بررسی تحلیلی غزوۀ بدر۱

پس از بیان ساده وقایع بدر، وقت آن رسیده است که با تحقیق و تعمق بیشتر، این امر بررسی شود که هدف واقعی از غزوۀ بدر چه بوده است؟ آیا همچنان که عموم مورخان بیان کرده‌اند، هدف غارت کاروان قریش بود و یا دفاع و جلوگیری از حملۀ آنان؟ من بر این امر آگاهی کامل دارم که میان تاریخ و محکمۀ عدالت فرق و تفاوت وجود دارد، و این را هم می‌دانم که طرز داوری تاریخ با صادرکردن رأی در مورد یک پروندۀ اداری و یا نظامی کاملاً مغایر است. و این را هم می‌پذیریم که وظیفه‌ام نگاشتن وقایع و مطالب است قضاوت و داوری و صدور رأی نیست. ولی چه باید کرد، صورت مسئله چنین است که یک واقعۀ تاریخی وضعیت حیثیت یک پروندۀ دادگاه را به خود گرفته است. از این جهت به ناچار از دایرۀ کاری خود بیرون رفته قلم را به سوی نگاشتن یک پرونده و داوری دربارۀ آن سوق داده‌ام. و از این امر که در این باره عموم مورخان و سیره‌نویسان طرف مقابل من هستند، هیچگونه باکی هم ندارم. به زودی معلوم خواهد شد که حق به تنهایی تمام جهان را فتح می‌کند. به منظور اینکه سلسله کلام در این رابطه به خوبی مدنظر ما قرار داشته باشد و از هم گسسته نشود. نخست باید بنگریم که براساس تحقیقات ما صورت اصلی واقعۀ «بدر» چه بوده است؟

جریان از این قرار است که قتل «حضرمی» در تمام مکه غوغای انتقام و خونخواهی را برپا کرد و در این رابطه درگیری‌های محدودی نیز به وقوع پیوست. هردو گروه، یعنی قریش در مکه و مسلمانان در مدینه از یکدیگر بیمناک بودند و همچنانکه در چنین مواقعی خبرهای نادرست و غیر واقعی تبدیل به شایعه می‌شوند، (در همین اثنا کاروان بازرگانی ابوسفیان به شام رفته بود و هنوز در شام بود که) این خبر منتشر و شایع گشت که مسلمانان قصد حمله به کاروان ابوسفیان و غارت آن را دارند. ابوسفیان از همانجا پیکی را به مکه گسیل داشت تا به قریش اطلاع دهد. قریش خود را برای جنگ آماده کرد. از سویی دیگر در مدینه این خبر شایع شد که قریش با سپاه عظیمی قصد حمله به مدینه را دارد. رسول اکرم  صلی الله علیه و سلم به قصد دفاع از مدینه حرکت کردند، و معرکۀ بدر پیش آمد.

برای داوری و اظهار نظر درست در این مورد لازم است وقایعی که نزد فریقین مسلم و مورد قبول هستند، مرقوم شوند تا هنگام بحث از آن‌ها به عنوان اصول موضوعه و مسلم استفاده شود. وقایع مزبور به شرح زیر می‌باشند:

  • چنانچه شرح واقعه‌ای به طور صریح در قرآن مجید مذکور است در مقابل آن هیچ روایت و کتاب تاریخی اعتبار ندارد.
  • فرق و تفاوتی که میان کتب حدیث به لحاظ صحت وجود دارد باید ملحوظ گردد. اینقدر مسلم است، هنگامی که رسول اکرم صلی الله علیه و سلم از این خبر آگاه شدند که قریش با ساز و برگ تمام از مکه خارج شده و قصد حمله به مدینه را دارند، آن حضرت با صحابه در این باره مشورت کردند. مهاجرین با ولوله و خروش فوق العاده‌ای برای مبارزه و جنگیدن اعلام آمادگی کردند. ولی آن حضرت می‌خواستند نظر انصار را در این باره معلوم کنند. در آن موقع حضرت سعد و یا یکی دیگر از بزرگان انصار بلند شد و اظهار داشت: یا رسول الله! آیا روی سخن شما با ما است؟ ما از آن‌هایی نیستیم که به موسی  علیه السلام گفتند: «تو و خدایت بروید بجنگید، ما اینجا نشسته‌ایم». سوگند به خدا! اگر شما فرمان دهید ما به آتش و دریا هجوم خواهیم برد.

این هم مسلّم است که در میان صحابه کسانی بودند که دربارۀ شرکت در جنگ تردید داشتند. چنانکه در قرآن مجید تصریح شده:

﴿وَإِنَّ فَرِیقٗا مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ لَکَٰرِهُونَ ۵﴾ [الأنفال: ۵].

«یعنی برای جمعی از مؤمنان جنگ خوشایند نبود».

بسیاری از سیره‌نگاران و محدثین تصیح کرده‌اند علت این امر که رسول اکرم  صلی الله علیه و سلم به طور خاصی نظر انصار را جویا شدند، این بود که وقتی انصار به مکه آمده و بر دست مبارک ایشان بیعت کرده بودند، فقط متعهد شده بودند که هرگاه دشمن بر مدینه حمله آورد، با او مبارزه خواهند کرد و این تعهد را نکرده بودند که خارج از مدینه نیز بجنگند.

بعد از این وقایع، آنچه قابل بحث است اینست که این وقایع در کجا پیش آمدند؟ سیره‌نویسان مرقوم داشته‌اند که وقتی آن حضرت از مدینه خارج شدند، قصدشان حمله به کاروان قریش بود، پس از اینکه سه چهار منزل دور رفتند، معلوم شد که قریش با سپاهی از مکه به سوی مدینه خارج شده است. آنگاه مهاجرین و انصار را گرد آورد تا با آن‌ها به مشورت بپردازد. وقایع بدی در همانجا روی دادند. اما منبع قویتری از کتب سیره، تاریخ و سایر مدارک و شواهد نزد ما موجود است و آن قرآن مجید است که حقایق را برای ما چنین شرح می‌دهد:

﴿کَمَآ أَخۡرَجَکَ رَبُّکَ مِنۢ بَیۡتِکَ بِٱلۡحَقِّ وَإِنَّ فَرِیقٗا مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ لَکَٰرِهُونَ ۵ یُجَٰدِلُونَکَ فِی ٱلۡحَقِّ بَعۡدَ مَا تَبَیَّنَ کَأَنَّمَا یُسَاقُونَ إِلَى ٱلۡمَوۡتِ وَهُمۡ یَنظُرُونَ ۶ وَإِذۡ یَعِدُکُمُ ٱللَّهُ إِحۡدَى ٱلطَّآئِفَتَیۡنِ أَنَّهَا لَکُمۡ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَیۡرَ ذَاتِ ٱلشَّوۡکَهِ تَکُونُ لَکُمۡ وَیُرِیدُ ٱللَّهُ أَن یُحِقَّ ٱلۡحَقَّ بِکَلِمَٰتِهِۦ وَیَقۡطَعَ دَابِرَ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٧﴾ [الأنفال: ۵-۷].

ترجمه این آیات قبلاً ذکر شد.

  • به لحاظ تجزیه و ترکیب نحوی «واو» در «و ان فریقا» حالیه است که معنایش چنین است: جمعی از مؤمنان نسبت به شرکت در جنگ تردید داشته و دو دل بودند، و این درست در زمانی بود که آن حضرت از مدینه خارج می‌شدند، نه اینکه آنان پس از خروج از مدینه دلهره و تردید داشتند؛ زیرا که به لحاظ مفهوم «واو» حالیه، زمان خروج «من البیت» و تردید و دلهرۀ آن‌ها باید یکی باشد.
  • در آیۀ فوق صریحاً مذکور است که هنگام واقعه بدر دو گروه در مقابل مسلمانان قرار داشتند. یکی کاروان بازرگانی قریش و دیگری سپاه قریش که از مکه خارج شده و به سوی مسلمانان در حرکت بود. به نظر سیره‌نویسان آیۀ فوق مربوط به زمانی است که رسول اکرم صلی الله علیه و سلم به مکان بدر رسیده بودند، اما این مطلب صحیح به نظر نمی‌رسد، زیرا وقتی به بدر رسیده بودند، کاروان قریش فرار کرده و نجات یافته بود. پس این چگونه صحیح است که: «وعده پیروزی بر یکی از آن دو برای شما داده شده است». بنابراین، طبق نص صریح قرآن مجید این واقعه مربوط به زمانی است که احتمال اینکه مسلمانان به هردو گروه دسترسی پیدا کنند، وجود داشته باشد. و این فقط در زمانی ممکن بوده که آن حضرت در مدینه بودند و از هردو گروه باخبر شده بودند، یعنی: از یک طرف ابوسفیان با کاروان بزرگ تجاری از شام به سوی مکه در حرکت بود و از طرف دیگر قریش با تجهیزات و سازو برگ جنگی از مکه به سوی مدینه حرکته کرده‌اند.
  • این امر قابل توجه است که در آیۀ فوق قرآن مجید خداوند دو گروه از کفار را بیان کرده است. یکی کاروان تجاری و دیگری سپاه مقتدر و صاحب شوکت، یعنی لشکریان کفار قریش که از مکه به قصد جنگیدن خارج شده بودند. این مفهوم هم در آیۀ مزبور تصریح شده که گروهی از مسلمانان این را می‌خواستند که به کاروان تجاری حمله شود و این امر مورد رضایت خداوند متعال نبود، لذا خداوند چنین فرمودند:

﴿وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَیۡرَ ذَاتِ ٱلشَّوۡکَهِ تَکُونُ لَکُمۡ وَیُرِیدُ ٱللَّهُ أَن یُحِقَّ ٱلۡحَقَّ بِکَلِمَٰتِهِۦ وَیَقۡطَعَ دَابِرَ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٧﴾ [الأنفال: ۷].

«از یک سو کسانی هستند که قصد حمله به کاروان قریش را دارند و از سوی دیگر خداوند می‌خواهد حق را قائم کند و ریشۀ کافران را قطع نماید».

اکنون سؤال این است که رسول اکرم  صلی الله علیه و سلم کدام یک از این دو امر را انتخاب کند؟ طبق عموم روایات، جواب این سؤال چه خواهد بود؟ از تصور این امر لرزه بر اندامم وارد می‌شود!

مقاله پیشنهادی

روش حج رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ رضی الله عنهما قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه …