ابن ماجه از ابن عمر روایت کرده که گوید: «خود را در زمان رسول الله صلی الله علیه و سلم دیدهایم که هیچ یک از ما تصور نمیکرد که وی نسبت به برادر مسلمانش به دینار و درهمش مستحقتر است»[۱]. رساتر از آن، این فرمودهی الله تعالی است که میفرماید: ﴿وَیُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ کَانَ بِهِمۡ خَصَاصَهٞ﴾ [الحشر: ۹]. «و ایشان را بر خود ترجیح میدهند، هرچند که خود سخت نیازمند باشند». این حال و وضعیت مسلمانان در آن زمان خوش و مبارک بود. اینان به خاطر جلال و شکوه خدا همدیگر را دوست میداشتند؛ همان طور که در حدیث قدسی الله تعالی میفرماید: «أین الـمتحابون لجلالی؟ الیوم أظلهم فی ظلی»[۲]: «کجایند کسانی که به خاطر جلال و شکوه من، همدیگر را دوست میداشتند؟ امروز آنان را زیر سایهی خودم قرار میدهم». این محبت، محبت سودمند و مفید است نه محبت به خاطر دنیا و تعلقات دنیوی و همین محبت است که همدردی و ترجیح دادن دیگران بر خودشان را برای آنان به وجود آورده است: ﴿ذَٰلِکَ فَضۡلُ ٱللَّهِ یُؤۡتِیهِ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِیمِ﴾ [الحدید: ۲۱]. «این عطاء خدا است و به هر کس که بخواهد آن را میدهد و خدا دارای عطاء بزرگ و فراوان است».
مؤلف میگوید: (وقال ابن عباس فی قوله تعالی: ﴿وَتَقَطَّعَتۡ بِهِمُ ٱلۡأَسۡبَابُ﴾ [البقره: ۱۶۶]. قال: الموده
(ابن عباس دربارهی آیهی: ﴿وَتَقَطَّعَتۡ بِهِمُ ٱلۡأَسۡبَابُ﴾ (قال: الموده) میگوید که منظور از «اسباب» مودت و دوستی است) .
این روایت را عبد بن حُمید، ابن جریر، ابن منذر، ابن ابی حاتم و حاکم روایتش کردهاند و حاکم آن را صحیح دانسته است[۳].
عبارت: (قال: الموده) یعنی دوستی و محبتی که در دنیا میانشان بوده از بین میرود و در سخت ترین شرایطی که نیاز شدیدی به آن دارند، به دادشان نمیرسد و از همدیگر برائت و بیزاری میجویند؛ همان طور که خدای متعال دربارهی ابراهیم خلیل علیه السلام میفرماید که او به قومش گفت: ﴿إِنَّمَا ٱتَّخَذۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ أَوۡثَٰنٗا مَّوَدَّهَ بَیۡنِکُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰهِ ٱلدُّنۡیَاۖ ثُمَّ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَهِ یَکۡفُرُ بَعۡضُکُم بِبَعۡضٖ وَیَلۡعَنُ بَعۡضُکُم بَعۡضٗا وَمَأۡوَىٰکُمُ ٱلنَّارُ وَمَا لَکُم مِّن نَّٰصِرِینَ﴾ [العنکبوت: ۲۵]. «شما غیر از خدا، بتهائی را برای خویشتن برگزیدهاید تنها به خاطر محبّت (بزهکارانهای) که در زندگی دنیا میان خودتان (نسبت به آباء و اجداد و قوم و قبیلهی خویش) دارید، سپس در روز قیامت (دشمن یکدیگر میگردید و این رشته محبّت بزهکارانه از هم گسیخته میشود، و) برخی از شما از برخی دیگر بیزاری میجوید و بعضی از شما بعضی دیگر را نفرین میکند، و بالاخره جایگاهتان آتش دوزخ خواهد بود و هیچ یار و یاوری نخواهید داشت (تا شما را از عذاب خدا برهاند)». این آیه – هر چند دربارهی مشرکان و بت پرستان که خدایان و بت هایشان را همچون الله دوست میداشتند، نازل شده ولی عام است و موارد دیگر را در بر میگیرد چون عموم لفظ اعتبار دارد و ملاک قرار میگیرد؛ نه سبب خاصی که نص دربارهاش نازل شده است.
به همین دلیل قتاده درباهی آیهی: ﴿وَتَقَطَّعَتۡ بِهِمُ ٱلۡأَسۡبَابُ﴾ میگوید: «منظور اسباب پشیمانی در روز قیامت است. اسباب، روابطی است که به وسیلهی آن با همدیگر رابطه برقرار میکردند و به وسیلهی آن همدیگر را دوست میداشتند. این اسباب در روز قیامت، به دشمنی تبدیل میگردد و آنان همدیگر را نفرین میکنند»[۴]. عبد بن حُمَید و ابن جریر آن را روایت کردهاند. این حال و وضعیت کسی است که دوستیاش به خاطر غیر خدا بوده است؛ پس از این کار حذر کن.
(برگرفته ارکتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– امام احمد در «المسند» ۲/۸۴، ابن أبی شیبه در «المصنف» ۵/۳۴۱، بخاری در «الأدب المفرد» شمارهی ۱۱۱، طبرانی در «المعجم الکبیر» ۱۲/۴۳۳ و ۴۳۲، ابویعلی در مسندش ۱۰/۲۹ و دیگران از چندین طریق از عبدالله بن عمرل روایتش کردهاند. این حدیث صحیح است اما در سنن ابن ماجه آن را نیافتم.
[۲]– تتمهاش این است: «یوم لاظل إلا ظِلی»: در روزی که سایهای جز سایهی من وجود ندارد. مسلم در صحیحش به شمارهی: ۲۵۶۶ از طریق حدیث ابوهریره رضی الله عنهروایتش کرده است.
[۳]– ابن جریر در تفسیرش ۲/۷۱، ابن ابی حاتم ۱/۲۷۸ و حاکم در «المستدرک علی الصحیحین» ۲/۲۹۹ و دیگران روایتش کردهاند. اسناد این روایت صحیح است.
[۴]– ابن جریر در تفسیرش ۲/۷۱ روایتش کرده و اسنادش صحیح است.