بررسی مجدّد تحلیلی غزوات۴

مال غنیمت

همچنانکه قبلاً ذکر کردیم، اساس جنگ‌ها در میان قبایل اعراب بر اثر نیاز به تأمین معاش آغاز می‌شد. از این جهت، نزد اعراب هیچ چیزی محبوب‌تر از مال غنیمت وجود نداشت. پاکیزه‌ترین و مطلوب‌ترین چیز از اسباب معاش همین را می‌دانستند؛ این تصور آنقدر در دل‌ها و رگ و پی آن‌ها سرایت کرده بود که بعد از اسلام تا مدتی در میان آنان باقی بود و همچنانکه شارع اسلام، سایر ممنوعات شرعی را تدریجاً حرام و ممنوع ساخت، در مورد غنیمت و غارتگری نیز از روش تدریجی استفاده کرد.

هنگامی که شارع اسلام خواست حرمت شراب را اعلام دارد، نخست این آیه نازل شد:

﴿۞یَسۡ‍َٔلُونَکَ عَنِ ٱلۡخَمۡرِ وَٱلۡمَیۡسِرِۖ قُلۡ فِیهِمَآ إِثۡمٞ کَبِیرٞ﴾ [البقره: ۲۱۹].

«از تو درباره شراب و قمار سؤال می‌کنند، بگو در آن دو گناه بزرگی است».

آنگاه حضرت عمر اظهار داشت:

«اللَّهُمَّ بَیِّنْ لَنَا فِی الْخَمْرِ بَیَانًا شَافِیًا».

«پروردگارا! حکم صریح و قطعی شراب را به ما اعلام کن».

سپس این آیه نازل گردید:

﴿لَا تَقۡرَبُواْ ٱلصَّلَوٰهَ وَأَنتُمۡ سُکَٰرَىٰ﴾ [النساء: ۴۳].

«هنگامی که نشه هستید نماز نخوانید».

چنانکه وقت نماز فرا رسید و به دستور آن حضرت  صلی الله علیه و سلم شخصی اعلام کرد: هرکس بر اثر نوشیدن شراب نشه است در نماز شرکت نکند([۱])، در نهایت این آیه نازل شد:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡخَمۡرُ وَٱلۡمَیۡسِرُ وَٱلۡأَنصَابُ وَٱلۡأَزۡلَٰمُ رِجۡسٞ مِّنۡ عَمَلِ ٱلشَّیۡطَٰنِ فَٱجۡتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ٩٠ إِنَّمَا یُرِیدُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَن یُوقِعَ بَیۡنَکُمُ ٱلۡعَدَٰوَهَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ فِی ٱلۡخَمۡرِ وَٱلۡمَیۡسِرِ وَیَصُدَّکُمۡ عَن ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَعَنِ ٱلصَّلَوٰهِۖ فَهَلۡ أَنتُم مُّنتَهُونَ ٩١﴾ [المائده: ۹۰-۹۱].

با وجود این، پیامبر اکرم  صلی الله علیه و سلم در مورد حرمت شراب آنقدر تأکید و تصریح کردند که به دستور ایشان ظرف‌هایی که در آن‌ها شراب بود و یا در آن‌ها شراب می‌نوشیدند نیز شکسته شدند. مردم پیشنهاد نمودند که شراب‌ها را سرکه درست کنند، ولی آن حضرت منع فرمودند. با توجه به این موارد، در زمان حضرت عمر  رضی الله عنه افرادی شراب می‌نوشیدند و چون از آن‌ها در این باره توضیح خواسته شد، آن‌ها با حسن نیت اظهار داشتند که شراب برای افراد نیک و صالح حرام نشده است. در خود قرآن کریم بعد از بیان حرمت شراب چنین تصریح شده است:

﴿لَیۡسَ عَلَى ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ جُنَاحٞ فِیمَا طَعِمُوٓاْ﴾ [المائده: ۹۳].

در این موقع بسیاری از صحابه در محضر عمر فاروق حضور داشتند، آن حضرت رو به عبدالله بن عباس کرد و پرسید: هدف از این آیه چیست؟ وی گفت: منظور از این آیه، مسلمانانی هستند که قبل از بیان حرمت شراب، شراب نوشیده‌اند و مرده‌اند. حضرت عمر این مطلب را تأیید کرد و حد شرعی را بر آنان اجرا نمود، چنانکه این واقعه به طور مفصل در تاریخ طبری مذکور است.

منظور این است که وقتی مردم از مدت‌ها بر یک امر عادت می‌کنند و آن امر در زندگی آنان رسوخ پیدا می‌کند، آثار و نتایج مخفی آن تا مدت‌ها باقی می‌ماند. غنیمت و غارتگری هم اینچنین بوده است. در جنگ بدر، پیش از این که مردم مال غنیمت را یکجا گرد آورند، هریک به طور جداگانه مشغول جمع‌آوری آن شد که پس از آن این آیه نازل گردید:

﴿لَّوۡلَا کِتَٰبٞ مِّنَ ٱللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمۡ فِیمَآ أَخَذۡتُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ ۶٨﴾ [الأنفال: ۶۸].

چنانکه در صحیح ترمذی در تفسیر سورۀ انفال این واقعه صریحاً مذکور است.

پیامبر اکرم  صلی الله علیه و سلم اعلان فرموده بودند که هرکس کافری را به قتل رساند، مال و کالای او متعلق به قاتل خواهد بود. بنابراین، هریک ادعای مالی را کرد؛ آن‌هایی که جنگ نکرده بودند، بلکه محافظ عَلَم و پرچم بودند، نیز مدعی بودند که در آن مال‌ها سهیم‌اند، چنانکه این آیه نازل گردید:([۲])

﴿یَسۡ‍َٔلُونَکَ عَنِ ٱلۡأَنفَالِۖ قُلِ ٱلۡأَنفَالُ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِۖ﴾ [الأنفال: ۱].

منظور آیه این است که خود مجاهدین نمی‌توانند مدعی مال غنیمت شوند، تقسیم آن در اختیار رسول اکرم  صلی الله علیه و سلم است، هر طوری که بخواهند تقسیم می‌کنند. از آن پس، این رسم که هرکس خودسرانه هرچه بخواهد برای خود به غنیمت بگیرد، از میان رفت. ولی علاوه بر میدان جنگ، رسم چپاول و غارتگری تا مدت‌ها میان اعراب وجود داشت.

در سنن ابی‌داود، از یک انصاری روایت است که با رسول اکرم  صلی الله علیه و سلم در یک سفر همراه بودیم، سخت دچار گرسنگی شدیم اتفاقاً گوسفندانی دیدیم، آن‌ها را غارت کردیم و ذبح کرده دیگ‌ها را بر آتش گذاشتیم. آن حضرت  صلی الله علیه و سلم از این  عمل آگاه شدند، تشریف آوردند و با کمانی که در دست داشتند، تمام دیگ‌ها را واژگون کردند و فرمودند: «مالی که از طریق غارت و چپاول به دست آمده مانند حیوان مرده حرام است».

جنگ خیبر در سال هفتم هجری روی داده است، در آن موقع عده‌ای از مسلمانان پس از این که به یهود امان داده شده بود، دام‌ها و میوه‌های آن‌ها را غارت کردند، آن حضرت صلی الله علیه و سلم بسیار خشمگین شدند و تمام اصحاب را به حضور طلبیده فرمودند:

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ لَمْ یُحِلَّ لَکُمْ أَنْ تَدْخُلُوا بُیُوتَ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلَّا بِإِذْنٍ، وَلَا ضَرْبَ نِسَائِهِمْ، وَلَا أَکْلَ ثِمَارِهِمْ، إِذَا أَعْطَوْکُمُ الَّذِی عَلَیْهِمْ». (سنن ابی‌داود، باب تعشیر الذمه إذا اختلفوا فی التجاره)

«خداوند بر شما حرام کرده اینکه به خانه‌های اهل کتاب وارد شوید، مگر با اجازه آن و این را که زنان آنان را مورد ضرب قرار دهید و این را که میوه‌های آنان را بخورید تا مادامی که آن‌ها آنچه را که بر عهده آنان گذاشته شده بپردازند».

رسول اکرم  صلی الله علیه و سلم می‌خواستند از محبت و علاقۀ مردم نسبت به مال غنیمت بکاهند، ولی تا مدتی این علاقه از بین نرفت. در غزوۀ احد علّت شکست مسلمین این بود که آن حضرت به دستۀ تیراندازان تأکید کرده بود که به هیچ وجه محل خود را ترک نکنند؛ اما وقتی مسلمانان در وهلۀ اول پیروز و مردم مشغول جمع‌آوری اموال غنیمت شدند، تیراندازان هم به همین منظور محل خود را ترک نمودند، دشمن فرصت را غنیمت دانسته از پشت بر آن‌ها حمله کرد. علت اصلی شکست در غزوۀ حنین نیز این بود که قبل از وقت، آن‌ها مشغول جمع‌آوری اموال غنیمت شدند.

غنیمت به قدری مورد علاقه اعراب بود که بعضی‌ها نسبت به مسلمان‌شدن افرادی، از این جهت اندوهگین شدند که بر اثر اسلام‌آوردن آنان از مال غنیمت محروم ماندند.

در سنن ابی‌داود مذکور است که یکی از اصحاب در «سریه‌ای» خواست تا بر دشمن حمله کند. اهل محله‌ گریه‌کنان نزد وی آمدند، او به آن‌ها پیشنهاد کرد که اسلام بیاورید تا جان و مال شما محفوظ بماند. آن‌ها اعلام داشتند: «لا إله إلا الله محمد رسول الله»، آنگاه به آنان امان داده شد. وقتی آن صحابی نزد رفقای خود بازگشت، آن‌ها به وی گفتند: «أحرمتنا الغنیمه» (تو ما را با این کارت از غنیمت محروم ساختی)([۳])، هنگامی که آن‌ها به محضر رسول اکرم  صلی الله علیه و سلم حضور یافتند، آن حضرت بر آن صحابی آفرین گفت و فرمود: در مقابل اسلام‌آوردن هر فرد از آن‌ها ثواب‌های زیادی به تو خواهد رسید.

عجیب‌تر این است که تا مدتی مردم فکر می‌کردند به دست‌آوردن غنیمت کار ثواب و باعث اجر است!

در سنن ابی‌داود روایت شده که یکی از اصحاب از رسول اکرم  صلی الله علیه و سلم پرسید: ای رسول خدا! آیا شخصی به جهاد می‌رود و قصد او این است که مقداری مال غنیمت به دست آورد، اجر دارد؟ ایشان فرمودند: به وی اجر و ثوابی نمی‌رسد. او نزد گروهی از مسلمانان آمد و این مطلب را برای آنان بیان کرد. آنان از این مطلب در شگفت ماندند و اظهار داشتند: شاید تو مطلب سخن آن حضرت را نفهمیده‌ای، دوباره نزد آن حضرت برو و از ایشان سؤال کن. او دوباره رفت و سؤال کرد، آن حضرت همین جواب را دادند. آن‌ها برای بار سوم او را نزد آن حضرت فرستادند. او بار سوّم نزد آن حضرت رفت و سؤال کرد، همان جواب به وی رسید که به چنین شخصی ثواب نخواهد رسید([۴]). وقایع بسیاری از این قبیل در کتب مذکور است.

 

[۱]– مسند امام احمد بن حنبل ۱ / ۵۳ و ابوداود کتاب الأشربه، باب تحریم الخمر.

[۲]– سنن ابوداود، باب النفل.

[۳]– ابوداود، باب ما یقول إذا أصبح، کتاب الأدب.

[۴]– ابوداود، کتاب الجهاد، باب من یغزو ویلتمس الدنیا.

مقاله پیشنهادی

روش حج رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ رضی الله عنهما قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه …