بررسی دلایل کسانی که نصوص استواء را تأویل([۱]) میکنند
ابن قیم: میگوید: «قول خداوند متعال: ﴿ٱلرَّحۡمَٰنُ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ ٱسۡتَوَىٰ﴾ در هفت آیه از آیات قرآن، نزد تمامی گروههای امت، حقیقت است (یعنی معنای حقیقی آن مراد است) جز گروه جهمیه و همفکرانشان که گفتهاند: “این آیه مجاز است”. سپس دربارهٔ مفهوم مجازی آن اختلاف کردهاند، و قول نقلشده از آنها قولی است که اشعری از آنها حکایت کرده و آن را بدعت دانسته که آنها گفتهاند: استوی به معنای (استولی) است؛ یعنی مالک و چیره گشته است. گروهی از آنها گفتهاند که به معنای قصد کردن و روی آوردن به آفرینش عرش است، و گروهی دیگر گفتهاند که معنای مجازی آن، مجمل و کلی است که پانزده وجه دارد و هیچکس نمیداند کدام وجه آن مراد است، و فقط میدانیم که حقیقت آن بر اساس عقل منتفی است. این گفتهٔ آنها از چهل و دو جهت باطل است» سپس ابن قیم: این جهتها را ذکر میکند. همچنین شیخالإسلام ابنتیمیه: بیان نموده که تأویل «استوی» به «استولی» باطل است، و برای بیان بطلان آن دوازده دلیل آورده است؛ از جمله:
اول: این تفسیر را هیچیک از پیشینیان مسلمان از صحابه و تابعین نگفتهاند و هیچ کس در کتابهای صحیح این تفسیر را از آنها نقل نکرده؛ بلکه اولین کسی که این را گفته، برخی از جهمیه و معتزله بودهاند؛ چنان که ابوالحسن اشعری در کتاب «المقالات» و «الإبانه» این نکته را ذکر کرده است.
[۱] – یعنی معنای اصلی و ظاهری آن را تغییر داده و معنایی برای آن قائل میشوند که بعید است