعین اصلاً این‌گونه نبودند. پس تو هم از این گونه ادعاها حذر کن؛ چون بسیاری از جاهلان اهل تصوف دچار این ادعاها شده‌اند. این ادعاها گاهی به برخی از مشایخ مشهور نسبت داده می‌شود که یا به آنان دروغ بسته شده و یا خطا کرده‌اند، چون عصمت از غیر پیامبر صلی الله علیه و سلم برداشته شده است.[۱]

 مؤلف می‌گوید: (عن أنس: أن رسول الله قال: «لایؤمن أحدکم حتی أکون أحب إلیه من ولده ووالده والناس أجمعین». أخرجاه)[۲].

 از انس روایت است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: «هیچ یک از شما ایمان ندارد مگر اینکه من در نظر او از فرزند و پدرش و از همه‌ی مردم محبوب‌تر باشم». [روایت بخاری و مسلم].

عبارت: (لا یؤمن أحدکم) یعنی برای ایمانی که به سبب آن مسؤولیتش را ادا کرده و مستحق داخل شدن به بهشت بدون عذاب شود، حاصل نمی‌شود مگر اینکه پیامبر صلی الله علیه و سلم در نظر او از خانواده‌اش، از فرزند، پدرش و تمامی مردم محبوب‌تر باشد. بلکه چنین ایمانی برایش حاصل نمی‌شود مگر اینکه پیامبر صلی الله علیه و سلم نزد شخص از خودش هم محبوب‌تر باشد؛ همان طور که در حدیث عمر بن خطاب رضی الله عنه آمده که به پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: «لأنت یا رسول الله! أحب إلیّ من کل شی إلا نفسی»: «قطعاً تو ای رسول خدا، نزد من از همه چیز جز خودم محبوب‌تری». پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «والذی نفسی بیده حتی أکون أحب إلیک من نفسک»: «سوگند به کسی که جانم در دستش اوست، مگر اینکه من در نظرت از خودت هم محبوب تر باشم». عمر به او گفت: «فإنک الآن – والله – أحب إلیّ من نفسی»: «همانا تو اکنون – به خدا قسم – نزد من از خودم محبوب‌تری». پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «الآن (یا عمر): «اکنون ای عمر (ایمانِ کامل داری و اهل نجاتی)». [روایت بخاری][۳].

پس هرکس چنین نباشد، اگر کافر نباشد از اصحاب گناهان کبیره است؛ چون در زبان شرع نفی اسم ایمان از چنین کسی سابقه نداشته مگر اینکه برخی از واجبات دینی را ترک کند. اما اگر انجام دادن عبادتی مستحب باشد، با منتفی شدن فعل مستحب ایمان نفی نمی‌شود. چون اگر چنین بود، قطعاً اسم ایمان، نماز، زکات، حج، محبت خدا و پیامبر صلی الله علیه و سلم از جمهور مؤمنان نفی می‌شد؛ زیرا هیچ عملی نیست مگر اینکه عمل دیگری از آن برتر است و هیچ کس کردار نیک را مثل پیامبر صلی الله علیه و سلم بلکه مثل ابوبکر و عمر نیز انجام نمی‌دهد. پس اگر هر کس به این خاطر که فعل مستحب را به صورت کامل انجام نداده نفی ایمان از او جایز باشد قطعاً جایز است که ایمان از جمهور مسلمانان از اول تا آخر نفی شود و هیچ عاقلی این را نمی‌گوید.

بر این اساس هر کس بگوید: ایمانی که در حدیث مذکور نفی شده، ایمان کامل است، در این صورت اگر منظورش نفی کامل واجبی باشد که ترک کننده‌ی آن، مذمت و نکوهش می‌شود و مستحق عقوبت و مجازات است، وی راست می‌گوید و اگر منظورش نفی کامل مستحب باشد، باید گفت که این مطلب هرگز در کلام خدا و پیامبر صلی الله علیه و سلم واقع نشده است. شیخ الإسلام ابن تیمیه این را گفته است[۴].

(برگرفته ارکتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– نگا: الفتاوی الکبری، ۲/۳۹۴-۳۹۵٫

[۲]– بخاری در صحیحش شماره‌ی: ۱۴ و مسلم در صحیحش به شماره‌ی ۴۴ آن را روایت کرده‌اند.

[۳]– بخاری در صحیحش، به شماره ی۶۲۵۷ از طریق حدیث عبدالله بن هشام رضی الله عنه روایتش کرده است.

[۴]– الکلام علی حقیقه الإسلام والإیمان (ص/۶۶). و نگا: مجموع الفتاوی۷/۱۵٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …