بعضی از اصطلاحات (۱)
«الثّنِی» [به کسر نون]: کاری که دو مرتبه انجام شود. پیامبر ج میفرماید: «لاثنیّ فی الصدقه» در سال، دو بار زکات گرفته نمیشود.
«أیش»: مختصر «أیّ شیءٍ» است که عربها در محاورات و مکالمات خود، به جای «أیّ شیءٍ» ـ أیش ـ میگویند.
«کتاب»: نوشته شدهای که مختص به موضوعی خاص از علم و دانش، و مشتمل بر ابواب، فصول و مسائل باشد.
«باب»: مجموعهای که مختص به موضوعی خاص از علم، و مشتمل بر فصول و مسائل میباشد.
«فصل»: مجموعهای که مختص به موضوعی خاص از علم و مشتمل بر مسائل باشد.
«مبحث»: (اسم مکان) ، به معنای «مکان تفحص و کنکاش».
این اصطلاح در اصل به معنای: تفتیش حسّی از باطن و اندرون چیزی میباشد، سپس در عرف به معنای: تبیین و توضیح چیزی استعمال کردند.
گفته میشود «مبحث کذا» یعنی مکان بیان و کشف مسئله، و کنایه از مسائلی است که در جایی مخصوص، از آنها بحث میشود.
«مقدّمه» [به فتح دال – اسم مفعول – و کسر آن – اسم فاعل -]:
اگر هدف از آوردن مقدمه، این باشد که ما را به مقصود و هدف ما رهنمون کند، «دال» آن را کسره میدهیم (و به صورت اسم فاعل «مقدِّمه» میخوانیم)
و اگر هدف از آوردن مقدمه، این باشد که به ذریعهی آن مقصود و مطلوب خویش را بیان کنیم، «دال» آن را فتحه میدهیم (و به صورت اسم مفعول «مقدَّمه» میخوانیم)
نویسندهی کتاب «الصحاح»، و دیگر نویسندگان کتب لغت، میگویند: «مقدِّمه الجیش» [به کسر دال]، عبارت از «طلایه داران و پیشقراولان لشکر» است و به این جهت به صورت اسم فاعل (مقدِّمه) استعمال شده چرا که طلایهداران لشکر، با جلو رفتنشان، لشکریان را به جنگ و پیکار، تحریک و تشویق میکنند (و جنبهی فاعلی دارند).
و در «لسان العرب» آمده که: «مقدمه الجیش» را با فتح دال نیز میتوان استعمال کرد. شیخ بطلیوسی میگوید: اگر دال «مقدمه الجیش» را فتحه دهی، دچار اشتباه در اعراب کلمه، نخواهی شد.
«التحقیق» یعنی: «اثبات المسائل بالادلّه»: عبارت است از اثبات مسائل با دلائل و براهین.
«التدقیق»: یعنی «اثبات تلک الادلّه بأدله أخری»: عبارت است از اثبات دلائل (تحقیق) با دلائل و براهینی دیگر.
«الدقیقه» یعنی «مایستخرج من خفایا العلم بدقه الفهم»: استخراج و استنباط ناشناختهها و پوشیدگیهای علوم و معارف، به ذریعهی دقت فهم و فراست و ذکاوت
«القید»: عبارت از چیزی است که برای معین و مشخص کردن مقصود و مفهومِ مراد، آورده شود (خواه قید زمانی باشد مانند: دیر، زود، ناگهان، پیوسته و… یا قید مکانی باشد مانند: بالا، پایین و… و یا قید مقدار باشد مانند: بسیار، اندک و… و یا قید نفی باشد مانند: نه، هرگز، و… و یا قید تأکید باشد مانند: بیگفتگو، ناچار و… و یا قید ترتیب باشد مانند: دسته دسته، پیاپی و… و یا قید شک و ظن مانند: گویی، شاید و… و یا قید تشبیه باشد مانند: همانا، چنان و…)